کیفیت و کمیت دو موضوع مهم در هر امری هستند. کمیت اموری را در قلمرو خود دارد که قابل سنجش و اندازه گیری هستند. کیفیت شامل چگونگی امورند. کمیت و کیفیت آثار متقابل هستند گاهی این تأثیر مثبت و گاهی منفی است. انسان به طور فطری تلاش میکند تا در حیات اجتماعی خود، کم و کیف مطلوب شرایط زیست را برای خود تأمین کند و از توانمندیها و استعداد های خود حداکثر بهره برداری را بکند تمامی اعمال و رفتار انسان حاکی از همین امر است و در تمامی ادوار تاریخی، انسانها به دنبال این هدف بوده اند (پرسه۵، ۱۹۹۷، به نقل از شوکتی احمد آبادی، ۱۳۸۷).
انتظارات، زندگی ما را شکل میدهند و نگرش روان شناختی ما سطوح رضایت مندی ما را از زندگی تعیین میکند. اگر ما خوش بین باشیم جنبههای مثبت را بیشتر می بینیم و اگر بدبین باشیم فقط جنبههای منفی را، در حالی که محیط تغییری نکرده است (لوکاس[۷۴]، ۲۰۰۷).
در معنای کیفیت زندگی توافق وجود ندارد. اصطلاح کیفیت زندگی در بخشهای متعدد مثل سیاست، اقتصاد، مذهب و غیره استفاده می شود، اما در مطالعات پزشکی بیش از همه کاربرد دارد.
۲-۲-۳-۱ تعریف کیفیت زندگی
کالمن[۷۵] ۱۹۸۴ میگوید کیفیت زندگی گستردگی و انبساط امید و آرزو است که از تجارب سرچشمه میگیرد (به نقل از معماریان، ۱۳۷۸).
فرانس و پاورس[۷۶] در سال ۱۹۸۵ می نویسد: کیفیت زندگی ادارک فرد از رفاه است، که بنظر میرسد از رضایت یا عدم رضایت در حیطه های عمده زندگی ناشی می شود (همان منبع).
گوتی و همکاران[۷۷] (۱۹۹۲) کیفیت زندگی را یک حالت ویژه میداند که در ترکیب با دو بعد است. اولین بعد توانایی انجام فعالیتهای روزانه که خود به رفاه جسمی، روانی، اجتماعی بر میگردد. دومین بعد رضایت بیمار در سطوح عملکردی و کنترل بیماری و درمان نشانه های وابسته به بیماری است (به نقل از شوکتی احمدآبادی، ۱۳۸۷).
از طرفی ونتگوت، آدرسن و مریک[۷۸] (۲۰۰۳) مریک کیفیت زندگی را حس خوب بودن فرد تعریف میکنند که ابعادی از جمله جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی، روحی فرد را شامل می شود.
از نظر دانان جایا[۷۹] (۲۰۰۴) کیفیت زندگی مجموعه ای چند بعدی از رفاه اقتصادی، شرایط محیطی و وضعیت سلامتی است که به وسیله شخص یا گروهی از افراد درک می شود. بنا به اظهارات وی، کیفیت زندگی را به عنوان درک فرد از موقعیت خود در زندگی و در متن فرهنگ، سیستم ارزشی جامعه میداند که با اهداف، انتظارات و استاندادهای وی در ارتباط است.
سازمان بهداشت جهانی WHO(1948) کیفیت زندگی را بر مبنای ابعاد وسیع آن به شکل رفاه کامل فیزیکی، روحی، اجتماعی و نه فقط عدم وجود بیماری در نظر میگیرد. لازم است در اندازه گیری سلامت و ارزیابی و ملاحظات بهداشتی علاوه بر شاخص های فراوانی و شدت بیماری به سایر ارزشهای انسانی مانند کیفیت زندگی نیز توجه کند (به نقل ازگوت، ویلسون و مویسان[۸۰]، ۲۰۰۴).
۲-۲-۳-۲ تاریخچه کیفیت زندگی
آغاز بحث کیفیت زندگی به زمان ارسطو(۳۸۴-۳۲۲ق. م. ) باز میگردد که در کتاب نیکو ماخس به موضوع سعادت انسانی می پردازد اینکه سعادت چیست ؟ عبارت از چه فعالیت هایی است و چگونه می توان سعادتمند شد ؟
او زندگی خوب را معادل شادکامی [۸۱]در نظر میگیرد و در عین حال به تفاوت این مفهوم در افراد مختلف می پردازد و ذکر میکند سلامتی که باعث رضایت مندی در یک فرد بیمار می شود با ثروت که فرد فقیری را شاد میکند یکسان نیست و بیان میدارد که شادکامی نه تنها برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد بلکه برای یک فرد نیز در شرایط متفاوت معنی یکسانی نخواهد داشت. در قرن های بعد، این موضوع در بین فلاسفه اسلامی جایگاه ویژه ای یافت، چنان که ابن سینا در اشارات، ملاصدرا در اسفار، امام خمینی(ره) در تقریرات فلسفی درس های اسفار وبسیاری دیگر از علمای اسلامی در باب سعادت و شادکامی بحث های مبسوطی را مطرح کردهاند.
رویکرد آکادمیک به کیفیت زندگی از سال ۱۹۲۰ میلادی یعنی زمانی که پیگو در کتاب خود به نام اقتصاد و رفاه به این موضوع پرداخت سیر تازه ای یافت. از دهه ۱۹۳۰ محققان آمریکایی به ارزیابی کیفیت زندگی در مناطق مختلف کشور خود پرداختند و پس از آن این مفهوم مورد توجه دانشمندان علوم روان شناسی، اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی، پزشکی به صورت یک موضوع میان رشته ای قرار گرفت(سلامتی، ۱۳۸۸).
علاقه مندی به بررسی کیفیت زندگی در حیطه مراقبت های بهداشتی و پزشکی از آنجا آغاز شد که با شروع قرن بیستم در اکثر کشورها به خصوص کشور های صنعتی همزمان با بهره گرفتن از اقدامات پیشگیری و درمانی برای بیماری ها، تغییرات زیادی در مراقبت های بهداشتی به منظور بهبود وضعیت سلامت بهداشت صورت گرفت. این تغییرات باعث افزایش متوسط طول عمر مردم شد، ابداع روش های مختلف درمانی و به تبع آن انتخاب بهترین روش درمانی باعث شد که افراد تیم درمان بهترین تاثیر را نه تنها در بقاء بلکه در کیفیت زندگی داشته باشند (مادلین[۸۲]، ۱۹۹۴). تمایل به بررسی کیفیت زندگی با عنوان یکی از فرایندهای درمانی در طول دهه های گذشته افزایش یافت. در حدود ۲۰ سال پیش تنها ۳۰۰ عنوان در این رابطه منتشر شده بود در حالی که امروز مقالات مربوط به کاربرد آن در پزشکی دو برابر افزایش یافته است. کلمه کیفیت به معنی چیزی و چه میباشد و کیفیت زندگی از نظر لغوی به معنی چگونگی زندگی و در برگیرنده تفاوت های آن است که منحصر به فرد بوده و از فردی به فرد دیگر متفاوت است. تعاریف کیفیت زندگی بسیار متنوع است. بکمن و دیتالو[۸۳] (۱۹۸۷)آن را خوشحالی، کالمن[۸۴] (۱۹۸۷ ) رضایت مندی و خرسندی، دالکی و روک[۸۵] (۱۹۷۳) احساس تندرستی و آندرور و ویتی[۸۶] (۱۹۷۶ ) به عنوان یک عامل شناخته شده و ارزیابی شده در زندگی تعریف کردهاند. ایگانتیگوس[۸۷] (۱۹۹۹ ) کیفیت زندگی را مفهوم فریبنده می دانند که تعریف هیچ فردی درباره آن ثابت نیست و در حقیقت قضاوت هر فرد در مورد اهمیت اجزاء اصلی زندگی اوست. وینست و همکاران[۸۸] (۱۹۹۹ )سلامت را یکی از ابعاد کیفیت زندگی دانسته و چنین می نویسد : کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی، توانایی انجام کار، سلامت و رفاه وضعیت روحی و روانی میباشد. کیفیت زندگی یک عبارت عمومی و تعریف کردن آن مشکل است ولی سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را درک هر فرد از زندگی، ارزشها، اهداف، استاندارد ها و علائق تعریف کردهاست (پوردهکردی، ۱۳۸۴).