مصاحبه با مشتری
بیشتر کسانی که در تبلیغات تلویزیونی ظاهر میشوند بازیگر هستند اما مصاحبه با مشتری با افراد غیر حرفهای انجام میگیرد.
حالت یا ذهنیت پردازی
بهرهگیری از این شیوه، پرهزینه و دشوار است. در این روش از ترکیب چند شیوه استفاده میشود. هدف اصلی در این روش به وجود آوردن ذهنیت و یا حالت خاصی برای کالایی است که قصد فروش آن را داریم. در واقع در این سبک در اطراف کالا حالت یا ذهنیتی ایجاد میشود نظیر زیبایی، عشق، محبت، یا امنیت و آسایش و هیچ گونه سخنی به جزدر قالب توصیه درباره کالا به میان نمیآید.
مدارک علمی
این سبک شواهد و مدارک علمی یا نتایج بررسیهایی را نشان میدهد که بیانگر برتری یا محبوبیت
محصول نسبت به یک یا چند محصول دیگر است. خمیردندان کِرِست برای سالها از شواهد علمی استفاده کردهاست تا خریداران را متقاعد سازد که این محصول در مبارزه با پوسیدگی دندان بهتر از دیگران عمل میکند.(همان منبع،۱۷۴-۱۷۳)
۲-۱-۱۱ شگردهای جلب مخاطب مورد استفاده در تبلیغ بازرگانی
۱-استفاده از شگردهای روان شناختی نظیر به کارگیری جملات تلقینی یا امر، برچسب زدن و القای امر از شخصیت برجستهتر با بهره گرفتن از کالای مورد تبلیغ
۲ـ ارائه اطلاعات علمی فراتر از دانش عمومی بینندگان جهت اغوا و بالا بردن ارزش کالا در نگاه بیننده
۳ـ بهرهگیری از هنر (تئاتر، شعر، جملات حکیمانه، موسیقی) به منظور گسترش دامنه مصرف خواننده یا بیننده
۴ـ استفاده از چهرههای سرشناس ورزشی یا هنرپیشهها در کنار کالاهای مصرفی و تجاری
۵ـ ارائه تصویری از قشربندی اجتماعی و تبلیغ موفقیت اقشار مرفه و ثروتمندان با وادار کردن اقشار و طبقات پایین جامعه به پیروی از الگوی مصرف طبقات بالا به عنوان یک معیار ارزشی غیرقابل انکار
۶ـ شدت محرک: رنگ روشن بیشتر از رنگ تیره توجه ما را جلب خواهد کرد.
۷ـ اندازه محرک: یک چیز (شی) بزرگ بیشتر احتمال دارد که توجه ما را جلب کند تا بعضی چیزهای کوچک
۸ـ مدت و تکرار محرک: یک محرک زودگذر به آسانی توجه ما را جلب نخواهد کرد و در عوض، محرکهای تکرار شونده باعث تمرکز توجه به آن خواهد شد.
۹ـ محتوای هیجانی محرک: یک محرک که هیجانی شدید را منتقل میکند بیشتر از یک محرک خنثی توجهها را جلب خواهد کرد.
۱۰ـ تضاد و تباین: محرکهای متضاد بیشتر توجه بیننده را جلب خواهند کرد. تا آنهایی که با یکدیگر مشابه هستند.(شعاع،۱۳۸۹ )
۲-۱-۱۲ نقش تصویر در تبلیغ:
تمامی انواع تبلیغات برای ثمربخشی به متقاعد کردن مخاطبان خود نیاز دارند. متقاعد سازی به طور خلاصه فرایندی برای تغییر نگرش است و حوزه مطالعاتی آن روانشناسی اجتماعی است.(حکیم آرا،۱۳۷۹، ۹۹)
از نظریه ها و فنون متقاعدسازی (در چارچوب روانشناسی اجتماعی) که بگذریم در حوزه ارتباطات نیز ابزارهایی وجود دارند که با توجه به ظرفیت و امکانات خود به خوبی میتوانند مبلغان را در امر متقاعدسازی مخاطبان یاری دهند. کلام، تصویر و موسیقی سه ابزاری است که در این زمینه به گونه مؤثری قابل بهرهبرداری میباشند. (مساری،۱۳۸۹، ۸۷)
ترکیب و همسویی زبان کلامی، زبان تصویری و زبان موسیقی در جهت القای مفاهیم میتواند منشاء بسیاری از باورها، احساسات و رفتارهایی باشد که به موقع خود در رویارویی و سوگیریهای سیاسی، در فروشگاهها و مراکز خرید و بالاخره در بسیاری از فعالیتهای خرد و کلان اجتماعی مؤثر واقع میشود. در میان این سه، نقش تصویر در متقاعدسازی از جایگاه ویژهای برخوردار است و ویژگیهای معنایی و ترکیبی عناصر دیداری تصویر در این باره بسیار تعیین کننده است.(همان منبع،۹۱ )
یکی از هدفهای عمده برای به کارگیری تصویر در فعالیتهای تبلیغاتی ایجاد واکنش یا به تعبیر روانشناختی آن برانگیختن پاسخ در میان مخاطبان است. برخلاف نقاشی یا طراحی، فیلم و عکس معمولاً رونوشت مستقیمی از واقعیت بیرونی به شمار میروند و همین ویژگی ممتاز است که سبب میشود تا در بیننده چنین تصوری تقویت شود که به هنگام مشاهده تصویر، گویی با دنیای بیرونی ارتباط تعاملی برقرار میکند. علاوه بر این از فیلمهای تبلیغاتی چنین استنباط میشود که گویی آنچه نشان داده شده است مصداق بیرونی دارد و چنین چیزی رخ داده یا ممکن است رخ دهد.(حکیم آرا،۱۰۱،۱۳۸۹)
تصاویر تبلیغاتی سه نقش عمده را پیمیگیرند. اول اینکه با شبیه سازی و به تصویر کشیدن صورت و اندام انسان و یا هر چیزی که با انگیزه های بنیادی ارتباط دارند به برانگیختن هیجانات دامن میزنند. دوم اینکه از چیزی که گویی محقق است و یا واقعاً اتفاق افتاده است یک مدرک تصویری به ظاهر مستند به دست میدهند و سوم اینکه در هر حال میتوانند میان محصول و تصاویر،یک نوع ارتباط ضمنی و پنهان برقرار کنند. این سه کارکرد از ویژگیهای اساسی رسانه های تصویری است که ماهیت زیربنایی تصاویر تبلیغاتی را پیریزی کرده و آن را از زبان کلامی و گونههای دیگر ارتباطات بشری متمایز میکند.
فرامرزی شدن هدفهای تبلیغ کنندگان سبب شده است که بر تبلیغات تصویری تأکید بیشتری به عمل آید زیرا با توجه به ویژگیهای شمایلی خود همهگیرترند و بسیار راحتتر از بیانهای کلامی قادرند فرهنگها و سرزمینهای مختلف را در نوردیده و منتشر شوند. (همان منبع، ۱۰۲-۱۰۱)
۲-۲ بخش دوم :” گردشگری”
۲-۲-۱ تعریف گردشگری
واژه ی”توریسم[۳]” از دو بخش تشکیل شده است: از کلمه تور به معنای گشتن، سفر و مسافرت که ریشه در لغت لاتین”Turns” به معنای دور زدن، رفت و برگشت بین مبدأ و مقصد و چرخش دارد که از یونانی به اسپانیایی، فرانسه و در نهایت به انگلیسی راه یافته است.
و “ایسم[۴]” پسوندی است که اشاره به مکتب یا اندیشهای فلسفی، مذهبی، سیاسی، ادبی و… دارد. بنابرین توریسم یعنی مکتبی که پایه فکری آن سیاحت و گردشگری است (کاظمی، ۱۳۸۸، ۱۴)
در فرهنگ وبستر گردشگری سفری است که به سوی مقصدی انجام میگیرد و سپس بازگشتی به محل سکونت را در بردارد. در فرهنگ لاروس نیز گردشگری به معنای مسافرت برای تفریح (لذت) است. (پاپلی یزدی، سقایی، ۱۳۸۹، ۱۹)
اما در فرهنگ لغات فارسی گردشگری چنین تعریف شده است: در اقطار عالم سفر کردن و شناخت؛ مسافرت برای تفریح و سرگرمی ؛سفری که در آن مسافر به مقصدی میرود و سپس به محل سکونت خود بازمیگردد. (الوانی و دهدشتی، ۱۳۸۳، ۱۸)