در مراقبه ویپاسانا افراد نقش مشاهدهگری را برای افکار و حسهای بدنیشان توسعه می دهند. هدف اولیه باقی ماندن در لحظه حال و هدف نهایی افزایش آرامش و تعادل یعنی توسعه حالتی از پذیرش، و غیر قضاوتی بودن است که وابسته به آگاه شدن از افکار و احساسات جسمانی میباشد. مراقبه ذن متمرکز بر حذف افکار مزاحمی است که مخل فرایندهای قضاوتگری شناختی است که برای رسیدن به حالت گستردهتری از هشیاری نیاز میباشند. در مورد رابطه این دو نوع مراقبه بیشتر قائل به رابطهای پیوستاریاند تا طبقهای (به نقل از کوستانسکی و همکاران، ۲۰۰۸). در مراقبه متعالی هدف بیشتر افزایش توانایی بیمار برای متمرکز شدن میباشد در حالیکه در مراقبه حضورذهن مهمترین مسئله ایجاد انعطافپذیری در توجه کردن و بازگرداندن توجه به محلی است که در آن تمرکز صورت گرفته است؛ یعنی علاوه بر تمرکز انتخابی، تغییر جهت دادن و توسعه حالتهای توجه فراگیر نیز مدنظر میباشند.
در حال حاضر رویکردهای حضورذهن برای دامنه وسیعی از جمعیتها از اختلالهای روانی یا شرایط پزشکی تا کاهش استرس و افزایش بهزیستی بهکار میرود. مراقبه نیز می تواند در انواع مختلف که حضورذهن نوعی از آن است، درمان مفیدی برای بیماریهای نفس (شامل بیماریهای اراده، منش و قضاوت) باشد.
۲-۲۵- مکانیسمهای زیر بنایی تاثیرات تمرین حضورذهن
بازنگری مکانیسمهای زیربنایی تاثیرات تمرین حضورذهن اهمیت دارد چون پایهای برای کشف کاربرد آیندهی این راهبردها فراهم می کند و شکافهای مهم در درک جاری ما را مشخص میسازد.
۲-۲۵-۱- مکانیسمهای روانشناختی حضورذهن
این که حضورذهن شامل “توجه کردن به روشی خاص: روی هدف، در لحظه حاضر، و بدون قضاوت است” مکرراٌ در ادبیات نقل شده است. این بیان برخی از فرآیندهای روانشناختی اصلی را اجمالاٌ بیان می کند تا بر فعالیتهای درمانی حضورذهن تأکید کند، و بنابرین، ما از این بیان به عنوان چهارچوبی برای کشف و شناسایی این مکانیسمها استفاده خواهیم کرد.
۲-۲۵-۲- توجه کردن به روشی خاص
توجه کردن به روشی خاص نخست مستلزم آگاه شدن از روش توجه کردن است، یعنی، نظارت بر کانون توجه. در روانشناسی شناختی، فرایند نظارت فرآیندهای فکری، که شامل نظارت بر کانون توجه است “فراشناخت” نامیده می شود. این نظارت یک شرط لازم برای هدایت فعال توجه است، اما ممکن است به خودی خود نیز منافعی داشته باشد. فرآیندهای فراشناخت منجر به رشد تمرکززدایی از تفکر میشوند، به طوری که افکار به جای بازنماییهای لزوماًٌ مستقیم واقعیت به صورت رخدادهای ذهنی زودگذر ادراک میشوند، تا به صورت شکلی از بینش فراشناختی درآیند (بیشاپ و همکاران، ۲۰۰۴؛ تیزدیل، ۱۹۹۹؛ تیزدیل و همکاران، ۱۹۹۵).
۲-۲۵-۳- توجه کردن روی هدف و در لحظه حاضر
این شکل از توجه شامل هدایت هدفمند توجه به تجربه لحظه حاضر است. تمرین عادت به حفظ حالت توجه به لحظه حاضر می تواند آگاهی از منحرف شدن از این حالت را افزایش دهد. نشخوار فکری یا تصویرسازی ذهنی مربوط به گذشته و آینده ممکن است به سرعت و به صورت پایداری مورد شناسایی قرار گیرد. حضورذهن می تواند نه تنها به وسیله ترغیب توجه کردن به لحظه حاضر بلکه به وسیله اجازه دادن به تجربه لحظه حاضر برای پر کردن “فضای موجود توجه” منافعی فراهم کند به طوریکه انحراف توجه از لحظه حاضر کاهش یابد.
مداخلات حضورذهن تصدیق میکنند که پردازش شناختی تجارب گذشته و آینده کارکردهای مهمی در درمان دارد. با این حال، نگرانیها و دلمشغولیهایی که ویژگی مشترک حالات روانرنجوری هستند به ندرت مزایای درازمدتی دارند و معمولاٌ آسیبشناسی روانی را تداوم می دهند یا تشدید میکنند. آموزش حضورذهن بر کاهش نشخوار به عنوان یک راهبرد راه حلمدار تأکید می کند، این روش به نوعی آغاز ایجاد تغییر در زمینه پردازش مبتنی بر هدف میباشد و موجب ایجاد بازداری در زمینه پردازش مبسوط غیرضروری میگردد (بیشاپ، لائو، شاپیرو، کارلسون و آندرسون[۲۴۶]، ۲۰۰۴).
توجه کردن به لحظه حاضر شامل توانایی حفظ تمرکز تا حد امکان است. این توجه، توجه به عاطفهی منفی، حسهای جسمانی، یا افکار و تصاویر آشفتهساز را دربرمیگیرد. این عمل در تقابل با اجتناب تجربی یا حواسپرتی از تجربه آشفتهساز است. چنین اجتناب یا حواسپرتی، وقتی مربوط به استرسزاهای زودگذر باشد می تواند پاسخ عاطفی و مناسبی باشد، اما نسبت به رنج دراز مدتتر یا پریشانی شدید پاسخ ناسازگارانهای است. همخوان با این موضوع، شواهد نشان میدهد که تلاش برای کنترل شناخت و عاطفه، مانند فرونشانی تفکر و کنار آمدن اجتنابی، معمولاٌ پیامد طولانی مدت ضعیفتری را پیش بینی می کند (ویلسن و مورل[۲۴۷]، ۲۰۰۴؛ به نقل از گروه آموزشی پژوهشی حضورذهن ملبورن، ۲۰۰۶). این کاهش اجتناب و واکنشپذیری به عاطفه و شناخت “منفی” زمینهای برای مواجهه، و پذیرش این تجربیات فراهم می کند (تیزدیل و همکاران، ۲۰۰۰؛ براون و رایان[۲۴۸]، ۲۰۰۳؛ رومر و اورسیلو[۲۴۹]، ۲۰۰۲؛ تیزدیل، ۱۹۹۹). این مکانیسم حساسیتزدایی، عاطفهی منفی را کاهش و سلامت روانشناختی را بهبود میبخشد (دیویدسن و همکاران، ۲۰۰۳).
۲-۲۶- توجه کردن بدون قضاوت
یک مکانیسم فرضی که منافع تمرین حضورذهن را در بردارد زوال به کارگیری از زبان ارزیابی کننده لفظی است. قضاوت کردن در مورد تجارب یک شخص به عنوان گرایشی برای تقویت تاثیرات آن در نظر گرفته می شود. حضورذهن به ما میآموزد به جای ارزیابی تجربیات هیجانی و شناختیمان، صرفاٌ به آنها توجه کنیم. حضورذهن از طریق کاهش عادتهای طبقه بندی دو مقولهای تجربه، به عنوان راهبردی مفید برای تقویت و سازگار نمودن اعمال رفتاری و شناختی در نظر گرفته می شود (هیز و ویلسن، ۲۰۰۳). این افزایش “انعطافپذیری شناختی” (رومر و اورسیلو، ۲۰۰۳) گشودگی به تجربه را افزایش، و گرایش به برچسب زدن برخی تجارب به عنوان “دشمن” را کاهش میدهد. این فلسفهی بدون قضاوت به افراد در مشکلاتشان کمک می کند.
۲-۲۷- مکانیسمهای زیست عصب شناختی حضورذهن