به طور خلاصه جنبش روانشناسی مثبتنگر بر سه اصل تأکید دارد که این سه اصل عبارتند از:
-
- صفات فردی مثبت مثل ظرفیت عشق، کار، فعالیت، قریحه و مهارتهای فردی
- ارزشهای مثبت گروهی و شهروندی مثل مسئولیتپذیری، دلگرمی دادن و شکیبائی (سلیگمن، ۲۰۰۵).
اساس روانشناسی مثبتنگر بر پذیرش انسان در جایگاه موجودی توانمند و شایسته است که میتواند تواناییهای خود را شکوفا سازد. بنابرین هدف رویکرد اخیر مطالعه نیرومندیها و شادمانی انسانهاست. روانشناسی مثبتنگر سلامت روانی را معادل کارکرد مثبت روانشناختی تلقی و آن را در قالب اصطلاح بهزیستی روانشناختی مفهومسازی کردهاست، از این منظر بهزیستی روانشناختی به معنی کارکرد روانشناختی بهینه است (رایان و دکی،۲۰۰۱). به بیانی دیگر بهزیستی روانشناختی را میتوان واکنشهای عاطفی و شناختی به ادراک ویژگیها و توانمندیهای شخصی، پیشرفت بسنده، تعامل کارآمد و مؤثر با جهان، پیوند و رابطه مطلوب با جمع و اجتماع و پیشرفت مثبت در طول زمان تعریف کرد.این حالت میتواند مؤلفههایی مانند رضایت از زندگی، انرژی و خلق مثبت را نیز در بر گیرد.(کارادماس،۲۰۰۷؛به نقل از حسینی،۱۳۹۲).بهزیستی روانشناختی به عنوان یکی از مفاهیم اصلی نشأت گرفته از روانشناسی مثبتنگر بر سلامت ذهنی مثبت دلالت دارد.
بهزیستی روانشناختی و مؤلفههای آن
اگر چه هیجانهای مثبت[۴۲] متعددی در حوزه هیجانی مرتبط با انسان وجود دارد، اما شاید بتوان گفت که مهمترین آن ها شادکامی یا بهزیستی ذهنی است. بهزیستی ذهنی مفهومی گسترده است که سطوح بالای تجارب هیجانی خوشایند، سطح پائین تجارب خلقی منفی و سطح بالای رضایت از زندگی را در بر میگیرد (دینر[۴۳]، ۲۰۰۰، به نقل از میلر و نیکرسون[۴۴]، ۲۰۰۸).
احساس بهزیستی روانشناختی هم دارای مؤلفههای عاطفی و هم دارای مؤلفههای شناختی است. افراد با احساس بهزیستی بالا به طور عمدهای هیجانات مثبت را تجربه میکنند و از حوادث و وقایع پیرامون خود ارزیابی مثبت دارند، در حالی که افراد با بهزیستی پائین حوادث و موقعیتهای زندگیشان را نامطلوب ارزیابی میکنند و بیشتر هیجانات منفی نظیر اضطراب و افسردگی و خشم را تجربه میکنند (مایرز[۴۵] و دینر، ۱۹۹۵). باید توجه داشت که تجربه هیجانات خوشایند و مثبت همزمان با تجربه هیجانات ناخوشایند و منفی صرف کند به همان نسبت زمان کمتری را برای هیجانات منفی باقی میگذارد. از سوی دیگر باید توجه داشت که هیجانات مثبت و منفی حالات دو قطبی نیستند که فقدان یکی وجود دیگری را تضمین کند، یعنی احساس رضایتمندی ذهنی مثبت تنها با فقدان هیجانات منفی پدید نمیآید و عدم حضور هیجانات منفی لزوماًً حضور هیجانات مثبت را به همراه نمیآورد، بلکه برخورداری از هیجانات مثبت خود به شرایط و امکانات دیگری نیازمند است. بنابرین احساس بهزیستی (شادی) را باید با سه مؤلفه مجزا و در عین حال مرتبط با یکدیگر مورد شناسایی قرار داد، که این سه مؤلفه عبارتند از:
الف) حضور نسبی هیجانات مثبت
ب) فقدان و عدم حضور هیجانات منفی
ج) رضامندی از زندگی (کار، ۱۹۵۷، ترجمه پاشا شریفی و همکاران، ۱۳۸۵).
مدل ریف در خصوص بهزیستی روانشناختی
یکی از مهمترین مدلهایی که بهزیستی روانشناختی را مفهوم سازی و عملیاتی کردهاست، مدل ریف و همکاران (۱۹۹۸) است. ریف بهزیستی روانشناختی را تلاش فرد برای تحقق تواناییهای بالقوه واقعی خود میداند. این مدل از طریق ادغام نظریه های مختلف رشد فردی عملکرد سازگارانه شکل گرفته و گسترش یافته است. در واقع نتایج پژوهشهای ریف منجر به پیداش مفهوم جدید عینی از بهزیستی روانی شد که دارای شش مؤلفه خودمختاری- پذیرش خود- هدفمندی در زندگی، تسلط بر محیط، روابط مثبت با دیگران و رشد شخصی است، که در ادامه به توضیح این مؤلفهها خواهیم پرداخت.
مؤلفههای خودمختاری: که به احساس استقلال، خودکفایی و آزادی از هنجارها اطلاق می شود؛ فردی که بتواند بر اساس افکار، احساسات و باورهای شخصی خود تصمیم بگیرد، دارای ویژگی خودمختاری است؛ در حقیقت، توانایی فرد برای مقابله با فشارهای اجتماعی، به این مؤلفه مربوط می شود (ریف و سینگر، ۱۹۹۸).
خودمختاری یعنی توانایی و قدرت پیگیری خواست ها و عمل بر اساس اصول شخصی حتی اگر مخالف آداب و رسوم و تقاضاهای اجتماعی باشد(ریف،۱۹۸۹).
مؤلفه پذیرش خود: به معنی داشتن نگرش مثبت به خود و زندگی گذشته خویش است؛ اگر فرد در ارزشیابی استعدادها، تواناییها و فعالیتهای خود در کل احساس رضایت کند و در رجوع به گذشته خود احساس خشنودیی کند، کارکرد روانی مطلوبی خواهد داشت. همه انسانها تلاش میکنند که علیرغم محدودیتهایی که در خود سراغ دارند، نگرش مثبتی به خویشتن داشته باشند، این نگرش پذیرش خود است (هوسر، اسپرینگر و پاروسکار[۴۶]، ۲۰۰۵؛به نقل از حسینی،۱۳۹۲).
پذیرش خود به معنای توانایی دیدن و پذیرفتن قوت ها و ضعف های خود است(ریف،۱۹۸۹).
مؤلفه هدفمندی در زندگی: به مفهوم دارا بودن اهداف دراز مدت و کوتاهمدت در زندگی و معنادار شمردن آن است؛ فرد هدفمند نسبت به فعالیتها و رویدادهای زندگی علاقه نشان میدهد و به شکل مؤثر با آن ها، درگیر میشود؛ یافتن معنی برای تلاشها و چالشهای زندگی در قالب این مؤلفه قرار میگیرد.هدفمندی در زندگی به معنای داشتن غایت ها و اهدافی است که به زندگی فرد جهت و معنا بخشند(ریف،۱۹۸۹؛به نقل از میکائیلی منیع،۱۳۸۹).
مؤلفه تسلط بر محیط: به معنی توانایی فرد برای مدیریت زندگی و مقتضیات آن است. لذا فردی که احساس تسلط بر محیط داشته باشد میتواند ابعاد مختلف محیط و شرایط آن را تا حد امکان دستکاری کند، تغییر دهد و بهبود بخشد (دستجردی و همکاران، ۱۳۹۰).مؤلفهی تسلط بر محیط یعنی توانایی تنظیم و مدیریت امور زندگی به ویژه مسائل زندگی روزمره(ریف،۱۹۸۹).
مؤلفه روابط مثبت با دیگران: دیگر مؤلفه این مدل، به معنی داشتن رابطه با کیفیت و ارضا کننده با دیگران است. افراد با این ویژگی عمدتاًً انسانهایی مطبوع، نوعدوست و توانا در دوست داشتن دیگران هستند و میکوشند رابطهای گرم و صمیمی بر اساس، اعتماد متقابل با دیگران ایجاد کنند (کی یس، ۲۰۰۲).
مؤلفهی ارتباط مثبت با دیگران به مفهوم داشتن ارتباط نزدیک و ارزشمند با افراد مهم در زندگی است.(ریف،۱۹۸۹).
مؤلفه رشد فردی: به گشودگی نسبت به تجربیات جدید و داشتن رشد شخصی پیوسته باز میشود. فردی با این ویژگی همواره در صدد بهبود زندگی شخصی خویش و از طریق یادگیری و تجربه است (برن سون و لاندبرگ۲۰۰۶؛به نقل از میکائیلی منیع،۱۳۸۹).
مؤلفهی رشد شخصی احساس اینکه استعدادها و تواناییهای بالقوه فرد در طول زندگی بالفعل خواهد شد(ریف،۱۹۸۹).
بهزیستی روانشناختی
خودمختاری
رشد فردی
زندگی هدفمند
تسلط بر محیط
پذیرش خود
روابط مثبت با دیگران
شکل ۱-۱- (الگوی ردیف در خصوص سازه بهزیستی روانشناختی، اقتباس از تمینی، ۱۳۸۴)