درمجموع نتایج نشان داده است سبک های مقابله ای مورد استفاده مردان میتواند به عنوان پیشبینی کننده های مهم و معنادار رضایت زناشویی به حساب میآیند. به طور خاص دو، سبک مقابله ای فاصله گرفتن-اجتناب و مواجهه، جستجوی حمایت اجتماعی پیشبینی کننده های خطی رضایت وسازگاری زناشویی بودند؛ به عبارت دیگر، زوجین بسته به میزان استفاده از سبک های اول و دوم به ترتیب از رضایت کمتر و بیشتری برخوردار بودند (باومن[۸۷]،۱۹۹۰؛ به نقل از رضایی،۱۳۹۰).
بررسیها نشان داده است که زوجهای آشفته معمولاً رفتارهای منفی را به همسرشان نسبت داده، در حالی که رفتارهای مثبت آن ها را به محیط نسبت میدهند. این سیستم اعتقادی منفی که توام با تعاملات منفی است منجر به رشد احساس ترس و صدمه از یک طرف و عصبانیت از طرف دیگر میشود (کُری[۸۸]،۲۰۰۳؛ به نقل از رضایی،۱۳۹۰).
معمولاً زوجهای آشفته مهارتهای ارتباطی کمتری را نسبت به زوجهای غیر آشفته نشان میدهند و دید خوبی نسبت به رابطه شان ندارند. این زوجها ممکن است برای مقابله باتعارض بیشتر به اجتناب از یکدیگر روی آورند تا اینکه سعی کنند از طریق مذاکره آن را حل کنند (لندیس[۸۹]، ۱۹۷۵؛ به نقل از رضایی،۱۳۹۰).
همچنین ممکن است زوجین از روشهای درگیرانه تر منفی در موقعیتهای تعارض انگیز استفاده کنند. (برنشتاین[۹۰]، ۱۳۸۲) پیشنهاد داد که باثبات ترین تعیین کننده ناخشنودی زناشویی ابراز هیجان منفی در پاسخ به ابراز هیجان منفی همسر در مواقع تعارض است.
۲-۴-۱۵-مهارتهای مؤثر در ارتباطات زناشویی
ازجمله عوامل مؤثر در ا یجاد و دوام یک پیوند مناسب آگاهی از نحوه روابط سالم و مناسب است وافکار در تعادل این ارتباط موثرند. افکار شما تلاشی هستند برای انسجام دادن به مشاهدات شما تا به این ترتیب بتوانید بفهمید واقعا چه اتفاقی در حال وقوع است و یا اینکه حوادث چرا و چگونه رخ میدهند. شاید هم در قضاوتهای ارزشی قاطع درباره آنچه به نظر شما خوب یابد و درست یا غلط است مؤثر باشند.
احساسات مشکل ترین بخش در گفتگو یا ارتباط است. بروز منطقی احساسات و نیز بیان آن ها به نحو مؤثر میتواند در نزدیک کردن زوج مؤثر باشد (رضایی، ۱۳۹۰).
پژوهش هایی با طرح های مقطعی و طولی ثابت کردهاندکیفیت ارتباط زوجین به طور پیوسته و معنادار با رضایت زناشویی رابطه دارد (کاریر و گاتمن[۹۱]، ۱۹۹۹ ؛ گاتمن و لونسون[۹۲]، ۱۹۹۲ ؛ راجی و برادبوری[۹۳]،۱۹۹۹). نتایج این پژوهش ها حاکی است زوجهای ناشاد از فقدان مهارتهایی رنج میبرند که مانع توانایی آن ها در ارتباط مؤثّر میشود. نتایج به طور ویژه نشان میدهد زوجهایی که مهارت های لازم برای تنظیم ابراز عاطفی و ارتباط مؤثرّ را کسب ننموده اند، در تعارضات، دفاعی برخوردکرده یا کناره میگیرند و چنین رفتارهایی به نوبه ی خود نارضایتی و زوال روابط زناشویی را به دنبال دارد. کریستنسن و سولاوی [۹۴] (۱۹۹۰،۱۹۸۴) دریافتند زوجهای درمانده نسبت به زوجهای غیردرمانده ارتباط سازنده ی دوسویه ی کمتر، کناره گیری از ارتباط و تعارض بیشتری گزارش میکنند. از این رو، تأیید شده که رفتارهای ارتباطی و الگوهای تعاملی به طور روشنی با رضایت زناشویی مرتبطند. (عارفی و محسن زاده،۱۳۹۰).
۲-۴-۱۶- هفت نوع ارتباط مهم و نحوه ی برقراری آن
ازجمله نکات کلیدی و مهم برای درک و شناخت احساسات و دنیای درونی زنان توجه به نوع برقراری ارتباط با آن ها است ازجمله عواملی که منجر به شکست عشق و ارتباطی میان زن و شوهر میشود که تازی در نوع برخورد و رفتار با یکدیگر است:
۱-زنان نیاز به حس دوست داشتن و عاشق شدن را دارند.
۲-زنان نیاز به کسب و ابراز احساسات دارند.
۳-زنان خواهان امنیت در تمام جنبههای زندگی هستند.
۴-زنان خواهان صحبت و مذاکره هستند.
۵-زنان خواهان تمایل جنسی درخور محبت و توجه هستند.
۶-زنان خواهان جلب توجه هستند.
۷-زنان خواهان احترام هستند. (دی آنجلیس[۹۵]، ۱۳۸۹)
۲-۴-۱۷- احترام متقابل و رضایت زناشویی
نتایج تحقیق اورتینگال و ونستیوجن[۹۶] (۲۰۰۶) نشان دادند افرادی که در سطح بالاتری از مذهبی بودن قرار دارند نسبت به افرادی دارای سطح مذهبی پایینتر، ثبات زناشویی بیشتری دارند و از ازدواج خود راضی هستند.
چندین مطالعه (های ورس[۹۷]، ۲۰۰۱؛ پترسون و همکاران، ۲۰۰۱) نشان دادند که موردتوجه قرار دادن باورهای مذهبی در طی درمان میتواند در بهبود روابط زن و شوهر ناسازگار مفید باشد.
ترمن[۹۸] ۲۰۰۱، به نقل از حمیدی،۱۳۹۰) عوامل گوناگونی که بین زن و شوهر جدایی می اندازد را برشمرده است که عبارتاند از: بی مهری، بی وفایی، شک و سوء ظن، پرخاشگری، بدزبانی، خودبینی، میگساری، وابستگی شدید به دوستان و…
۲-۴-۱۸- سازگاری اجتماعی و رضایت زناشویی
(مارکووسکی و گرین وود[۹۹] ۱۹۸۴؛ به نقل از سودانی، ۱۳۸۵)به این نتیجه رسیدند که یک ارتباط مثبت عملی میان سازگاری اجتماعی و سازگاری و رضایت زناشویی وجود دارد. بدین معنی که فردی که در روابط اجتماعی خود نتواند سازگاری لازم را داشته باشد و دچار نارسایی هایی در ایجاد ارتباط با دیگران باشد در زندگی زناشویی نیز با این مشکلات مواجه خواهند بود. افرادی که در روابط اجتماعی خود سازگار و موفقاند در زندگی زناشویی خود نیز سازگار و موفقاند.
۲-۴-۱۹- ساختار قدرت و رضایت زناشویی
مشکلات و اختلافات مربوط به ارتباط و صمیمیت از یک طرف و تعادل قدرت و ساختار نقش در رابطه از طرف دیگر موضوعات اصلی و محورهای زوجهای آشفته محسوب میشوند. (خسرو جاوید و رفیعی نیا، ۱۳۸۳)
در یک مطالعه از ۱۱۶ درمانگر خواسته شد مشکل ترین حوزه های مشکلات زوجین را درجه بندی کنند.
در این مطالعه به ترتیب ارتباطات، انتظارات غیرواقعی، ساختار قدرت، مشکلات فردی شدید، تعارض و فقدان عشق و نشان ندادن علاقه مهمترین جنبههای مشکلات زناشویی بودند (رایس[۱۰۰]، ۱۹۹۹؛ به نقل از سودانی،۱۳۸۵).
۲-۵- موضع گیریهای نظری در خصوص روابط زناشویی
۲-۵-۱- تعریف غریزه جنسی
موجود انسانی دارای مجموعه ای از غرایز و نیازهای متفاوت هست که در حقیقت ستونهای شخصیتی او را میسازند ؛ بنابرین عدم ارضاء را نقص در ارضاء هرکدام از این غرایز و نیازها باعث ایجاد تزلزل در شخصیت فرد میشود (مهابادی راد، ۱۳۷۱، ص ۱۲).
یکی از این نیازها نیاز جنسی هست که با تغییر و تحولات جسمانی در دوران بلوغ خود را ظاهر میسازد و باید مانند تمام غرایز دیگر به شکل مناسبی ارضاء شود. البته ما نباید این مسئله را از جنبۀ مادی و جسمانی آن نگریم، چرا که در این تحولات فکری و اخلاقی روانی هم دخیل هستند. بدین معنی که با ارضاء شدن علاوه بر نیاز جسمــانی فرد از لحـــاظ روانی و فکری و اخلاقی هم به آرامش میرسد.
بنابرین فرد پس از ازدواج میتواند این غریزه را با روش معقول و پسندیده ارضاء نموده و در سایه ارضاء آن که آرامش است یابد و با توجه به ارتباط آن با دیگر جنبههای وجودی انسان موجبات رشد و شکوفایی را فراهم آورد (همان منبع، ۱۳۷۱، ص۳۲).