اگر همه سرمایه شرکت تنها از طریق انتشار سهام عادی تامین شده باشد در آن صورت هزینه سرمایهای را که در بودجه بندی سرمایهای محاسبه میکنند همان نرخ بازده مورد نظر سهام عادی خواهد بود. ولی بیشتر شرکتها از چندین نوع منبع برای تامین سرمایه خود استفاده میکنند و به همین دلیل وجود تفاوت در ریسک این اوراق بهادار، منجر به ایجاد نرخ بازده مورد نظر متفاوتی خواهد شد به طوری که در مفاهیم تئوریک مدیریت مالی نرخ بازده مورد نظر هریک از اجزای تشکیل دهنده سرمایه را هزینه بخشی از سرمایه مینامند و هزینه سرمایهای که در تصمیمات بودجهبندی سرمایهای مورد توجه قرار میگیرد میانگین موزون هزینه اجزای مختلف سرمایه تعبیر می شود این درحالی است که در متون مالی ما این میانگین موزون را به سادگی میانگین موزون هزینه سرمایه می- نامیم. اما توجه به این نکته ضروری است که بیشتر شرکتها ساختار سرمایه منحصر به فردی دارند و برای منابعی که از آن ها سرمایه تامین میکنند درصدهائی را در نظر می گیرند تا حسب آن امکان محاسبه هزینه سرمایه را به صورت صحیح و با مبانی منطقی داشته باشند، ولی اغلب به دلایل گوناگون که ا زجمله آن ها شرایط بازار و هزینه انتشار بالای اوراق بهادار در کوتاه مدت میباشد این درصدها را رعایت نمیکنند. در چنین شرایطی برای پرهیز از خطاهای کوتاهمدت لازم است میانگین موزون هزینه سرمایه با فرض تداوم فعالیت اندازه گیری شود تا امکان محاسبه و برآورد صحیح منابع مورد نیاز برای تامین سرمایه وجود داشته باشد و اتخاذ این روش به صورت صحیح مهمترین نکته در محاسبات هزینه سرمایه به منظور انجام ارزیابیهای صحیح در سطح سازمان میباشد (موسوی و سجادی، ۱۳۹۰).
۲-۱-۳- مدلهای اندازه گیری هزینه سرمایه
درخصوص هزینه سرمایه مدلهای مختلفی تاکنون مطرح و در بازارهای مالی مورد استفاده قرارگرفته است. هرکدام از این مدلها در مقطعی از زمان و در یک یا چند بازار مشخص دارای کارایی لازم برای برآورد هزینه سرمایه بوده اند و به مرور زمان از کارایی آن ها کاسته شده وجایگزین یکدیگر شدهاند. این مدلها عبارتند از (نوروش و عابدی، ۱۳۸۴):
۲-۱-۳-۱- نرخ بازده متوسط تحقق یافته
طبق این مدل سرمایه گذاران درسهام عادی، انتظاری که از سرمایه گذاری خود دارند، معادل همان بازدهی است که در دوره یا دوره های گذشته عاید آن ها شده است. بازدهی که عاید سهامدار عادی می شود به دو شکل ظاهر می شود:
یکی سود نقدی تقسیم شده و دیگری تغییر قیمت سهام نسبت به ابتدای دوره است. محاسبه هزینه سرمایه از طریق این مدل هرچند در مقاطعی از زمان مورد اعتراض قرار گرفت اما به نحو گسترده ای به عنوان روشی جهت تخمین هزینه سرمایه بهکار گرفته شده است (نوروش و عابدی، ۱۳۸۴).
۲-۱-۳-۲-مدل نرخ بازده متوسط تحقق یافته تعدیل شده
این مدل همان مدل نرخ بازده تحقق یافته است که بابت رشد سود تقسیمی تعدیل شده است. طبق این مدل نرخ بازده مورد انتظار صاحبان سهام عادی، تحت تاثیردو متغیر دیگر قرار میگیرد که عبارتند از: نرخ رشد سودهای آتی و درصد سود تقسیمی. ایرادی که به این مدل وارد است این است که اولا نرخ رشد ثابت نیست و قابلیت پیش بینی آن همانند خود هزینه سرمایه مشکل است و ثانیاً درصد سود تقسیمی در بسیاری از واحدهای اقتصادی ثابت نیست و با توجه به تصمیمات شرکتها جهت انجام سرمایه گذاری و استفاده از منابع داخلی می تواند دستخوش تغییر شود (نوروش و عابدی، ۱۳۸۴).
۲-۱-۳-۳- مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای یا CAPM
این مدل در سال ۱۹۶۴ توسط ویلیام شارپ ارائه شد و همزمان با او، افرادی مانند ترینور و لینتر تلاشهایی در این زمینه داشته اند. ویلیام شارپ به همراه هری مارکوویتس ومرتون میلر در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل شد.
CAPM یک تئوری ساده است که نتیجهای ساده دارد. به طوری که به سرمایه گذاران ریسک گریز هم این اطمینان خاطر را میدهد که اگر سهامهایی با ریسک بیشتر از ریسک بازار خریداری کنند به بازدهی بیشتر از بازدهی کل بازار میرسند. این تئوری توسعه داده شده تئوری پرتفولیوی مارکتوویتس (MPT) میباشد که به معرفی مفاهیم ریسک سیستماتیک و ریسک خاص می پردازد.
۲-۱-۳-۴-مدل رشد سود تقسیمی
فرض اساسی در این مدل آن است که سودهای مورد انتظار با نرخ ثابت رشد میکنند، بنابرین کاربرد این مدل محدود به شرکتهایی می شود که جریان سود تقسیمی آینده آنها بر اساس چنین فرضی قرار گرفته باشد. نقطه ضعف این مدل در آن است که فرض می شود، میتوان سهام را در یک مقطع مشخص زمانی در آینده به فروش رسانید؛ ولی معمولاَ خریداران سهام در زمان خرید اینگونه قضاوت نمیکنند و حتی در صورت صحت فرض مذبور ممکن است در آن زمان مشخص در آینده خریداری برای سهام آنها وجود نداشته باشد (نوروش و عابدی، ۱۳۸۴).
این مدل مبتنی بر مفروضات زیر است :
-
-
- سود سهام تنها درآمدی است که سهامداران از سرمایه گذاری خود در سهام به دست می آورند
-
- سود سهام سالانه پرداخت می شود
-
- میزان سود تقسیمی بر اساس نرخ مرکب رشد ثابت سالانه افزایش مییابد
- نرخ رشد سود تقسیمی از نرخ بازده مورد انتظار سهامداران کمتر است
-
(همان منبع).
۲-۱-۳-۵- مدل تنزیل جریان نقدی
در این مدل از تنزیل جریانهای نقدی آتی استفاده می شود. این مدل از پنج روش مختلف قیمت جاری سهام را تعیین می کند و در تمام این پنج روش هزینه سرمایه وجود دارد. این۵روش عبارتند:
۱) روش رشد گسترده اقتصادی
۲) روش قیمت هدف
۳) روش نرخ PEG
۴) روش افق محدود (مدل کلاسیک تنزیل سودهای سهام)
۵)روش صنعت
۲-۱-۳-۶-مدل ارزیابی مبتنی بر حسابداری(مدل EBO)
این مدل توسط ادواردز و بل[۷] (۱۹۶۱)، اُهلسن (۱۹۹۵) و اُهلسن و فلتهام (۱۹۹۵) تنظیم شد و به EBO شهرت یافت. طبق این مدل، ارزش بازار سهام یک شرکت(Pi) برابر است با مجموع سودهای مورد انتظار(Et[dt+1]) که با نرخ هزینه سرمایه® تنزیل می شوند (باتاسن، ۲۰۰۷).
۲-۱-۳-۷- مدل بازده سرمایه و مدل رشد گوردون
مدل رشد گوردون به مدل ارزشیابی رشد دائمی نیز معرف است. در گذشته از این دو رویکرد جهت محاسبه هزینه سرمایه استفاده میشده است. اما باتاسن معتقد است که بین بتای بازار و هزینه سرمایه برآورد شده توسط این دو مدل هیچ ارتباطی وجود ندارد. به همین دلیل دیگر از این دو روش در تجزیه و تحلیلها استفاده نمی شود (باتاسن، ۲۰۰۷).
۲-۱-۳-۸- مدل نسبت تعدیل شده سود به قیمت
این مدل معیاری است که در گذشته توسط دانشگاهیان و متخصصان حرفه جهت اندازه گیری سرمایه استفاد می شد و محدودیتهای فوق را نداشت. در این مدل هزینه سرمایه تابعی از سود پرداختی، نرخ رشد و نسبت سود به قیمت سهام است (همان منبع).
j : شرکت k: نرخ ثابت سود پرداختی سهام
g : نرخ ثابت رشد r : نرخ هزینه سرمایه
EPS : سود هرسهم P : قیمت هر سهم