در اغلب موارد، تصمیمات بر مبنای توافق و یا رد راه حل هایی بر اساس یک یا معدود معیارهایی است. مرحله دوم شامل دخالت دادن قاعده تصمیم برای انتخاب یک راه حل از میان فهرست راه حل های باقی مانده است. بنابرین طبیعی است که در طول این فرایند، تصمیم گیران استراتژی خود را مداوما تغییر داده و یا از تلفیقی از استراتژی های تصمیم گیری استفاده نمایند. نکته این جاست که در طول پروسه تصمیم گیری روش ها و قواعد نیز ثابت نبوده و بسته به عوامل دخیل، میدان تصمیم، اهداف تصمیم گیر و دیگر قیود تغییر می کند.
در حالی که در بخش های پیشین به روشها، الگوها و مدلهای متعدد در تصمیم گیری اشاره نمودیم، بنظر میرسد که می توان تمامی آنان را در دو مکتب فکری متمایز جای داد: روش های مبتنی بر رهیافت انتخاب عقلایی و روش های مبتنی بر رهیافت روانشناسی معرفت شناختی. تئوری تصمیم گیری شهودی چند وجهی تلفیقی از عناصر دو مکتب فکری فوق را در بخش روانشناختی معرفتی خود در نظر دارد . تئوری شهودی چندوجهی مکانیزم شناختی را برای انتخاب یکی از راه حل ها در تصمیم گیری در نظر دارد و شرایط حاکم بر تصمیم و پروسه شناختی مربوط به آن (که چرایی و چگونگی تصمیم را مشخص می کند) را روشن میسازد.
این روش چند نکته اساسی را در بطن خود دارد:
الف -رهبران بنگاه ها برای اندازه گیری موفقیت و یا شکست خود، سود و یا زیان، دستاوردها و ناکامی ها و ریسکها و مخاطرات از روش ها و واژه های مختلف استفاده می نمایند. تئوری شهودی چندوجهی به دنبال فرآیندهای کاوشی است.
ب – در تصمیم گیری روش های مختلفی برای استفاده از اطلاعات وجود دارد که لزوماً با یکدیگر شبیه و نزدیک نمی باشند.
یکی از محسنات تئوری شهودی چند وجهی آن است که خاصیت میزبانی برای استرتژی های اقتضایی را دارا است و بنابرین انعطاف لازم برای استفاده از روش های متفاوت استفاده از اطلاعات را دارد.
ج – در روانشناختی معرفتی ثابت شده است که علیرغم تمامی مطالب گذشته در مورد ذهن، روح و روان انسانها که هر کدام دارای مشخصات مخصوص به همان انسان را دارد و از بقیه متمایز می شود، اما مطالعات بعدی نشان داد که نوعی تجانس و همگنی مایبین پیچیدگیهای شناختی در برخی انسان ها وجود دارد . گرچه در تعداد دیگری از انسانها نیز عدم تجانس شناختی به چشم میخورد.Robbins, 2000 , 69 ) )
۲ –۳۴ – انواع سبک های تصمیم گیری
سبک تصمیم گیری عقلانی:
در این سبک تصمیم گیری فرد از همه راه حل ها مطلع است و میداند که هر تصمیمی به چه نتیجه ای می انجامد و میتواند نتایج حاصل از تصمیم گیری را بر حسب اولویت (بیشترین نفع) مرتب و سازماندهی کند تا با بهره گرفتن از یک استراتژی بهینه سازی حصول به اهداف را به حداکثر رساندبنابراین افراد در این سبک تمامی راه حل های ممکن را تعیین و ارزشیابی نموده و با تعیین عواقب هر یک از این راه حل ها بهترین راه حل را انتخاب میکنند.(Eberlin, 2005,15).
سبک تصمیم گیری شهودی:
این سبک، فرایندی ناخود آگاه تصمیم گیری است که در سای هتجربه های استنتاجشدهبهدستمی آید. و مبنتی بر احساسات و یادگیری ضمنی افراد است و الزاماًً سوای تجزیه و تحلیل معقول عمل نمی کند، بلکه این دو مکمل یکدیگرند. پس در این شیوه تصمیم گیرنده از یک رویه نظامند استفاده نمی کند و در هنگام اتخاذ تصمیم از تجربه و آگاهی های ضمنی خود سود می جوید. (Hoy & Miskel, 2008, 21 )
سبک تصمیم گیری وابستگی:
این سبک بیانگر عدم استقلال فکری و عملی تصمیم گیرنده و تکیه بر حمایتها و راهنمایی های دیگران در هنگام اتخاذ تصمیم است و آگاهی های دیگران در هنگام این نوع تصمیم گیری نقش اساسی دارد بنابرین در این شیوه تصمیم گیرنده متکی به عقاید دیگران بوده و نقش منفعلی دارد.(scot & Brouce, 1995,18).
سبک تصمیم گیری آنی:
این سبک بیانگرشرایط اضطراری است که فرد بدون پشتوانه فکری قبلی، بلافاصله در کمترین زمان ممکن تصمیم اصلی خود را اتخاذ میکنند . البته ممکن است این شیوه تصمیم گیری معلول شرایطی باشد که برای مدیر ایجاد می شود. البته استفاده از این سبک به معنی گرفتن تصمیمات خام و ناپخته نیست، زیرا در این شیوه نیز مدیر بر اساس تجربه و اطلاعاتی که دارد تصمیم گیری میکند. (scot & Brouce, 1995,23 ).
سبک تصمیم گیری اجتنابی:
این سبک به معنی، به تعویق انداختن تصمیم گیری در هنگام مواجهه با مشکلاتو طفره رفتن از واکنش نسبت به مسئله رخ داده شده میباشد. در این شیوه تصمیم گیرنده تمایل دارد که از هر گونه اتخاذ تصمیم اجتناب کرده و تا حد امکان از موقعیت تصمیم گیری دوری جوید . به گونه ای که می توان گفت افراد از گرفتن تصمیم وحشت داشته و نگران عواقب تصمیم خود میباشند.
نکته قابل ذکر آن است که تصمیمگیری می تواند به مثابه مغز و سلسله اعصاب سازمان در نظر گرفته شود و تحت شرایطی می تواند موجب رشد و موفقیت سازمان گردد. در عین حال بر عکس تحت شرایط دیگری میتواند باعث شکست آن گردد. به علاوه تصمیمات در سطوح مختلف سازمان به شکلهای گوناگون گرفته میشود.
برخی تصمیمات راهبردی است که ضرورت دارد تا در اسرع وقت به سرعت پیرامون آن ها اخذ تصمیم شود. برخی دیگر بسیار کوچک و ناچیزند و بیشتر در ارتباط با فعالیتهای روزانه کاری میباشند. برخی نیز ممکن است پس از ماهها جمع آوری اطلاعات و بررسی آنها، و یا در زمان کم و بدون بررسی اتخاذ شود، از این رو، تصمیمات بر حسب میزان اهمیتی که دارند متفاوتند (Deft, 2001,48).
۲ –۳۵ – مدیر به عنوان کارآفرین