- ادعا بر دارایی
به هنگام ورشکستگی شرکت وام دهندگان و دارندگان اوراق قرضه اولین کسانی هستند که از حقوق خود نسبت به داراییهای شرکت بهرهمند میشوند. دارندگان سهام ممتاز در رده دوم اهمیت قرار میگیرند و سهامداران عادی ، وارثان باقی مانده از داراییهای شرکت هستند. هرگاه شرکت بخواهد تمامی حقوق دارایهایش متعلق به سهامداران عادی باشد میبایست صرفاً نسبت به انتشار سهام عادی جدید برای تأمین مالی اقدام نماید.
- ادعا بر سود
بهره وام و اوراق قرضه صرفنظر از میزان سود تحصیل شده توسط شرکت بایستی در سررسیدهای مقرر پرداخت گردد. سود سهامداران ممتاز نیز قبل از پرداخت سود سهامداران عادی پرداخت میشود و باقی مانده سود بین سهامداران عادی تقسیم میشود. اینکه سود سهامداران عادی از سود سایرین بیشتر است یا کمتر به نرخ بهره و سود تضمین شده اوراق قرضه و سهام ممتاز شرکت و رابطه آن با نرخ بازدهی سرمایهگذاری شرکت دارد. لذا شرکتی که خواهان ایجاد محدودیت در توزیع سود بین سهامداران عادی است ، بهتر است با انتشار سهام ممتاز ایجاد بدهی دیگران را نسبت به سود شرکت محدود کند. همان گونه که ایجاد بدهی و یا انتشار سهام جدید دارای محاسن و معایب خاص خود میباشد با توجه به ویژگیهایی که در مورد اوراق بهادار نیز ذکر شد میتوان با شناخت اهداف و شرایط شرکت نسبت به انتخاب بین سهام یا بدهی به عنوان منابع جدید تأمین مالی اقدام نمود.
۷-۲-۲عوامل داخلی مؤثر بر ساختار سرمایه
عوامل درونی ساختار سرمایه آن دسته از شرایطی است که از درون شرکت بر تصمیمات ساختار سرمایه تأثیر میگذارد(مشیری،محمدی،۱۳۸۴،ص۴۲)،برخی از عوامل عبارتند از :
- رفع نیازهای مالی گذرا از طریق منابع کوتاه مدت
واحد تجاری ممکن است در فصل یا فصولی خاص از سال نیاز به منابع مالی فوقالعاده داشته باشد. مثلاً برخی صنایع مانند تولیدکنندگان پوشاک اسباب بازی و یا شیرنی فروشیها ، در ماههای پایانی سال درست قبل از سال نو فصل پرکاری دارند. به همین دلیل نیازمند منابع مالی آنی و ارزانقیمت هستند. استقراض بلند مدت یا دائمی با هزینه بالا برای اینگونه واحدهای اقتصادی مقرون به صرفه نیست ، اینگونه واحدها سعی میکنند نیازهای کوتاه مدت خود را از محل وامهای کوتاه مدت مرتفع نمایند.
- درجه ریسک
بدهی بیشتر هم باعث تحمیل هزینه های مالی بیشتر شده که شامل هزینه بهره و هزینه های استقراض به واحد های وام گیرنده میشود و هم درجه ریسک مالی واحدهای اقتصادی اهرمی یعنی احتمال ناتوانی در پرداختهای اصل و بهره ها در سررسید و نیز احتمال ورشکستگی اینگونه واحد ها و مؤسسات را افزایش میدهد. در حالی که استفاده از سهام نیاز به تجدید شدن نداشته و عدم پرداخت سود آن نیز خطر ورشکستگی برای شرکت را به دنبال ندارد. اما بدهی ریسک شرکت را افزایش میدهد.
- افزایش سود سهامداران
اگر شرکت با سرمایه گذاری وجوه حاصل از وام ۱۱ درصدی بتواند ۱۶ درصد بازدهی کسب کند مابهالتفاوت ۱۱٪ تا ۱۶٪ پس از کسر مالیات متعلق به سهامداران شرکت است. این معجزه وام است ، افزایش سرمایه سهامداران بدون اینکه سرمایهگذاری جدیدی در شرکت توسط سهامداران صورت گیرد و این همان دلیلی است که شرکت ها به خاطر آن استقراض میکنند. البته شرکت اگر نتواند از محل سرمایهگذاری بازدهی حداقل معادل نرخ هزینه وام کسب کند درآمد سهامداران را کاهش خواهد داد.
- از دست دادن کنترل عملیات شرکت
در برخی از موارد شرکت به قراردادهای وامی تن میدهد که به موجب آن در صورتی که نتواند اصل و بهره وام را در سررسید معین پرداخت نماید میبایست به وام دهندگان یک کرسی در هیئت مدیره تقدیم نماید. اینگونه شرایط اگر چه به ندرت پیش میآید ولی ترس از بروز چنین اتفاقی شرکتها را در استفاده از اهرم (وام) به عنوان یکی از عوامل تأمین مالی محتاط میکند.
- انعطاف پذیری مالی
شرکتها همواره تلاش میکنند تا بین بدهی و حقوق صاحبان سهام تعادلی برقرار کنند ، افزایش میزان بدهی باعث کاهش توان استقراض شرکت شده ، انعطاف پذیری شرکت را کاهش میدهد. نیاز به حفظ تعادل میان بدهی و حقوق صاحبان سهام به میزان اطمینان از انعطاف پذیری مالی باعث تنظیم ناخودآگاه رابطه بدهی و حقوق صاحبان سهام در ساختار سرمایه میگردد.
۸-۲-۲عوامل خارجی مؤثر بر ساختار سرمایه
این عوامل شامل آن دسته از عواملی میشوند که از خارج واحد تجاری بر انتخاب بین حقوق صاحبان سهام یا بدهی به عنوان یک منبع جدید تأمین مالی تأثیر میگذارد د(مشیری،محمدی،۱۳۸۴،ص۴۲). برخی از این عوامل عبارتند از :
- سطح کلی فعالیت
اگر سطح کلی فعالیت یک رشته تجاری در حال رشد باشد ، شرکتهای آن صنعت به منظور گسترش دامنه فعالیت خود نیاز به منابع مالی بیشتری دارند. تلاش برای دستیابی به منابع مالی بلند مدت شرکتها را بسوی بازارهای مالی سوق میدهد. نمونه این وضعیت در کشور خودمان ، وضعیت چند سال اخیر شرکتهای خودروسازی است که مکرراً اقدام به انتشار اوراق مشارکت نمودهاند. از سوی دیگر افول یک صنعت ممکن است شرکتهای آن صنعت را مجبور کند فعالیتشان را متوقف کند و اقدام به باز خرید کردن سهام ممتاز و بازپرداخت بدهی کند.
- سطح نرخ بهره
نرخ بهره اوراق قرضه تابعی از تراکنش میان عرضه و تقاضای پول در جامعه است. کمبود منابع مالی سرمایه گذاران در میان مدت باعث افزایش نرخ بهره میگردد در این حالت شرکتها به جای اینکه سود سهام بین سهامداران توزیع کرده و برای تأمین مالی جدید به سمت وامهای گرانقیمت رو بیاورند سعی در نگه داری منابع مالی در داخل شرکت و دائمی کردن آن ها از طریق سود انباشته به سهام عادی مینمایند. هنگامی که به علت عرضه فراوان پول در جامعه نرخ بهره کاهش یابد شرکتها با توزیع سود بین سهامداران برای تأمین مالی جدید اقدام به استقراض با نرخ بهره کمتر نموده و به این ترتیب یک منبع تأمین مالی گران را توسط یک منبع مالی ارزان قیمت جایگزین کرده بدین ترتیب ارزش سهام فورا افزایش میدهند.
- سطح قیمت سهام
هنگامی که شرکت اقدام به انتشار سهام جدید کند انتظار دارد پول زیادی از محل فروش آن سهام به دست آید. این امر هنگامی تحقق مییابد که قیمت سهام در حد بالایی باشد به عبارت دیگر نسبت صرف سهام منتشره به ارزش سهام عادی قابل توجه باشد. در این حالت شرکت هنگامی که سهام عادی جدید منتشر میکند مقدار زیادی پول از محل فروش تعداد کمی سهام به دست آورده است در این شرایط نه تنها مشکل تأمین مالی شرکت مرتفع میشود بلکه بازدهی سهام عادی نیز کاهش زیادی نیافته است. اما هرگاه قیمت سهام عادی افول کند شرکت سهام عادی منتشر نخواهد کرد زیرا در این شرایط برای به دست آوردن وجوه لازم میبایست تعداد بیشتری سهام عادی منتشر کرده و این حجم بالای سهام منتشر شده باعث کاهش دوباره قیمت سهام خواهد شد که برای جبران کاهش وصولی از این محل شرکت میبایست باز هم سهام عادی منتشر نماید تا بتواند نیاز مالی خود را مرتفع نماید.