۲-۲- سلامت اداری و هویت اداری
امروزه سلامت اداری به عنوان تنها رویکرد برخورد با فساد اداری مورد توجه قرار گرفته است. سلامت اداری به وضعیتی اطلاق میشود که کلیه عوامل یک سازمان قابلیت تامین اهداف سازمان را به طور مطلوب داشته باشد و بتوانند انحراف از هنجارهای اداری و قانونی و موانع اهداف سازمانی را در اسرع وقت شناسایی و تدابیر لازم و به هنگام را برای رفع آن ها لحاظ نمایند.
سلامت اداری، صفتی کیفی در سازمان است که میزان هم راستایی در تعریف و تحقق منافع فردی، سازمانی و ملی را نشان میدهد. (مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، ۱۳۸۷)
یک نظام اداری سالم، نظامی کارآفرین و شاد است که به رفاه و آسایش فکری، جسمی، خشنودی و انگیزش مثبت نیروی انسانی در کنار تولید کالا و ارائه خدمت بر اساس نیاز واقعی مشتری و با توجه به کیفیت وکمیت آن و سودآوری منطقی توجه دارد. دستیابی به چنین وضعیتی در صورتی امکان پذیر است که کلیه عوامل سازمان در جهت اهداف سازمان حرکت کنند که از آن با عنوان جهت گیری هدف در سازمان یاد میکنیم.
آیمز (۱۹۹۲) بیان میکند که جهت گیری هدف نشانگر الگوی منسجمی از باورها و هیجانات فرد است که مقاصد رفتاری وی را تعیین میکند و سبب میشود فرد نسبت به برخی موقعیتها گرایش بیشتری داشته و در آن موقعیتها به گونهای خاص عمل نماید. در موضوع سلامت اداری از جهت گیری هدف در سازمان همانند باورها و هیجانات افراد نسبت به مسائل مرتبط با سازمان یاد میکنیم که سبب می شود رفتار خاصی در سازمان نهادینه شود. در کنار ساختار محیطی و عوامل فرهنگی میتوان از ساختار هویتی یا پنداره سازمانی تحت عنوان « هویت اداری » به عنوان یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر جهت گیری هدف نام برد. هویت سازمانی نوعی از هویت جمعی است. تاجفل و همکارانش از هویت جمعی در مقابل هویت فردی صحبت میکنند. هویت فرد ی برابر جنبه هایی از خود است که سبب تمایز فرد از دیگران میشود و خاص فرد است. هویت جمعی بیانگر تشابهات فردی است؛ به گونهای که دانش فرد از تعلق به گروه اجتماعی خاص، و اهمیت و ارزش منتج از این عضویت را شکل میدهد. در مورد هویت سازمانی، گروه اجتماعی خاص سازمان مورد نظر است. فرایند هویت سازی این فرصت را برای سازمان پدید میآورد تا بتواند برای طرح پرسشهای بنادین معطوف به چیستی و کیستی سازمان، پاسخی مناسب جستجو کندبا توجه به مطالب فوق، ارتباط مفاهیم سلامت اداری، هویت اداری، فرهنگ سازمانی و سرمایه اجتماعی سازمانی به صورت زیر بیان میشود:
شکل ۲-۲ ارتباط مفاهیم سلامت اداری، هویت اداری، فرهنگ سازمانی و سرمایه اجتماعی سازمانی
مبارزه موفق با فساد که د ر واقع بخشی از تلاش برای اداره مؤثر و کارآمد جامعه است، در دو سطح قابل بیان است. سطح اول در فساد اداری، مفاسدی است که اکثراً با نخبگان سیاسی مرتبط بوده و کارمندان عالی رتبه و مقامات ارشد دولتها با آن درگیر هستند. برای شناخت علل ظهور، رشد یا کاهش فساد در طول زمان، آگاهی از برخی از جنبههای محیط سیاسی جوامع ضروری است.
مبارزه با فساد اداری در سطح دوم، یعنی فساد میان کارمندان رده پایین که اساساً در سطوح و ابعاد کوچک تر صورت میگیرد، به وجود ساختار هویتی با پنداره سازمانی وابسته است و میتواند با تقویت سرمایه اجتماعی سازمانی و فرهنگ سازمانی تقویت شود. در ادامه به بیان مفهوم فرهنگ سازمانی، سرمایه اجتماعی سازمانی و راههای افزایش آن در سازمان میپردازیم.
۲-۲-۱- شفافیت
از شفافیت در فرهنگ لغت آکسفورد به معنی وضعیتی یاد شده است که درک امری را آسان میسازد. روابط اجتماعی در یک جامعه بر اساس پیش فر ضهایی استوار است و افراد جامعه بر اساس این پیش فرضها میتوانند انتظار داشته باشند که در روابط خود چه چیزی ارائه میکنند و در مقابل چه چیزی دریافت خواهند کرد. لذا جامعه بر اساس برخی پیش فرضهای مبتنی بر اعتماد عمل میکند و اعتماد در یک فضای شفاف میتواند به بهترین وجه شکل بگیرد. در صورت فقدان شفافیت و وضوح، اعتماد به طور جدی خدشه دار میشود و زندگی بسیاری از مردم به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد.
تنها در یک محیط شفاف است که مردم میتوانند با درک کامل از اوضاع به طور آزادانه درخصوص نحوه رفتار خود تصمیم بگیرند. از این نظر، شفافیت ابزاری مهم برای آزادی است. یک حکمرانی شفاف، روشن میسازد که آنچه انجام میشود چگونه و چرا انجام میشود و شامل چه کسانی است و بر اساس چه استانداردهایی تصمیم گیری شده است. همچنین شفافیت مربوط است به هنجارها و اعمال قدرت مشروع در افشای اطلاعات درخصوص تصمیمات، اجرا و کیفیت اجرا که شامل تصمیمات و اعمال حکومتها، آژانسهای بینالمللی و فراملی، شرکتها، جوامع مدنی و تشکلهای حرفهای میشود. به عبارت دیگر، شفافیت همان آشکار بودن است؛ به طوری که در یک چارچوب دموکراتیک، شخص قادر به تشخیص باشد و درک اینکه چه تصمیماتی، چگونه و بر اساس چه استانداردهایی گرفته و چگونه اجرا میشوند. از این نظر، شفافیت به خودی خود هدف نیست، بلکه ابزاری است برای رسیدن به اهداف و قبل از همه ابزاری است برای ایجاد فضای سیاسی و اقتصادی برای مردم تا در این فضا بتوانند حقوق خود را اعمال و از آن دفاع نمایند.
تصمیم گیری در شاخههای قانون گذاری، اجرایی و قضایی در یک فضای غیرشفاف با توجه به علایق پشت پرده میتواند منجر به فساد شود و قانون گذاران نمی توانند اطلاعات لازم را برای نظارت بر شاخه اجرایی به دست آورند و شهروندان نیز اطلاعات لازم را برای مشارکت مؤثر در فرایند دموکراسی نخواهند داشت.
در علم سیاست، شفافیت به معنای این است که با اطلاعاتی که دولت در اختیار شهروندان قرار میدهد، به آن ها امکان میدهد تا از آنچه دولتها انجام میدهند، آگاه شوند.(یزدانی، ۱۳۸۴)
هدف ازشفافیت، اجازه دادن به شهروندان، بازار و گروهها برای پاسخگو نگه داشتن در قبال سیاستها و عملکردها است. بنابرین شفافیت را میتوان به منزله اطلاعاتی دانست که توسط نهادها منتشر میشوند و ارزیابی این نهادها را آسان تر و روشن تر میسازند.
شفافیت در ارتباط با ارائه و دریافت اطلاعات است. آزادی اطلاعات یک حق اساسی بشر است که هم خود به عنوان یک حق مهم است و هم سنگ بنای دموکراسی، مشارکت و حکمرانی مطلوب است. شناسایی این حق کلیدی برای بهبود وضعیت جامعه از جمله تقویت دموکراسی و کاهش اعمال ضد و نقیض دولت ضروری است. لذا جهت برخورداری مؤثر از این حق، پارلمانها باید قوانین مناسب تصویب نمایند. نباید فراموش کرد که مردم سالاریهای فاقد رویههای شفاف، مستعد تمرکز قدرت بوده، غالباً دچار تغییرات حقوقی و تنظیمی میشوند و بودجههای دولتی پر نوسان دارند ؛ که این امر توانایی نهادهای دولتی را در مدیریت و ضمانت اجرای سریع و سازگار قوانین، مقررات و سیاستها محدود میسازد و چنین شرایط نامطمئن و غیر کارا یی منجر به وخامت شرایط سرمایهگذاری و مانع توسعه کسب وکار خواهد شد (همان).