گذراندن مراحل قانونی در آغوش خانواده های با تربیت، مؤمن و متمکن قرار گرفتهاند. اگر چه قبول کردن و گرفتن این اطفال از مراکز مختلف مشکلاتی دارد ولی احتمالاً از این همه دغدغههای بیمارستانی هم راحت تر است و هم ارزانتر.
یکی دیگر از حکمتهای خداوند در باب توالد و تناسل، تداوم و بقای خانواده است؛ از این جهت که اگر حکم جواز تلقیح مصنوعی مرد اجنبی به زن اجنبیه باشد، لازمه آن، حکم به جواز تلقیح نطفه پدر به دختر و پسر به مادر و خواهر و سایر محارم است؛ زیرا در شمول اباحه ظاهریه فرقی بین محارم و غیر محارم نیست، و شاید هم اسپرم کافر به مسلمان تلقیح شود که قطعاً با آثار ژنتیک اندیشه اسلامی مخالف است «اَفَمَنْ کان مؤمناً کمن کانَ فاسقاً لایستوون» (سجده، ۱۱)، در حالی که شم فقاهتی از تجویز آن ابا دارد و موجب جمع بین عنوان اخ و ابواب و جد و عناوینی از این قبیل میشود و نسب از بین میرود.
بالاخره اگر حکم به جواز نطفه و تخمک از مرد و زن اجنبی بدهیم، این امر موجب تشتت و پراکندگی کانون خانوادگی است و آرامش خانواده ها را برهم میزند. چون نفس مزاوجت و زندگی همسری که حاصل آن داشتن فرزند و تحکیم رابطه زن و شوهر است، علاوه بر مصالح دیگر از اغراض مهم است. و اعمال آن چیزی که سبب میل و علاقه مفرط به آن میشود، یعنی غریزه جنسی و میل به داشتن فرزند، از غیر طریق ازدواج با همه این مقاصد در تنافی است.
آن جا که قرآن میفرماید «المالُ و البَنـونُ زینهُ الحیوهِ الدُنیا وَ الباقیاتُ الصالحاتُ خیرٌ» (کهف، ۴۶) مال و فرزند زینت دنیا هستند لیکن هدف نهایی از زندگی باقیات و صالحانی که با حفظ ارزشها و ویژگیهای مشروع ممکن و مقدور میشود. خداوند دنیا و انسان را خلق کردهاست و انسان را امر به ازدواج نمود تا چرخه هستی ادامه پیدا کند. از همین رو، پیغمبر(ص) تأکید زیادی داشتند که با زنان زایا ازدواج کنید بنابرین تناسل دارای منشأ اسلامی و امر دینی است. لذا از برخی روایات بر میآید که، هر راهی که منجر به تعطیلی فروج و از بین رفتن سببیت نکاح در مسأله نسب گردد، مردود است. به تعدادی از این روایات اشاره میشود:
۱ـ ابوعلی طبرسی از امام صادق (ع) روایت کردهاست که «زندیقی از امام صادق(ع) پرسید: چرا خداوند زنا را حرام کردهاست؟ امام (ع) فرمودند: «به سبب این که فساد از بین رفتن میراثها و قطع نسب را در پی دارد.»
در زنا، زن نمیداند که چه کسی او را باردار کرده، فرزندی که به دنیا میآید، معلوم نیست چه کسی پدر او است؛ ارتباط رحم (صله رحم) قطع میشود و قرابت فامیلی شناخته نمیشود. سپس زندیق پرسید: چرا خداوند لواط را حرام کردهاست؟ امام(ع) فرمود: « برای اینکه اگر لواط حلال گردد، مردان از زنان بینیازی میجویند که نتیجه آن قطع نسل و بسته شدن فروج است و تجویز، آن فساد بسیاری به بار میآورد.»[۱۳۸]
۲ـ محمد بن سنان از امام رضا(ع) روایت کردهاست که امام(ع) در پاسخ به پرسشهای وی نوشت «خداوند زنا را به سبب فسادی که بر آن مترتب میشود، نظیر قتل نفس، از بین رفتن نسبها، ترک شدن تربیت کودکان، فاسد شدن میراث (ترکه) و فسادهای مشابه دیگری حرام کرد»
۳- ابوعلی طبرسی از امام صادق(ع) روایت دیگری را نقل کردهاست:
«زندیقی از امام پرسید: چرا خداوند دخول کردن حیوانات را حرام کرد؟ امام فرمودند در اباحه آن فساد زیادی است… خداوند برای مردان، زنان را خلق کرد تا با ایشان انس بگیرند و به وسیله آن ها آرامش یابند. و زنان، جایگاه شهوتشان باشند و همانها مادران فرزندانشان باشند»[۱۳۹]
در این جا منظور از ایـن روایات جمع آوری شواهـد و مؤیدات و زمینهسازی نوعی احتیاط از مجموع دلایل است، لذا اقتضا دارد که تولید مثل از راهی بیرون از رابطه زوجیت ترک گردد؛ یعنی این شواهد مبنای احتیاط وجوبی گردند. از نظر اسلام، ازدواج در نظام یک جامعه متکامل وجوب عینـی ندارد، اما وجود ایـن برنامه و علاقه افراد به آن مورد نظر تام و تمام شارع مقدس است و باید اعمال غریزه جنسی و طلب فرزند فقط از این طریق و این پیمان که به آب وجهه معنوی و شرافتمندانه میدهد، اعمال شود.
اگر این حصر نباشد و راههای دیگر مجاز شود، رغبتها به این پیمان کم میشود و بهتدریج جامعه از استقامتی که اسلام در نظر دارد، خارج میگردد. اگر مسأله در حد ضرورت مطرح شود و به عنوان رفع ضرورت اقتصار به موارد خاصی باشد ممکن است مشکل یک خانواده از طریق تلقیح بهتر از موارد دیگر حل شود. در این صورت تشخیص یا بررسی ابعاد مختلف که آیا آوردن یک فرزند بهتر است یا خانوادهای که هیچ راهی برای محرمیت ندارد و میتواند از طریق تلقیح مشکل را حل کند راه حلی است اما این تشخیص هم تخصص لازم را طالب است.
در این جا سخن این است که دلیل جواز این کار یعنی اصاله الاباحه اگر حاکم باشد، عام الشمول است و مقصود بر موردی که مرد اختلال جسمی مانع از تولید مثل داشته باشد، نیست. و انجام این عمل در بین همه مردها و زنهای اجنبی مجاز معرفی میشود. بنابرین میتوانیم بگوییم شمول اصاله الاباحه در این مورد، مستقیماً موجب نقض اغراض مهم شارع مقدس و تقویت مصالح بزرگ خواهد شد و حتماً جایز نیست. هرچند آیه و روایتی صریحاً در حرمت آن نباشد و اطلاقات و عموم لفظی نداشته باشیم، اما علمای عظام با شم فقاهتی که دارند، حرمت آن را درک میکنند. از این رو ممکن است مردی هرگز نخواهد ازدواج کند و مسئولیت زندگی را بپذیرد، لکن تمایل داشته باشد که از نسل خود فرزندی داشته باشد یا زنی که نخواهد مسئولیت همسری را بپذیرد، لکن لذت مادری را به خود بچشاند. لذا لازم است بخاطر از بین بردن این گونه مفسدهها در این زمینه احتیاط بیشتری میشود.
از آنچه گفته شد میتوان مجموع نظریه ها و دیدگاههای فقها و حقوق دانان اسلامی (بیان شده در سخنرانی ها، مقالات، استفتاآت و فتاوا) را در چند گروه دستهبندی کرد:
۱ـ نظریه جواز مطلق اصل باروری پزشکی در همه انواع و اقسام آن
از این گروهند مقام معظم رهبری آیه الله خامنهای، آیت الله سید حسن طباطبایی قمی، آیه الله محمد یزدی و آیه الله سید محمد موسوی بجنوردی.
استدلال این گروه به طور خلاصه این است که هیچ آیه، روایت و دلیل شرعی خاصی بر ممنوعیت آن وجود ندارد. اگر چه در تلقیح اسپرم بیگانه یا باروری با آن احتیاط را در ترک دانسته و پرهیز از محرمات را واجب میدانند. در میان فقهای اهل سنت کسی با این نظر موافق نیست.
۲ـ نظریه ممنوعیت مطلق اصل باروریهای پزشکی در همه انواع و اقسام آن حتی اگر ضروری باشد