به بیان کلی تر، فرسودگی وضعیت دردناکی است که تمام آنهایی که انتظار دارند عشق رویایی به زندگی شان معنایی خاص ببخشد،متاثر میسازد. .(پاینز،۱۹۹۸؛ ترجمه ی گوهری راد و افشار، ۱۳۸۳). در حقیقت فرسودگی زمانی ظاهر می شود که زوج متوجه میشوند با وجود تمام تلاشی که کردهاند، این رابطه به زندگی شان هیچ معنا و مفهوم خاصی نداده و هرگز نخواهد داد.(ون پلت، ۲۰۰۹؛ به نقل از یوسفی و باقریان،۱۳۹۰).
دلزدگی یا فرسودگی زوجها به علت وجود عیبی در یک یا هر دو نفر یا اشکال در رابطه ی آن ها نیست، بلکه دلزدگی از عشق روندی است که به تدریج رخ میدهد و به ندرت به طور ناگهانی ظاهر می شود. در واقع صمیمیت و عشق در یک رابطه به تدریج کمرنگ می شود و به همراه آن احساس خستگی عمومی نمایان میگردد. (پاینز،۱۹۹۸؛ ترجمه ی گوهری راد و افشار، ۱۳۸۳). در یک ازدواج سرخورده یکی یا هردو زوج ضمن تجربه احساس گسستگی از همسر و کاهش علایق و ارتباطات متقابل، نگرانی های قابل توجهی در خصوص تخریب فزاینده رابطه و پیشروی به سمت جدایی و طلاق دارند.(کایزر،۱۹۹۶).
در واقع دلزدگی یا فرسودگی زناشویی برای افرادی رخ میدهد که تمام سرمایه گذاری روانی شان برای زندگی روی عشق بوده است و از آن توقع همه چیز را برای زندگی ایده آل داشته اند. در نوع دوطرفه ی فرسودگی زناشویی، زن و شوهر افرادی هستند که بین آن ها اشتراکی بجز عشق نبوده است و زندگی و رابطه ی خود را روی حساب آن آغاز کردهاند. درصورتیکه آنچه واقعیت دارد این است که، عشق به تنهایی پایه واساسی شکننده برای بنای یک رابطه موفق و پایدار است. در مقابل، مثلا روابطی که بر اساس مذهب مشترک یا مرام مشترک (یا هر مبنای محکم دیگری) پایه ریزی شده اند، میتوانند بسیار رضایت بخش باشند، زوج هایی که چنین رابطه ای دارند درگیر کشمکش و تلاش برای حفظ شعله ی عشق در رابطه شان نمی شوند، زیرا این شعله از ابتدا هم اهمییت چندان زیادی نداشته است.البته این بدان معنا نیست که بروز فرسودگی در روابطی که بر اساس عشق بنا شده اند، اجتناب ناپذیر است. .(پاینز،۱۹۹۸؛ ترجمه ی گوهری راد و افشار، ۱۳۸۳). سیمون[۱۲](۲۰۰۸)، در ضمن پژوهشی نشان داد، وقتی افراد متوجه میشوند که نسبت به ملاکهای صحیح همسرگزینی بی توجه بوده اند احساس سرخوردگی و فرسودگی زناشویی میکنند.(یوسفی و باقریان ،۱۳۹۰).
برای اینکه یک رابطه به معنای واقعی زنده و پویا باشد، نیازی نیست تا شعله ی عاشقانه آن با شدیدترین درجه بسوزد. در همه یزندگی ها گاهی اوقات این آتش به خاموشی می گراید و گاهی نیز دوباره شعله ور میگردد، اما در زوجهایی که پشتوانه زندگیشان گرم و مطمئن است، هیچ یک از این دو اتفاق تهدیدی برای رابطه شان محسوب نمی شود. در واقع زوجهایی که رابطه ای مبتنی بر دوست داشتن و نه عاشق بودن! دارند، در مورد این شعله نگران نیستند.در دنیای واقعی زوجها خوشبختی ابدی ندارند، مگر اینکه برای حفظ شعله ی عشقشان اقداماتی انجام دهند واگر این اقدامات انجام نگیرد، دلزدگی یا فرسودگی به طور حتم روی خواهد داد. .(پاینز،۱۹۹۸؛ ترجمه ی گوهری راد و افشار، ۱۳۸۳).
۴-۲-۲ فرسودگی زناشویی در سالهای میانی زندگی:
در سالهای میانی ازدواج، زمانی که بچه ها بزرگ میشوند، تغییراتی در رویه زندگی زناشویی ایجاد می شود. مردان اغلب به طور دردناکی از مرگ خودشان آگاه میشوند و شروع میکنند به بررسی زندگیشان. یک مطالعه تحقیقی نشان می دهدکه مردان مسن تر به دادن و گرفتن عشق علاقه مندتر میشوند آن ها به روابط شخصی همانند موفقیت در حرفه علاقه بیشتری نشان میدهند. زنان به خصوص اگر برای رشد و پرورش بچه ها در خانه بمانند، به سالهای میانی به عنوان آخرین فرصتهایشان نگاه میکنند و می خواهند رویای موفقیت را دنبال کنند. آن ها با کارکردن هیجان زده میشوند و سعی در داشتن یک حرفه دارند. زنان در این دوره انتظار دارند که ازدواج و همسرشان حمایت را برای آن ها فراهم کنند و رشد شخصی را ارائه دهند. نتیجه، اغلب یک واژگونی نقش زوجی است. هر دو احساس میکنند که بیشتر در داخل یک ازدواج قرارگرفته اند تا اینکه آن را به دست آورده باشند و اینکه به مهمترین نیازهایشان پرداخته نمی شود. بعد از این، زوجین احساس میکنند به دام افتاده اند، ناامید، مایوس و بی میل هستند، هیچ دریافتی که باعث بهبود اوضاع شود وجود ندارد و آن ها خصوصیات یک ازدواج در معرض خطر را نشان میدهند.(نیازپور،۱۳۸۸).
۵-۲-۲ تفاوتهای جنسیتی در فرسودگی زناشویی :
نظریه پردازان روان پویایی جدید و محققان نظریه تکاملی معتقدند که از نظر نظر جاذبه ی رومانتیک بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد، مطابق دیدگاه روان پویایی تفاوتهای جنسیتی در جاذبه ی رومانتیک، نتیجه ی تجربه های متفاوت کودکی و مراحل رشدی روانی_جنسی است که دختران وپسران با آن مواجهه میشوند. زنان بیشتر از مردان در جستجوی تعهد، صمیمیت وامنیت در روابط صمیمانه شان هستند وعشق واقعی را در ازدواج به معنای امنیت، همراهی و خوشحالی برای همیشه قلمداد میکنند ولی مردان، غالباً توسط جذابیت های ظاهری وکشش های جنسی تحریک میشوند.(پاینز،۱۹۹۶).
تفاوت نوع منابع فرسودگی در بین زنان و مردان توسط اریل[۱۳] مورد پژوهش واقع شده است. اریل در پژوهش خود به این نتیجه رسید که فرسودگی زنان هم تحت تأثیر عوامل کاری و هم تحت تأثیر عوامل خانوادگی است. در حالی که مردان تنها تحت تأثیر عوامل استرس زای کاری قرار دارند. افزون بر منابع فرسودگی، شدت و میزان آسیب پذیری در مردان و زنان نیز میتواند تفاوت داشته باشد. زنان نسبت به مردان در برابر عوامل استرس زای زناشویی بیشتر زخم پذیر هستند واسترس های زناشویی بر آن ها بیشتر تأثیر میگذارد. این مسئله میتواند به دلیل اهمییت بیشتر زنان نسبت به روابط صمیمانه و نیاز به حفظ این رابطه باشد.
با توجه به تفاوتهای جنسیتی در انتخاب همسر، سوالی که مطرح می شود این است که در زندگی زناشویی کدامیک بیشتر دچار فرسودگی میشوند.؟