چهار گروه مسلمانان عبارتند از:
-
- گروهی که اگر به آن ها زکات داده شود بزرگانشان نیز به قبول اسلام رغبت میکنند؛
-
- مسلمانان ضعیف الایمانی که با دادن زکات به آنان ایمانشان قوی میشود و بر ایمان خود استوار میمانند؛
-
- بادیه نشینانی که در مرزهای کشور اسلامی زندگی میکنند و در آن سوی مرز در کشور کفر گروهی مشرکت هستند که اگر بفهمند حکومت اسلامی به مسلمانان همجوارشان کمک مالی میکند آنان نیز به پذیرش اسلام رغبت پیدا میکنند؛
-
- گروهی که در جوار مکلفین به پرداخت زکات زندگی میکنند که اگر مالی به آن ها اعطا شود، حاضرند زکات همجواران خود را جمع کنند و در آن صورت حکومت مجبور به استخدام عاملی برای جمع آوری زکات نیست.[۱۱۹]
شافعی گروه دیگری را مشمول مؤلفه قلوبهم ذکر کرده و آنان کسانی هستند که در مرزهای کشور اسلامی زندگی میکنند و دارای قدرت و قوت هستند و چنانچه به آنان کمک شود مانع از نفوذ و تجاوز کفار به کشور اسلامی میشوند و اگر کمک نشوند آنان کاری نمیکنند و حاکم مجبور میشود لشکری را تجهیز کرده برای دفع کفار گسیل دارد.
پس از شرح این اقسام روشن میشود که – همان طور که صاحب جواهر نیز گفته است- مؤلفه قلوبهم اعم از کفار و مسلمانان هستند. حال سؤالی که مطرح میشود این است که چه گروههایی از مسلمانان را شامل میشود. دیدگاههای فقها را در این باره بیان کردیم. با توجه به مصادیقی که فقها برای این عنوان برشمردهاند، به نظر میرسد که هدف از تألیف قلوب در دو بُعد نظامی و فرهنگی است، چرا که هدف نظامی همانا جلوگیری از حمله احتمالی دشمن به کشور اسلامی و کمک به مسلمانان در جنگ با دشمنانشان است و هدف فرهنگی دعوت به اسلام است.
با روشن شدن هدف عمده شارع مقدس از وضع این قانون، میتوان گفت که موارد سابق همه موافق با این هدف بوده و به قول محقق حلی در معبر این تفصیل اشکالی ندارد، چرا که همه این موارد دارای مصالحی هستند و نظردهی در مورد مصالح حکومت با حاکم اسلامی است، یعنی چنانچه حاکم زمانی تشخیص داد که این سهم در گروهی از کفار مصرف شود و زمانی آن را اختصاص به مسلمانان داد هیچ اشکالی ندارد. خلاصه این که منظور از ذکر گروههایی که مشمول مؤلفه قلوبهم هستند، این نیست که سهم مؤلفه قلوبهم از زکات بین همه این گروهها تقسیم میشود، بلکه صرفاً مواردی که در راستای هدف از وضع این قانون است ذکر شده و چه بسا مرور زمان موارد دیگری را نیز به این ها اضافه کند. در هر صورت تشخیص موارد با حاکم است و او بر اساس مصالح و با در نظر گرفتن زمان و مکان و افراد، تصمیم مقتضی را میگیرد. و به قول برخی از فقها تألیف قلوب شأنی از شؤون رئیس دولت و نواب اوست.[۱۲۰]
نکته دیگری که قبل ذکر است این که برخی از فقها معتقدند این سهم از زکات فقط در زمان پیامبر اکرم (ص) وجود داشته و بعد از ایشان ساقط شده است، مانند شیخ طوسی در کتاب خلاف و از فقها اهل سنت ابوحنیفه و شافعی اعتقاد دارند که این سهم پس از پیامبر نسخ شده و برخی دیگر نیز معتقدند این سهم در عصر غیبت ساقط شده است.[۱۲۱] ولی اکثر فقها نسخ این سهم از زکات را نپذیرفتهاند، چرا که اولاً، ادله در این خصوص مطلق است و مقید به زمان خاصی نیست؛ ثانیاًً، اینان استدلال کردهاند که این سهم برای زمانی است که جهاد واجب باشد و در عصر غیبت جهاد واجب نیست. این استدلال ناصوابی است، چون همان طور که از اهداف تألیف قلوب بر میآید منحصر به زمان جنگ نیست، بلکه اهداف آن کلی است و در هر زمانی مصداق پیدا میکند.
صاحب جواهر نیز ملاک را حصول تألیف میداند و معتقد است در هر زمان ممکن است احتیاج به تألیف قلوب باشد.[۱۲۲]
مقدار مصرف زکات بستگی به حصول تألیف دارد، یعنی به همر مقدار که تألیف صورت گیرد، لازم است از آن سهم داده شود و نمیتوان مقدار معینی را مشخص کرد که از آن مقدار بیشتر یا کمتر نباشد، بلکه مقدار نسبت به افراد و همچنین زمان و مکان تألیف تفاوت دارد.
خلاصه این که چون تا رحلت پیامبر این سهم بوده و دلیلی بر نسخ آن نداریم و همچنین اطلاق ادله دلالت بر شمول آن تا بعد از رحلت ایشان را دارد، پس در این زمان نیز این سهم را میتوان در موارد مصرفش هزینه کرد، البته همان طور که گفته شد هزینه آن با حاکم اسلامی است.
نکته دیگری که ذکر آن لازم است این که تألیف قلبو امروزه نیز میتواند نقش مؤثری داشته باشد، به ویژه تألیف قلوب کفاری که خارج از کشور اسلامی به سر میبرند و به خصوص آنان که دولتهایشان نقش مهمی در سیاست خارجی کشور اسلامی میتواند ایفا کند، همچنان که در سطح داخلی نیز میتواند نقش داشته باشد، چون در سطح داخلی دولت میتواند از سهم مؤلفه قلوبهم در ایجاد مؤسسات خیریه و عامالمنفعه برای غیر مسلمانان استفاده کند و با این کار نظر مساعد آنان را به اسلام و مسلمانان و همچنین در پشتیبانی از دولت اسلامی جلب کند، یعنی علاوه بر این که آنان را به اسللام دعوت میکند، باعث میشود که در بحرانها و به خصوص جنگ، به کمک مسلمانان بشتابند. در سطح بینالمللی نیز با مساعدتهای مالی به کشورهای فقیر مسلمان یا غیر مسلمان میتوان نظر مساعد و مثبت آنان را در قبال کشورهای اسلامی در مجامع بینالمللی جلب کرد و در سطح جهانی مقتدرانه عمل نمود، چون ضعف کشور باعث میشود کشورهای دیگر هرچند نتوانند به کشور اسلامی تهاجم نظامی کنند، اما در سطح جهانی سبب تضعیف موقعیت کشور شده و تهاجم تبلیغاتی گستردهای علیه نظام اسلامی انجام گیرد.
نکته دیگر این که تألیف قلوب از طریق مساعدتهای غیر مالی نیز امکانپذیر است و در مواردی که سیادت کشور و اصول اسلامی زیر پا گذاشته نشود تألیف قلوب به هر وسیله مشروع مجاز است.
بند چهارم : اصل احسان و نیکوکاری
احسان و نیکی به غیر مسلمانان یعنی نیکی به افرادی که با مسلمانان یا کشور اسلامی در جنگ نبوده یا در کشور اسلامی زندگی میکنند از اصول پذیرفته شده اسلام به شمار میرود. در اسلام بر انجام کاری به نفع انسانها- مسلمان و غیر مسلمان، خوب و بد- تأکید فراوانی شده است. پیامبر اکرم (ص) در این باره فرمودهاند:
کار نیک را برای اهلش و غیر اهلش انجام ده، چنانچه به اهلش نرسید تو اهل (انجام آن) بودهای.[۱۲۳]
انجام دادن کار نیک سبب وحدت و یکپارچگی جامعه و نیز دعوت غیر مسلمانان به اسلام و ایجاد الفت و مهربانی بین افراد میشود. شایان ذکر است که منظور از احسان و نیکوکاری به غیر مسلمنان صرفاً احسان مسلمانان به آنان نیست، بلکه حکومت اسلامی نیز در روابط با آنان باید این اصل را فراروی خود قرار دهد؛ شاید بتوان گفت که حکومت سزاوارتر است به رعایت این اصل تا مردم مسلمان، گر چه هر دو مکلف به آن هستند، چرا که آنان حقوق و وظایفی در برابر حکومت دارند و با این وجود میتوانند هیچ رابطه با مردم مسلمان نداشته باشند.
ادله مشروعیت احسان به غیر مسلمانان