۲-۵-۳-۳ فرایند نوآوری
درموردفرایند نوآوری تحقیقات زیادی انجام شده است،تفاوت درفرآیندها ومراحل مختلف نوآوری که توسط اندیشمندان بیان شده است ناشی ازتفاوت درتئوریهای مختلف سازمان ومدیریت است که مبنای کار آنها قرارگرفته است .
آنهایی که انگاره تکامل زیستی را مبنا قرار دادهاند، بر فر ایند سازگاری تدریجی و در طول زمان دراز توجه دارند و این فر ایند را شامل دگرگونی،گزینش و ماندگاری می دانند(تاشمن و اریلی سوم، ۱۳۷۸)مدل وابستگی به منابع بر تطبیق تأکید میکند،به عبارت دیگرسازمانهایی بقا مییابند که درامر چانه زنی برسر منابع محدود بهترین باشند.ماهیت وحدود وابستگی سازمان برحسب اهمیت و کمیابی منابع مورد نیازش مشخص می شود(امرسون، ۱۹۶۲).
دیدگاه نهادی در موضوع نوآوری به نیروهای اجتماعی و سیاسی که ساز مان را در محاصره خویش درآورده توجه دارد وبراین فرض استوار است که سازمان ها باید خود را با انتظارات و ارزش های اجتماعی تطبیق دهند (پاول و دیاگو، ۱۹۹۱).
گروه دیگری از اندیشمندان ( مثل لیپست وگرنیر) فرایند نوآوری ورشدرا از دیدگاه دوره زندگی سازمانی(تولد، بلوغ وافول) تحلیل کردهاند(لسم، ۱۹۸۹).
گروهی دیگر بر تضادهای سیاسی و منافع اقتصادی تأکید کنند، به عبارت دیگر معتقدند کشمکش عوامل ذی نفع برای کسب قدرت و کنترل در سازمان بر نوآوری و تغییر سازمانی مؤثر است (سامرز، ۱۹۸۳).
برای نشان دادن جایگاه انواع طبقه بندی فرایند نوآوری) سارن،۱۹۸۴) دست به کار جالبی زد . وی انواع مدل های نوآوری را در پنج نوع طبقه بندی کرد. اول مدل هایی که مراحل آن بر اساس بخش های مختلف سازمانی است ، برای مثال : بخش تحقیق و توسعه، طراحی، مهندسی تولید و بازاریابی. دوم مدل هایی که بر مبنای مراحل فعالیت قرار دارد ، برای مثال : مراحل جستجو برای یافتن منبع مشکل، ارائه طرح های ابتکاری برای حل مشکل، ارزیابی راه حل ها، انتخاب راه حل، پذیرش و عادی سازی آن . سوم مدل هایی که بر مبنای مراحل تصمیم گیری قرار دارند، به عنوان مثال : مراحل جمع آوری اطلاعات برای کاهش ابهام، ارزیابی اطلاعات، تصمیم گیری تعیین و تعریف عوامل کلیدی و ابهام هاب باقیمانده . دسته چهارم مدل های واکنشی که نوآوری را به عنوان واکنشی و پاسخ به محرک های بیرونی تلقی میکنند، به عنوان مثال : مراحل نوآوری در این مد ل ها عبارت است از وجود محر ک های فردی برای ایجاد ایده، مفهوم سازی یک ایده نوآوری، ارائه طرح برای توسعه و پذیرش نوآوری.
از میان پنج مدل فرایند نوآوری که توسط سارن ارائه شده بنظر میرسد مدل مراحل فرایند نوآوری بر مبنای فعالیت از یک طرف برای درک فرآیندهای پیچیده نوآوری مناسب تر است و از طرف دیگر می توان با این مدل ضرورت های هر مرحله (از قبیل مهارت های مدیر، نوع ارتباطات، نوع ساختار، تامین مالی و …) از فرایند نوآوری سازمانی را نیز مشخص کرد . بنابرین برای هدف های این پژوهش مناسب تر است.
طبق مدل فرایند بر مبنای مراحل فعالیت، برای فرایند نوآوری مراحل مختلفی را برشمره اند. (زالتمن، دانکن و هالبک ، ۱۹۷۳ ) مراحل نوآوری را شامل دو مرحله می دانند، یکی مرحله آغازین و دیگری مرحله اجراء(هیج ،۱۹۹۹) فرایند نوآوری را شامل چهار مرحله میداند : ارزیابی، آغاز، اجرا و جار ی کردن (نهادینه) .
)وندی ون وهمکارانش ، ۱۹۹۹) فرایند نوآوری را تحت عنوان نقشه نوآوری شامل سه مرحله یا دوره: شکل گیری اولیه، تدوین و توسعه و اجرا می دانند. (کانتر،۱۹۸۸) با بررسی مقایسه ای منظم تحقیقات در زمینه نوآوری به این نتیجه رسید که نو آوری چهار وظیفه اساسی دارد : شکل دادن ایده و فعالیت نوآور، تشکیل ائتلاف، تحقق ایده نو و تولید آن و نهایتاًً انتشار و انتقال . (کریستین سن،۲۰۰۰) با تأکید بر مدیریت نوآوری، سه مرحله اصلی برای فرایند نوآوری قائل شده است که عبارت است از : تولید ایده ، تأمین مالی ایده، توسعه و اجراء.
۲-۵-۳-۴ استراتژی نوآوری
یک سازمان نوآور به یک راهبرد نوآوری محتاج است، زیرا سازمانها بدون داشتن یک راهبرد مشخص نوآوری، توانایی کنترل تغییرات اساسی آینده را نخواهند داشت.برای توسعه نوآوری یکپارچه، رویکرد مدیریت نوآوری مورد نیاز است که نوسازی شرکت را از زاویه دیدگاه کل گرا مورد مداقه قرار دهد (زاهن و ویدلر ، ۱۹۹۵).
بنابرین مدیریت نوآوری با دو چالش عمده مواجه است،یکی نحوه تدوین راهبرد نوآوری و دیگری طراحی سازمان نوآور و بهره برداری از ابداعات نوآورانه . بسیاری از محققان براهمیت راهبرد نوآوری توجه و تأکید دارند .از دیدگاه آنان راهبرد نوآوری موجب خواهد شد که هدف های راهبردی نوآوری به صورت وابسته، واضح و هم جهت تدوین گردیده و مسیر برنامه ریزی و اجرا در فرایند نوآوری کاملاً روشن شود. تدوین راهبرد نوآوری مستلزم درک و شناخت برای شناخت هر سیستم نوآوری است.(مالیک ،۲۰۰۱) معتقد است سیستمی قبل از تصمیم گیری باید به سه جنبه توجه داشت : پیچیدگی، تعاملات سیستمی و تکامل آن . در سیستم نوآوری هم برای تصمیم گیری و تعیین راهبرد این سه جزء مهم اند. بنابرین راهبرد نوآوری خود به عنوان یکی از بلوک های ساختمان مدیریت نوآوری است.
با توجه به مطالب فوق، راهبرد نوآوری عبارت است از “مجموعه ای مسیرها و جهت های تعیین شده، کوشش های متمرکز، که موجب طراحی سازمان و ثبات مطمئن در سیستم نوآوری با در نظر گرفتن نوآوری جامع، موانع نوآوری، درجه جدید بودن نوآوری، دانش مرتبط با نوآوری مورد نیاز میباشد (ساوبر و تیسچیرکی ، ۲۰۰۶).
۲-۵-۴ تولید محصولات جدید
۲-۵-۴-۱ تولید و توسعه محصولات جدید
فرایند تولید و توسعه محصولات جدیدبه شرکت ها این اجازه را میدهد که با رقابت فزاینده ناشی از تغییرات چالشی در شرایط بازار مقابله نمایند. شرکتها تلاش میکنند تا مزیتهای رقابتی محسوس را از طریق نوآوری به دست آورند. این تلاش ها به این خاطر برای شرکت ها حیاتی هستند که معرفی محصولی جدید به بازار به دلیل نیاز به کسب دانش و تکنیک های جدید و به کارگیری فرایند های نوین، هزینه برو چالشی میباشد.از طرف دیگر، شرکتهای زیادی تلاش خواهند نمود تا ارتباطات خود را با مشتریانشان ازطریق ابزارهای مدیریت دانش توسعه دهند.
تولید و توسعه محصول جدیدیک مجموعه ای از وظایف و گام های تعیین شده و منظم است که شیوه ای که بر مبنای آن یک شرکت ایده های جدید و توسعه نیافته را به محصولات و خدمات تجاری تبدیل می کند. مقوله های متمایزی برای تولید و توسعه محصولات جدیدوجود دارد. برخی محصولات برای بازار جدید هستند، برخی برای شرکت و برخی به طور کلی جدید بوده و بازارهای جدید ایجاد میکنند. از یک نقطه نظر دیگر، برخی مفاهیم محصولات جدید، ناشی از اصلاحات اندکی در محصولات فعلی بوده در حالی که برخی دیگر کاملا برای شرکت نوآور میباشند (کلارک و ویلرایت ، ۱۹۹۵).
مدیران کسب وکار و بازاریابان معتقداند که عامل بنیادین بقای بلندمدت سازمان موفقیت در تولید و توسعه محصول جدیداست. توسعه محصولات عالی نه فقط بازارهای جدید را ایجاد نموده و مشتریان جدید را جذب میکند، بلکه دارایی های فعلی سازمان را تحت تاثیر قرار داده و قابلیت های سازمان را توسعه میدهد (ژان ، ۱۹۹۸).
عوامل چندی برای موفقیت درفرآیند تولید وتوسعه محصولات جدیدمی توانند نقش حیاتی ایفا نمایندکه عبارتند از: