در حالی دانش آشکار به راحتی قابل بیان، کسب و توزیع به اشکال مختلف میباشد کسب، تدوین، تطبیق وتوزیع دانش پنهان مشکل است وعلت این امر آن است که افراد به سادگی نمی توانند این نوع از دانش را تشریح نمایند( بات، ۲۰۰۰). به عنوان مثال فردی که دارای تجاربی در زمینه ای خاص میباشد ممکن است نتواند به روشنی بیان کند که چگونه در رابطه با علل یک مسئله به نتیجه رسیده است زیرا که دانش پنهان ریشه درکارروزمره فرد دارد.
همان گونه که عنوان کردیم دانش پنهان دانشی است که بیان، فرمول بندی وبه اشتراک گذاری آن مشکل بوده و برخلاف دانش آشکار که به صورت خودآگاه وقابل بیان درقالب کلمات است به صورت ناخودآگاه میباشد. افراد دانش پنهان را بیشتر به صورت شهودی واز طریق تجربیاتی که دراثرتماس با محیط کسب میکنند. این نوع دانش مبنای نوع آوری در سازمان بوده وبخش عمده دانشی که برای موفقیت در انجام وظایف کسب وکار لازم است از نوع پنهان می با شد( وو، کلایتون، جانسون، فلورس و الیس[۸۹]، ۲۰۰۴).
دانش پنهان اغلب به ما اجازه میدهد که در سطحی به مراتب بالاتراز آنچه دانش صریح به ما امکان میدهد عمل کنیم . به عنوان مثال، مطالعاتی که با بهره گرفتن از کارگاه های شبیه سازی شده ازطریق کامپیوتر انجام شده نشان دادهاند که افراد میتوانند کنترل سیستم های پیچیده را یاد بگیرند اگرچه نسبت به پاسخگویی به پرسش هایی در مورد آن سیستمی که کنترل آن را یاد گرفته اند عاجز باشند (لوبیت[۹۰] ، ۲۰۰۱).
لازم است این مطلب را یاد آور شویم که مدیریت دانش صریح درقالب آمار و ارقام و مستندات معمول سازمان سابقه ای نسبتاّ طولانی دارد وهدف سازمان ها از پیاده سازی سیستم های مدیریت دانش بیشتر پرداختن به مدیریت دانش پنهان است لذا لازم است پیشاز پرداختن به موضوعات دیگر قدری بیشتر درمورد آن تأمل نماییم (اکبری، ۱۳۸۵).
نکته ای که در اینجا باید برآن تأکید نماییم این است که نباید اهمیت هیچیک از این دو نوع دانش نادیده گرفته شود. به عبارت دیگردانش پنهان ودانش صریح جایگزین یکدیگر نیستند بلکه نقش مکمل رابرای یکدیگر بازی می نمایند و تولید دانش در سازمان وارتقاء عملکرد کسب وکار سازمان در گرو تبدیل دانش پنهان به دانش صریح است (الیور[۹۱]، ۲۰۰۲).
بر اساس برخی شبیه سازی ها، کل دانش رادر مثل یک کوه یخ شناور درآب آورده اند که بخش بیرونی آن را به دانش آشکار وبخش درونی آن را به دانش پنهان شبیه کردهاند.
۲-۱۲- چرخه های مدیریت دانش
حال مراحل اصلی مدیریت دانش که عمدتاً شامل کسب، خلق، کد گذاری، تسهیم، ارزیابی، و کاربرد دانش درون و بین سازمانهاست تشریح می شود. بدین منظور، سه رویکرد عمده به چرخه مدیریت دانش[۹۲] که ویگ(۱۹۹۳)، مه یر و زاک(۱۹۹۶: ۴۳-۵۹) و دالکر (۲۰۰۵) مطرح کرداه اند بررسی می شود- دالکر تلاش خوبی برای مقایسه و تلفیق مدل های ارائه شده برای چرخه های مدیریت دانش در شرکت وسازمانها انجام داده است.
۲-۱۲-۱-چرخه مدیریت دانش ویگ
به نظر ویگ (۱۹۹۳) سه شرط کسب موفقیت در کسب وکار عبارتند از :
-
- داشتن کسب وکار (محصولات / خدمات) و مشتریان
-
- منابع ( منابع انسانی، سرمایه، و تجهیزات)
- توانایی عمل.
شرط سوم بر چرخه مدیریت دانش تأکید دارد. دانش نیروی اصلی در ایجاد توانایی عمل به طور هوشمندانه است. با بهبود دانش بهتر میدانیم که چه کاری را چگونه انجام دهیم. به عقیده ویگ هدف اصلی مدیریت دانش «تسهیل خلق، ذخیره، تسهیم واستفاده از دانش باکیفیت به منظور خلق سازمانی است که به طور هوشمندانه عمل کند ». انجام کار هوشمندانه بدین معنی است که باید به وظایف خود با تخصص بیشتر نگاه کنیم- یعنی به همان اندازه که باید دانش با کیفیت بالا را به دست آوریم، باید آن را به روش های مختلفی نیز به کار گیریم. کار هوشمندانه «عبارت از به کارگیری بهترین دانش در دسترس است». چرخه مدیریت دانش ویگ شیوه خلق وبه کار گیری دانش توسط افراد یا سازمان ها را مشخص میکند و چهار گام اصلی آن، همان طور که در شکل۱ – ۲ نشان داده شده است عبارت اند از : ۱)خلق دانش، ۲)حفظ دانش، ۳)تسهیم دانش و۴) کاربرد دانش. این چرخه دامنه ای از یادگیری از همه نوع منابع را دربرمی گیرد: تجربه شخصی، آموزش شغلی یاآموزش رسمی، هم ردیفان، وآگاهی از منابع. بدین ترتیب، میتوانیم دانش را یادر درون ذهن خود یابه شکل ملموس ازقبیل کتب یاپایگاه های داده حفظ کنیم. همچنین، دانش میتواند به روش های مختلفی با توجه به شرایط وهدف مورد نظر تسهیم و به کار برده شود. خلق دانش به فعالیت هایی اشاره دارد که دامنه آن از تحقیق بازار تا گروههای نمونه، پیمایش ها ، هوشمندی رقابتی، و کاربرد های داده کاوی[۹۳] است. خلق دانش پنج فعالیت را دربرمی گیرد :
-
-
- کسب دانش
-
- تجزیه وتحلیل دانش
-
- تجدید ساختار / ترکیب دانش
-
- رمز گذاری و مدل سازی دانش
- سازماندهی دانش.
-
نمودار ۲-۱: گام های اصلی چرخه مدیریت دانش (ویگ،۱۹۹۳)
خلق دانش میتواند از طریق پروژه های تحقیق وتوسعه، نوآوری های افراد به منظور بهبود روش های کار، آزمایشها، مباحثه منطقی در باره دانش موجود، و استخدام افراد جدید اتفاق افتد. همچنین دانش ممکن است از
طریق واردات دانش (برای مثال، دانش تخصصی حاصل از کارشناسان ودستورالعمل های کاری، در گیری در فعالیت های تجاری مشترک برای کسب فناوری، یا انتقال افراد بین واحد ها )، و سر انجام از طریق مشاهده دنیای واقعی (برای مثال، انجام بازدید از محل، مشاهده فرایند پس از شروع تغییر) خلق شود.
تجزیه وتحلیل دانش متشکل از:
– استخراج دانش حاصل از مطالب کسب شده ( مثل تجزیه وتحلیل رونوشت ها وتشخیص موضوعات، گوش کردن به یک توضیح، وانتخاب مفاهیم برای بررسی بیشتر ).
– خلاصه کردن مطالب استخراج شده ( مثل مدل سازی یا نظریه پردازی).
– تشخیص الگوهای استخراج شده ( مثل تحلیل روند)
– توضیح روابط بین اجزای دانش( مثل مقایسه وتحلیل روابط)
– تأیید اینکه مطالب استخراج شده با معانی منابع اصلی تطابق دارد ( مثل اطمینان از اینکهمعانی از طریق خلاصه کردن ، تنظیم کردن و غیره مخدوش نشده باشد ).
ترکیب یاساختار دهی مجدد دانش شامل تعمیم مواد تحلیل شده به منظور دستیابی به اصول وسیع تر، تدوین فرضیات برای توضیح مشاهدات، ایجاد سازگاری بین دانش جدید و موجود، و به روز آوری مخزن دانش با ورود دانش جدید می شود.
کد گذاری و مدل سازی دانش شامل چگونگی نمایش دادن دانش موجود درذهن ما ( برای مثال، مدلهای ذهنی)، چگونگی تلفیق دانش در درون یک مدل منسجم، چگونگی مستند سازی دانش در کتب و راهنما ها، و چگونگی رمز گذاری آن به منظور انتقال آن به مخزن دانش است.
سرانجام، دانش برای کاربردهای خاص وطبق یک چارچوب سازمانی معین ( ازقبیل استانداردها و حوزه ها) سازماندهی می شود. برای مثال، خدمات میز کمک[۹۴] یا فهرست سئوالات متواتر[۹۵] روی اینترنت شرکت. این سازمان دهی معمولا بااستفاده از فنون تشخیص موجودی دانش[۹۶] و طبقه بندی آن انجام می شود. برای مثال، فهرست واژگان کلیدی یا حوزه ها، مشخصات موضوع دانش، و راهنمای ترجمه.