رویکردها و دیدگاه های تبیین خانواده
در بررسی نظریات ارائه شده برای تبیین آسیبشناسی در چار چوب خانواده رویکردهای بوئنی و ساختاری، طرح سه محوری و دیدگاه راهبردی میتوان توجه کرد .
رویکرد چند نسلی
این رویکرد که نشأت گرفته از نظریات بوئن است، به آسیبهای خانوادگی در چند نسل می پردازد. در رویکرد بوئنی بیماریهای عاطفی زمانی ایجاد می شود که افراد نمی توانند خود را به نحوی شایسته از خانوادههای اصلیشان متمایز کنند. متمایز کردن خود عبارت است از توانایی به دست آوردن کنترل عاطفی و در عین حال، ماندن در جو عاطفی شدید خانواده، متمایز کردن خود بیانگر میزان توانایی فرد برای تفکر واقع بینانه راجع به موضوعات سر شار از عاطفه در خانواده است. نئون[۸۷] معتقد است که سناریو زیر به ایجاد بیماری عاطفی میانجامد زن و مردی که تضادهای حلنشده با پدر و مادر خود دارند ازدواج میکنند. زن و شوهر سعی دارند هر طور شده مسائل را فیصله بخشند. میپذیرند که با هم مخالفت نکنند و یک صمیمیت کاذب به وجود آورند. ازدواج از بیرون ظاهراًً بی اشکال است. نمایی ظاهری از خوشبخت بودن دارد اما در اعماق آن کشمکش، تنهایی و درد حاکم است .با تولد کودک به عنوان جزء سوم یک سیستم، مثلثی به وجود می آید کودک کانون توجه می شود. در سیستم قفل می شود و خروج از خانواده را حقیقتاً غیر ممکن مییابد (پور قاسمی،۱۳۸۹).
بوئن[۸۸] (۱۹۷۸) تمایز یافتگی را بر اساس نظریه نظامهای خانواده توصیف می کند که شخص قادر است در روابطش بین کارکرد عقلانی، عاطفی با صمیمیت و خودمختاری تعادل برقرار کند. بر اساس این نظریه حداقل چار عامل، واکنشپذیری عاطفی، گسلش عاطفی، آمیختگی با دیگران و توانایی به دست آوردن جایگاه من از پیش بینیکنندگان سطح تمایز یافتگی یک فرد هستند. خودتمایز یافتگی یا تفکیک خود که مهمترین مفهوم نظریه سیستمی بوئن است به عنوان توانایی برقراری تعادل بین خود مختاری هیجانی و عقلانی ،صمیمیت و پیوستگی در روابط توصیف می شود (مته یارد، اندرسون و مارکس [۸۹]،۲۰۱۱).
رویکرد ساختاری
دومین دیدگاه کلی در اصل ساختاری است در این دیدگاه کل اعضای خانواده دچار مسئله هستند و رفتار مختل الزاماًً واکنش به ارگانیسم خانوادگی تحت فشار نیست. مینو چین و همکاران[۹۰](۱۹۷۶) که به واقع پیشرو این دیدگاه است در تبیین آسیب شناسی کودک به وجود مرزهای در هم تنیده یا از هم گسسته اشاره دارد در اصل خانوادههای نا کارآمد با ایجاد اینگونه مرزهای تحول و مستقل شدن اعضای خود را دچار وقفه میسازند.
رویکرد ساختاری به دونوع ساختار بیمارگون خانواده اشاره می کند :
۱٫خانواده گسسته
در این نوع خانواده مرزهای بسیار انعطاف ناپذیری وجود دارد در خانواده گسسته[۹۱] بین اعضای خانواده تماس کم یا هیچ تماسی وجود ندارد در این نوع خانواده ساختار سالم، نظم یا قدرت تقریباً دیده نمی شود. پیوند بین اعضای خانواده ضعیف است یا اصلاً پیوندی وجود ندارد برداشت کلی از این نوع خانواده ها نوعی میدان اتم مانند است، به این صورت که اعضای خانواده لحظههای طولانی بدون ارتباط با یکدیگر، در مدارهای جدا از هم حرکت میکنند خانواده نا منسجم است.
۲٫ خانواده به هم تنیده
مرزها در این نوع خانواده مبهم هستند ویژگی برجسته خانواده به هم تنیده[۹۲] “در هم آمیختگی” اعضای آن است به طوری که تلاش برای تغییر دادن یکی از اعضاء بلافاصله مقاومت اعضای دیگر را بر میانگیزد.
مینوچین و همکاران (۱۹۷۶ ) ابلاغ مرزی که والدین را از فرزندانشان جدا میسازد به صورت نامناسب مثل زنا با محارم قطع می شود. نقشهای همسر و والد به اندازه کافی متمایز نشدهاند به طوری که زیر سیستم همسر و زیرسیستم والد هیچ یک قادر به عمل نیستند. مرزهای فردی محترم شمرده نمیشوند به طوری که زیر سیستم ای فردی نمی توانند خود مختاری و هویت به نحو شایستهای پرورش دهند (پروجاسکا ونوراکس،۲۰۱۲).
طرح سه محوری
تسنگ و مک درموت[۹۳])۱۹۷۹) یک طبقه بندی سه محوری از خانوادههای مشکل دار ارائه دادند .محور این طرح تعیین سه طبقه از مشکلات بود : (نقل ازپورقاسمی،۱۳۸۹).
۱٫ بد کار کردیهای رشدی در خانواده
۲٫بد کار کردی نظام خانواده
۳٫بد کار کردی گروه خانواده
این طرح پیچیده است و هر کس میخواهد از آن استفاده کند باید مقاله اصلی آن را با دقت مطالعه کند به طور خلاصه محورهای آن به شرح زیر می آید :
محور ۱- بد کار کردی رشدی خانواده
الف) بد کار کردی رشدی
-
- بد کار کردی اولیه خانواده : به معنی اشکال در تحقیق رابطه زناشویی رضایت آمیز است.
-
- بد کار کردی فرزند آوری در خانواده :با به دنیاآمدن فرزندان رخ میدهد .
-
- بد کار کردی در فرزند پروری خانواده :اشکال در ارتباط و تقویت فرزندان خردسال است.
- بد کار کردی در بلوغ خانواده : این امر معمول روی مشکلات تفرد و موضوعات جدایی متمرکز
است .
- بد کار کردی در گرد همایی خانواده
ب)تفاوتها و پیچیدگی رشدی
۱٫ خانواده گیسخته: زمانی است که بحران خانوادگی با جدایی یا طلاق همراه می شود.
۲٫ مشکلات خانوداگی یک والد : به وجود تنها یک والد در خانواده بستگی دارند .
۳٫ بد کارکردی خانواده باز ساخته : در جایی است که ازدواج مجدد با داشتن فرزندان حاصل از
ازدواج قبلی وجود دارد.
۴٫ خانوادهی بی ثبات مزمن: مشخصه ی آن قهر و جداییهای فراوان و طلاق است.
محور ۲- بد کارکردی نظام خانواده
الف ) بد کارکردی نظام همسر
-
- بد کار کردی زناشویی تکمیلی
-
- بد کار کردی زناشویی تعارض آمیز
-
- بد کار کردی زناشویی وابسته
- بد کار کردی زناشویی بد قید
۵٫ بد کار کردی زناشویی ناسازگار
ب) بد کار کردی نظام فرعی والد –کودک
۱٫ بد کار کردی مربوط به والد
۲٫ بد کار کردی مربوط به کودک
۳٫ بد کار کردی رابطه والد –کودک
۴٫ بد کار کردی مثلثی والد – کودک
ج) بد کارکردی نظام فرعی خوهران و برادران
محور ۳- بد کارکردی گروه خانواده
الف) بد کار کردیهای کنشی –ساختاری
۱٫ فیعض خانوادههای دارای عملکرد ضعیف.
۲٫ خانوادههای بیش ازحد ساخت یافته.
۳٫خانوادههایی که یکپارچگی آسیبشناختی و کلاف گونه دارند.
۴٫خانوادههایی که از لحاظ هیجانی از هم بریده هستند.
۵٫خانوادههای سازمان نیافته.
ب) بد کار کردیهای سازگاری اجتماعی
۱٫خانوادههایی که از لحاظ اجتماعی منزوی هستند.
۲٫خانوادههایی که از نظر اجتماعی نا به هنجارند.
۳٫خانوادههای دارای یک جو خاص ( تحت سیطرهی موضوعات مشترک رایج، رازها، آیینها یا
عقاید فرهنگی ((پورقاسمی،۱۳۸۹).
دیدگاه راهبردی