با توجه به اینکه شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه اختلالات افسرده ساز در نوجوانان به لحاظ پدیدارشناسی مشابه با اختلالات افسرده ساز در بزرگسالان است (برای مثال پزنانسکی[۱۰۱]، ۱۹۸۲)، در ادامه به بررسی پیشینه مطالعاتی در رابطه با اثر افسردگی بر سه مورد متغیرهای شناختی خواهیم پرداخت.
۲-۶- ادراک زمان
مفهوم زمان به همان زمان آغاز اجتماعی و فرهنگی ما پیوند خورده است. همه افراد آگاهی را در رابطه باگذشت زمان و امکان پیشبینی و کنترل وقایع در آینده دارند. در معنایی وسیعتر، هرچند که ما از گذشته، حال و آینده به عنوان بخشی مستمر از زمان صحبت میکنیم، این تقسیمات نه کاملاً خطی و نه متوالی است. زمان، در هر دو معنای تاریخ تجمعی و تجارب ذهنی، بیشتر به زنجیرهای سیال میماند. آنچه گذشته است، آنچه در حال حاضر هست و آنچه میآید همگی به طور پیچیدهای با یکدیگر در ارتباطاند (مک هیل[۱۰۲]، ۱۹۷۸).
پردازش اطلاعات زمانی، قسمت مهمی از کارکرد لحظه به لحظه و در نهایت کارکرد روزمره است و به روشنی سطوح تحلیل زیادی را تحت تأثیر قرار میدهد. از ادراک گذر یک لحظه تا لحظه بعدی تا سطح بالاتر پردازشهای شناختی مثل برنامهریزی (تو پلاک و همکاران، ۲۰۰۶).
افراد معتقدند که زمان فیزیکی یک جریان پیوسته است که می تواند به میزان نامحدودی به واحدهای کوچکتر تقسیم شود (گروندین[۱۰۳]، ۲۰۱۰) ولی جدا از زمان فیزیکی، ادراک زمان توانایی پیچیده شناختی است (تو پلاک و همکاران، ۲۰۰۳). در واقع ادراک ما از گذر زمان ناشی از پردازش قضاوتهای ذهنی (شیفمن[۱۰۴]، ۲۰۰۱) و یک تجربه (شیپ[۱۰۵]، ادواردز[۱۰۶] و لامبرت[۱۰۷]، ۲۰۰۹) است که ما انسانها زندگی را بر اساس این تجربه تنظیم میکنیم (فلک[۱۰۸]، ۲۰۰۰). طبق پژوهشها وقتی ما خود را عامل یک رخداد میدانیم ظاهراًً مدتزمان کمتری نسبت به هنگامی که خود را عامل آن نمیدانیم سپری میشود. این خطای ادراکی بر قضاوت زمانی ما تأثیر میگذارد (هاگارد[۱۰۹] و همکاران، ۲۰۰۲؛ به نقل از سیجینی[۱۱۰] و مورن[۱۱۱]، ۲۰۰۹).
ادراک زمان به مفهوم زمان اشاره دارد و به عنوان جنبهای ذهنی از زمان عینی تعریف میشود (هورنیک[۱۱۲]،۱۹۸۴) و در جنبه عمومی ادراک زمان، سه بعد مهم از زمان روانشناختی یعنی توالی، طول مدت و دیدگاه زمانی وجود دارد (بلاک[۱۱۳]،۱۹۹۰). توالی، امکان استفاده از ادراک زمانبرای تشخیص نظم زمانی وقایع را به ما میدهد. طول مدت، امکان درک دوره زمانی که یک رویداد به طول می انجامد را فراهم میآورد (ویتمن[۱۱۴]، ۱۹۹۹). دیدگاه زمانی تصور شناختی از گذشته، حال و آینده است (بلاک، ۱۹۹۰). تحقیقات نشان میدهد که ادراک زمان و زمان واقعی متفاوت از یکدیگرند.
نتایج آزمایشها انجامشده به وسیله هورنیک (۱۹۸۴) نشان میدهد که آزمودنیها، تمایل به مبالغه در مدتزمان انتظار دارند. برآورد ذهنی از زمان در آزمودنیها نیاز به استفاده از ساعت درونی برای اندازهگیری زمان عینی بدون هیچ گونه نشانهای از ساعت خارجی دارند. اگرچه ساعت درونی هنوز در مغز موضع یابی نشده است، مکانیسمهای مغزی در کدگذاری مدتزمان محرکها در حال حاضر شناختهشده است (هارینگتون[۱۱۵] و همکاران، ۲۰۰۴)
ادراک زمان نیز مانند سایر ادراکها گاهی از واقعیت منحرف میشود و خطاهای آن پیامد بازسازی زمان به وسیله مغز است. فرض ما در این مورد این است که زمان یک پدیده واحد است، صحیح نیست و این امر با آزمایشهای ساده روشن میشود. برای مثال، وقتیکه دستهای از تصاویر پشت سر هم نشان داده میشود، تصویر عجیبوغریبی به مدت طولانیتر دیده میشود، اگرچه در همان مدتزمان فیزیکی ارائه شده باشد (ایگلمن[۱۱۶]، ۲۰۰۹).
بولتز[۱۱۷] (۱۹۹۸؛ به نقل از شیفتمن، ۲۰۰۱) معتقد است متغیر مؤثر در ادراک زمان قابلیت پیشبینی و آشنا بودن تکالیف است که در آن فرد میداند چه فعالیتی را چگونه انجام دهد تا به موفقیت برسد. در این هنگام ادراک زمان منطبق با واقعیت است ولی در زمان غیرقابلپیشبینی بودن و ناآشنا بودن ادراک مدتزمان سپری شده در طول تکلیف، بیشپرورد میشود. یکی دیگر از عوامل مهم و تأثیرگذار بر ادراک زمان که نظریه اورنستین[۱۱۸] (۱۹۹۶، به نقل از شیفمن، ۲۰۰۱) نیز بر آن تأکید دارد گنجایش حافظه است که هراندازه میزان اطلاعات به دستآمده از محرک بیشتر باشد مدتزمان ادراکی طولانیتر میشود و برعکس، این امر در مورد محرکهای ناخوشایند و مبهم نیز صادق است، هر چه ناخوشایندتر و مبهمتر اطلاعات کمتری ذخیره میشود و گذر رمان کندتر تجربه میشود.
مبنای حس زمان ناشی از توالی رخدادها در حافظه کاری است و با مقایسه رخدادها باهم در هر توالی ادراک زمان شکل میگیرد (وست[۱۱۹] و همکاران، ۲۰۰۰). در نظریه جامع بار کلی (۱۹۹۷، به نقل از هاوتون[۱۲۰] و برندمن[۱۲۱]، ۲۰۰۹) زمان به عنوان یک مؤلفه مهم در خودتنظیمی رفتار دیده میشود. او فرض میکند که آشفتگی حافظه کاری منجر به رفتاری میشود که به صورت درونی کمتر هدایت میشود و کمتر هدفمند است و کمتر به وسیله زمان هوایت شده و به سوی آینده میرود. در نتیجه تأخیر رشدی ناتوانی در تقلید طولانیمدت از رفتار هدفمند، بینظمی زمانی اطلاعاتی که از حافظه فراخوانده میشود، اختلال در مطابقت برنامه با اجرای فیزیکی و توجه کم به زمان گذشته و بهویژه آینده در هنگام گفتگو با دیگران را نشان میدهد. نظریه بار کلی خاص گروه اختلال توجه و بیش فعالی بیانشده است ولی به صورت کلی بیشتر اختلالها روانپزشکی مربوط به تفاوتهای ویژهای است که میان جهان بیرون و زمان آزمودنی است. برای مثال نواقصی در برآورد زمان در بیماران جسمی نظیر آسیبهای مغزی (نیچل و همکاران؛ به نقل از نایر، ۲۰۰۰)، اختلال شخصیت ضد اجتماعی (هیدر[۱۲۲] و همکاران، ۲۰۰۴) و افرادی دارای اختلالاتی نظیر اسکیزوفرنی (کرینستین[۱۲۳]، آنانتا[۱۲۴] و ویتارد[۱۲۵]، ۲۰۰۹)، پارکینسون (ویردن و همکاران، ۲۰۰۸)، خلقی (ماهلبرگ و همکاران، ۲۰۰۸)، دیده شده است.