بدین منظور توجه به تدریس اساتید و مهارت های آنان میتواند نقش عمده ای در شکل گیری نوآوری دانشگاهی داشته باشد و همچنین بر روند یادگیری دانشجویان تاثیر بگذارد. چرا که تدریس و یادگیری دو وازه لازم و ملزوم هستند و مهارت در تدریس میتواند به گرایش دانشجویان نسبت به انواع یادگیری ها از جمله یادگیری مادام العمر دامن زند . ارکان اساسی در هر دانشگاه ، استاد ، دانشجو و محیط آموزشی است . مطابق دیدگاه طراحی سیستماتیک آموزشی ، استاد اصلی ترین عامل برای ایجاد موفقیت مطلوب در تحقق اهداف آموزشی میباشد . یک استاد میتواند کمبود امکانات آموزشی و نقص کتب را جبران نماید . در واقع عملکرد و ویژگی های اساتید باعث دستیابی به اهداف آموزشی و یادگیری دانشجو میگردد. نقش استاد در سازندگی افراد و جوامع از دیرباز مورد تأکید قرار گرفته است . در گزارش کمیته اروپایی یادگیری یکی از شاخص های کیفی در یادگیری مادام العمر استاد معرفی شده است. (محمدی مهر ، ملکی ، خوشدل و عباس پور، ۱۳۹۰)
اعضای هیات علمی مسئولیت عمده را در قبال یادگیری دانشجویان به عهده دارند و از این رو انتظار می رود که به قول سوبینسکی الهام بخش یک رنسانس آموزشی باشند . (ساکتی و پارسا ، ۱۳۸۶) مفاهیم یادگیری مادام العمر و شهروندی به مطالعات کومبس و همچنین لینگراد بر میگردد و پس از آن در گزارشات یونسکو در مورد یادگیری برای زیستن و یادگیری به عنوان گنج درون دنبال شده است. یادگیری در سرتاسر زندگی برای جوامع دموکراتیک لازم است. آموزش نباید به تحصیل رسمی ختم شود بلکه بزرگسالان باید به آموزش در سرتاسر زندگی خود دسترسی داشته باشند. چنین ایده ای بر مفهوم جامع یادگیری بنا شده و با کسب دانش، تجدید و استفاده از آن مرتبط است. یادگیری سراسر عمر، نه تنها به این معنا است که افراد باید از فرصت های ایجاد شده توسط جامعه متنفع شوند، بلکه جوامع باید فرصت های جدیدی را برای افراد خود تدبیر نمایند. در این دیدگاه جامعه باید بر اندیشه یادگیری برای زیستن با یکدیگر که در برگیرنده توسعه درک دیگران، پیشینه و عادات آن ها و ارزشهای معنوی، فرهنگی و اجتماعی است بنا شود، تا افراد، یکدیگر را با درک چگونگی مدیریت تضادها، به شیوه هوشمندانه و مسالمت آمیز، تأیید نمایند .
یادگیری مادام العمر مترادف نوینی برای یادگیری است و دستاورد رشد تصاعدی اطلاعات است . توسعه دانش، مهارت ها، علایق و فرصت های یادگیری در زندگی در فرایند یادگیری مادام العمر توسط افراد حفظ می شود. یادگیری مادام العمر در برگیرنده فرایند یادگیری از گهواره تا گور بدون تحمیل اجبار و با میل و علاقه فردی است. (محمدی مهر و همکاران، ۱۳۹۰) یادگیری مادام العمر همواره از شکلی به شکلی دیگر ، جدای از نظام رسمی آموزش ، در جریان بوده است . دلیل این امر آن است که انسان در هر مرحله از زندگی تا زمانی که زنده و فعال است به آموختن موضوعات جدید نیاز دارد . با ورود قرن بیست و یکم ضرورت تطبیق فعال با تغییرات سریع فناوری آشکارتر شده است . دیگر در این شرایط انباشته اطلاعاتی فرد در دوران تحصیل جوابگوی نیازهای آتی وی نبوده و با ناپایدار شدن اطلاعات ، تأکید از آموزش رسمی بر یادگیری شخصی و مادام العمر تغییر جهت یافته است . در نظام های نوین مسئولیت یادگیری بر عهده فراگیر گذاشته شده است و یادگیران بر اساس نیاز یا علاقه موضوعات یادگیری را انتخاب میکنند . . در این شرایط محور یادگیری از معلم محوری به دانش آموز محوری تغییر یافته و نقش و جایگاه معلم از آموزنده دانش به نقش هدایت کننده و راهنما تبدیل شده است . (افضل نیا ، اشکوه و کلوی ، ۱۳۸۹) از طرفی به عقیده کندی و همکارانش (۱۹۹۴) در عصر حاضر، مهمترین وظیفه دانشگاه به ویژه در دوره کارشناسی، فراهم کردن زمینههای تحقق ایده یادگیری مادام العمر است. دانشگاه باید علاوه بر تدارک فرصت های یادگیری متنوع و متعدد، در صدد پرورش یادگیرندگان مادام العمر باشد. این مؤسسه برای انجام بخش دوم رسالت خود باید تلاش کند دانشجویان را به دانش، نگرش ها، و مهارت هایی مجهز کند تا انگیزه و توانایی لازم برای تداوم یادگیری را در آن ها افزایش دهد. (نصر اصفهانی و بقراطیان، ۱۳۸۵)
بنابرین در زمانی که یادگیری مادام العمر چالش مهمی است که هر فرد و هر جامعه ای با آن مواجه است، دانشگاه ها میتوانند عرصه بزرگی را برای تحقق آن فراهم آورند. آنچه در آموزش دانشگاهی حائز اهمیت است تجهیز دانشجویان به نگرش ها و مهارت هایی جهت یادگیری توسط خودشان هم در آموزش رسمی و هم بعد از فراغت از تحصیل است . و ایجاد نگرش به این موضوع که یادگیری در زمینههای خیلی متنوعی هم در نشست های علمی دانشگاهی و هم در جلسات غیر علمی ، در جامعه ، محیط کار و خانواده اتفاق می افتد. و رسالت مهم دانشگاه در قرن بیست و یکم ، تربیت یادگیرندگان مادام العمر است (محمدی مهر ، ۱۳۹۰)
۱-۲- بیان مسئله
در دنیای امروزی ، توان سازگاری و اداره کردن تغییرات عنصر اصلی موفقیت و بقای هر سازمان است و کسب این توانایی ها خود ، مستلزم توجه سازمان به خلاقیت و نوآوری افراد است . سازمان های موفق ، سازمان هایی هستند که خلاقیت و نوآوری نوک پیکان حرکت آنان را تشکیل میدهد ، به عبارتی سازمان های امروزی برای ادامه حیات ، بایستی پویا بوده و مدیران و کارکنان آن ها افرادی خلاق و نوآور باشند تا بتوانند سازمان را با این تحولات منطبق ساخته وجوابگوی نیازهای جامعه باشند . می توان گفت در سیستم اقتصاد جهانی و رقابت روز افزون موجود ، خلاقیت و نوآوری در حکم بقا و کلید موفقیت سازمان است . . پیتر دراکر معتقد است در جهانی که دستخوش دگرگونی بوده و امنیت آن هر روز در معرض تهدید است ، تنها راه بقا ابداع و نوآوری است . افزایش رشد اقتصادی ، بالابردن بهره وری و تولید تکنولوژی ، کالاها و خدمات جدید از جمله فواید خلاقیت و نوآوری است که جیمز استونر نیز به آن اشاره کردهاست. (حسینی و صادقی، ۱۳۸۹) در دنیای امروز که رشد و گسترش علم و تکنولوژی از عناصر مهم پیشرفت و توسعه در همه ابعاد فرهنگی، علمی، اقتصادی و اجتماعی به حساب میآید و نهادها و نظام های آموزشی و پژوهشی، نقش بس عظیم و پر اهمیت دارند. (سبحانی نژاد ، ۱۳۸۸) امروز نقش تعیین کننده دانشگاه های نسل سوم در رشد و توسعه ی کشورها و ارتباط نزدیک آن با توسعه اقتصادی و همچنین استفاده از ظرفیت دانشگاه ها در خلق ، جذب ، اشاعه و استفاده از فناوری ، به یک باور عمومی تبدیل شده است . (حبیبی رضائی و سیاه منصوری، ۱۳۹۱)