۱-۸-۲- تولید دانش: تولید دانش فرایندی بی پایان است که شامل خلق ایده های جدید، شناخت الگوهای تازه، و ترکیب قواعد جدا از یکدیگر؛ و ایجاد فرایندهای جدید به منظور ایجاد و خلق دانش جدید است. همه ی ابزارهای مشارکتی که در جهت به دست آوردن دانش مورد استفاده قرار می گیرند، در خلق دانش مؤثرند (نظری،۱۳۸۲).
۱-۸-۳- کسب دانش: همه ی سازمان ها به روش های مختلف و به میزان متفاوت در دوران حیات خود با به دست آوردن اطلاعات، یاد می گیرند. این اطلاعات ممکن است از منابع خارج از سازمان؛ از طریق الگوبرداری از اقدامات موفقیت آمیز دیگران، و نیز به واسطه تجربه و جستجوی سیستماتیک حاصل شود. البته نسخه برداری صرف از دیگران، بدون تلاش در جهت درک مسأله مربوط، اغلب منجر به شکست می شود (شرمرهورن و همکاران، ۱۳۷۹).
۱-۸-۴- ذخیره سازی دانش: این مرحله به ذخیره، ثبت، ضبط و نگهداری دانش در شکل و یا چارچوبی اشاره دارد که پیوستگی اجزای آن را حفظ کند، و قابلیت بازیابی و استفاده توسط کارکنان سازمان را داشته باشد. در حقیقت این مرحله پیش زمینه لازم برای انتقال و تبادل دانش است (رادینگ، ۲۰۰۳).
۱-۸-۵- تسهیم و توزیع دانش: به معنی حرکت، توزیع، و پخش دانش بین افراد و پایگاه های دانش به طور مکانیزه و غیر مکانیزه و به صورت دو طرفه میباشد. در حقیقت نود درصد از موفقیت مدیریت دانش، به تسهیم صحیح دانش بستگی دارد، و تسهیم دانش از فردی به فرد دیگر، از لوازم اساسی چرخه مدیریت دانش اثربخش است. انتقال دانش بین اعضای سازمان مستلزم استقرار فرهنگ “تسهیم دانش، قدرت است” به جای فرهنگ “دانش ،قدرت است” میباشد (رادینگ، ۲۰۰۳).
۱-۸-۶- به کارگیری دانش:اشاره به این مطلب دارد که ایده ها و دانش به دست آمده، بدون جهت گیری در مورد این که چه کسی آن ها را مطرح کردهاست، در صورت مفید بودن و مناسب بودن مورد استفاده قرار گیرد. این فرایند اشاره به آمیختن دانش با عمل ، یعنی به کار بستن دانش و انعکاس آن در کالاها و یا خدمات سازمان دارد(کواکم،۲۰۰۴).
-
- تعریف عملیاتی واژه ها
۱-۹-۱- مدیریت دانش: مدیریت دانش را مجموعه اقدامات هماهنگ برای خلق و به اشتراکگذاری دانش در سازمان تعریف کرده اند؛ مجموعه تدابیری که مدعی است دستیابی به مأموریت و اهداف سازمان را به حداکثر میرساند (Townley, 2001).
۱-۹-۲- فرهنگ سازمانی: مثال فرهنگ سازمانی به عنوان ارزشهای غالب که به وسیله یک سازمان حمایت می شود توصیف شده است . در هر سازمانی الگویی از باورها ،سمبل ها ،شعائر ،داستانها و آداب و رسوم وجود دارند که به مرور زمان به وجود آمده اند . این الگوها باعث میشوند که در خصوص اینکه سازمان چیست و چگونه اعضا باید رفتار خود را ابراز کنند ،درک مشترک و یکسانی به وجود آید (رابینز، ۱۳۸۰).
۱-۹-۳- زیرساختارهای مدیریت دانش: زیر ساخت مدیریت دانش را میتوان در قالب سخت افزار و نرم افزار تعریف کرد که در اینصورت دانش بتواند در یک روند سیستماتیک و نظام مند به طور مستمر خلق شود. زیر ساخت مدیریت دانش توسط شکل دهی مبانی، به توانمندی و تقویت مدیریت دانش، یادگیری مستمر و پایداری حافظه سازمانی کمک میکند .
۱-۹-۴- فرآیندهای مدیریت دانش: فرایند مدیریت دانش در واقع فرایندی است که همراستا با استراتژی و اهداف سازمان تعریف شده و تمامی فرایندهای لازم از جمله ایجاد دانش، دستیابی به دانش، انتقال دانش، ارائه دانش، قالب بندی دانش و تسهیل دانش.
-
- مراحل اجرایی تحقیق:
در جریان پژوهش، ایجاد نقشه و طرحی برای انجام بهینه تحقیق، ضروری است تا با پیگیری مداوم و برنامه ریزی مناسب، از پراکنده کاری در جریان کار پژوهشی جلوگیری گردد. بنابرین در ادامه یک چهارچوب مفهومی از فرایند کار ارائه شود:
فرایند تحقیق در شکل ۱-۱ نشان داده شده است .
مشخص کردن جامعه و نمونه آماری
تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش
نتیجه گیری و پیشنهاد
طراحی و ساخت پرسشنامه
و ارائه آن به پاسخگویان
بیان کلیات تحقیق ، بیان مسئله ، اهمیت و ضروت و اهداف تحقیق
جمع آوری داده های مورد نیاز
شکل (۱-۱) روند اجرایی تحقیق
فصل دوم
ادبیات تحقیق
بخش اول
مبانی نظری و ادبیات تحقیق
-
مبانی نظری در خصوص مدیریت دانش
- مقدمه:
مدیریت دانش چیست؟از کجا نشأت میگیرد؟و چرا مهم است؟بلانت[۱] معتقد است که مدیریت دانش فرایندی است که از طریق آن سازمانها اطلاعات جمع آوری شده خود را به کار می گیرند (بلانت، ۲۰۰۷،۵). مالهوترا استدلال میکند برای اینکه به تعریفی از مدیریت دانش دست یابیم باید بدانیم که مدیریت دانش صرفا درباره فناوری نیست ، بلکه در مورد فرایندها،افراد،رفتارها،جریان های کاری و سایر عوامل دیگری است که صرفا بر حسب فناوری اطلاعات تعریف نمی شوند ،درست است که در این خصوص به فناوری اطلاعات نیازمندیم اما نمی توانیم بگوییم که مدیریت دانش را صرفا از طریق اجرای این برنامه ها می توان انجام داد..( ( هالهوترا،۱۹۹۷ ،۱۱۸)[۲]
-
-
- مفهوم مدیریت دانش:
-
مدیریت دانش مفهومی پیچیده و گسترده است و به همین دلیل صاحبنظران مختلف از زوایای گوناگون به آن نگریسته اند.
ابتدایی ترین تعریف برای مدیریت دانش عبارت است از :یافتن راهی جهت خلق،شناسایی آشکار،اشتراک و توزیع دانش سازمانی به افراد نیازمند آن.(شفیعا،۱۳۸۶،۲)
مدیریت دانش به فرایند تسخیر تخصص های جمعی و به کارگیری هوشمندی در سازمان و استفاده از آن برای پرورش نوآوری از طریق یادگیری سازمان مستمر اشاره دارد.(افراز،۱۳۸۴،۶۰)
مدیریت دانش مجموعه ای از فرایند ها است که ناظر بر خلق ،اشاعه و بهره گیری از دانش است این تعریف مستلزم خلق ساختارهای سازمانی حمایتی ،تسهیل روابط اعضا ، استفاده از ابزارهای فناوری اطلاعات در شبکه و توزیع دانش است.(فاتح و همکاران،۱۳۸۷،۱۳)
دانش عبارت است عملی که متکی بر نوآوری ،تخصص جمعی ،روابط خاص و اتحاد های بین سازمانی است ، دانش عبارت است از فعالیت و رفتار ارزش افزا(ابطحی و صلواتی ،۱۳۸۵،۲۵)
جدول ۲-۱مجموعه تعاریف مدیریت دانش
محقق
تعریف
مالهوترا(Malhotra 1997)
فرایندی که به واسطه آن سازمان ها در زمینه یادگیری (درونی کردن دانش)کدگذاری دانش(بیرونی کردن دانش)و توزیع و انتقال دانش مهارت هایی کسب میکنند.
استیوهالس(Hales 2001)
فرایندی که سازمان ها به واسطه آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و همچنین قادر خواهند بود تا دانش کسب شده را به گونه ای مؤثر در تصمیم های خود به کار گیرند.