در پژوهش به منظور بررسی پاسخ های مقابله ای مصرف مجدد مواد در نوجوانان، توانمندی مقابله ای ضعیف تر با استرس(مانند استفاده کم از حل مسئله و راهبردهای غیر مؤثر با میزان بیشتری از عود ارتباط داشته است(مایزر و براون[۴۹]، ۱۹۹۰). گورمن و رونی[۵۰] (۱۹۸۹) جهت مشخص نمودن راهبردهای مقابله ای با فشار روانی معتادان و خانواده هایشان مطالعه ای انجام دادند. آن ها در نتایج پژوهش خود به این اشاره کردند که معتادان از سبک های مقابله ای متفاوت استفاده میکنند و رایج ترین سبک مقابله ای شیوه ی غیر مؤثر اجتناب رفتاری بوده است (به نقل از سموعی ۱۳۷۸).
سیمون و رابرتسون[۵۱] (۱۹۸۹) الگوهای سوء مصرف نوجوانان را با فشار روانی و شیوه های مقابله با این فشارها را روی ۳۴۳ نوجوانان در گروه سنی ۱۷-۱۳ ساله مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاکی از آن بود که افزایش سوء مصرف مواد با افزایش طرد والدین، دوستان منحرف، عزت نفس پایین و شیوه های مقابله اجتماعی و ناموثر مرتبط بوده است که هم مشاوره فردی و هم خانواده درمانی برای آن ها توصیه شده است (سموعی ۱۳۷۸). ارتباط ین فرایندهای مقابله ای اختصاصی و تغییر رفتار را در جمعیت های بالینی، غیر بالینی و مورد بررسی قرار داده است که افرادی که حل کننده یموفق مشکلات هستند به طور معناداری راهبردهای رفتاری بیشتری را بروز میدهند و از انکار آرزومندانه و خود سرزنش گری کمتری استفاده مینمایند (رایان، راتزین، و نورکروس[۵۲]، ۱۹۸۹). سوء مصرف مواد و الکل ممکن است زمانی که خواسته های موقعیتی فراتر از توان مقابله ای فرد باشند رخ دهد و مصرف الکل و سایر مواد به عنوان تنها روش دستیابی به پیامدهای مطلوب تلقی میگردد (ابرامز و تایوار[۵۳] ۱۹۸۷، به نقل از حاجی پور، ۱۳۸۱). بررسی های انجام شده درباره استرس بر این نکته مهم تأکید دارند که کیفیت رفتار، صرفا ناشی از استرس نیست بلکه آنچه سلامتی رفتار را پیشبینی میکند شیوه ارزیابی فرد از استرس و روش های مقابله با آن است (توئیتس، ۱۹۸۶ به نقل از حاجی پور، ۱۳۸۱). هر گونه پاسخ مقابلهای رفتاری(مانند فرار از موقعیتها) و راهبردهای شناختی (مانند استفاده از حواسپرتی و فکر کردن در مورد پیامد موضوع) به طور یکسانی در جلوگیری از عود مصرف موثربوده اند و خودتنبیهی در جلوگیری از عود غیرموثر بوده است(شیفمن[۵۴]،۱۹۸۴،به نقل از حاجی پور، ۱۳۸۱).
شفیعی امیری و آریایی فر نیز با بررسی رابطه بین راهبردهای مقابلهای، هیجان خواهی و سبکهای دلبستگی بر روند سوء مصرف مواد بر روی ۲۳۰ نفر از دانشجویان کارشناسی تهران نشان دادند که استفاده از راهبردهای مقابلهای ناکارآمد سبب گرایش جوانان به سوء مصرف مواد میشود. حاجی پور (۱۳۸۱) در بررسی بر روی گروهی از معتادان مواد افیونی گزارش کرد که معتادان در مقایسه با افراد سالم نگرش های ناکارامد بیشتری داشته و از راهبردهای مقابله ای مبتنی بر هیجان و مهار جسمانی بیشتر استفاده میکنند. در بررسی ابراهیمی و موسوی (۱۳۷۸) الگوی مقابله با استرس معتادین خود مصرف با الگوی مقابله ای گروه گواه دارای تفاوت معناداری گزارش شده است. طوفانی و جوانبخت نیز (۱۳۸۰) در پی بررسی خود گزارش کردند که معتادان از راهبردهای مقابلهای حل مسئله ای به ارزیابی شناختی و جلب حمایت اجتماعی کمتر و از راهبردهای مقابله جسمانی کردن و مهار هیجانی بیشتری استفاده میکنند.
۲-۹- مفهوم استرس
در اصطلاح علم به تنش، فشار یا افسردگی، استرس گفته می شود. در اصطلاح پزشکی هم، استرس به افزایش فشار یا تنش در سیستم و ساختار بدن دلالت میکند؛ همان آمادگی جسمی و ذهنی بالایی که لازمه برخورد با شرایط و موقعیت های حاد و بحرانی است. در فیزیولوژی استرس به صورت واکنش های داخلی بدن در برابر آثار فیزیکی نامطلوب مانند گرما و سرمای شدید، تنگنا و مضیقه، فقر، ضایعه، درد، عفونت مسمومیت شدید و… تعریف شده است. بدن برای غلبه براین شرایط فیزیکی غیر طبیعی و کسب تعادل حیاتی، تغییرات داخلی شیمیایی و هورمونی متعددی از خود نشان میدهد. به این تغییرات «سندرم سازش کلی»[۵۵]گفته می شود. هنگامی که این انطباق بحرانی درست عمل نمی کند، در اصطلاح میگویند که بدن «افت» کردهاست.. در روانشناسی تجربی، از اصطلاح استرس برای بیان واکنش جنگ و گریز جانوران در برابر تهدیدی محیطی و بیرونی، که نشانگر حمله یا خطر است، استفاده میکنند (کهانا، ۱۳۸۳). اولین تلاشها در خصوص تعریف استرس در زمینه رفتاری و روانشناسی، با کار روانشناسی ولترکنون[۵۶] صورت گرفت. وی استرس را به عنوان یک نشانگان جنگ یا گریز تعریف کرد، یعنی هنگامی که ارگانیزم تحت استرس قرار میگیرد، با محرک استرس زای روانی به وسیله جنگ و گریز یا دوری از آن پاسخ میدهد(کنون، ۱۹۳۲، به نقل از روماس[۵۷]و شارما[۵۸]، ۲۰۰۴)
این مفهوم با کار هانس سلیه[۵۹]برروی نشانگان سازگاری عمومی مورد توجه ودرک بیشتری قرار گرفت. در سال ۱۹۵۰، سلیه از اصطلاح استرس استفاده کرد. وی از جنبه شرایط درونی ارگانیزم درپاسخ به محیط، استرس را یک پاسخ غیر اختصاصی دانست که به علت تعدادی از محرکهای محیطی ایجاد شده است. سلیه نشانگان سازگاری عمومی را فرایند تلاش عمومی بدن در برابر عوامل استرس زا، تعریف میکند(فیست[۶۰] و برانون[۶۱]، ۱۹۸۸). علی رغم کاربرد روزافزون اصطلاح استرس در علوم مختلف هنوز درباره ماهیت در تعریف آن توافق چندانی وجود ندارد. در واقع مشکل اصلی مفهوم سازی و تعریف استرس به دیدگاه و کاربردهای گوناگون آن ها برمی گردد.
۲-۱۰- کنار آمدن با استرس
فرایند سازگاری بااسترس، کنار آمدن[۶۲] (مقابله) نامیده می شود. نوجوانان ممکن است با توسل به شیوه های مختلف بر موقعیتهای تهدید کننده و چالش برانگیز فائق آیند. بعضی از نوجوانان راهبردهای اجتنابی را اتخاذ میکنند؛ این راهبردها موجب به حداقل رساندن یا انکار موقعیت استرس زا میشوند و در آن نوجوان سعی میکند از مواجه شدن با مشکل اجتناب کند؛ تنش و هیجان مربوط به مشکل را بیان میکند ولی در مورد رفع مشکل اقدام نمی کند. گروهی دیگر از نوجوانان راهبردهای گرایشی را به کار میبرند و به طور مستقیم به موقعیت مشکل آفرین میپردازند وسعی میکنند شیوه های جدید فکر کردن و عمل کردن در موقعیتهای مشکلآفرین را بیابند نوجوانان همچنین ممکن است روی راهبردهای مسئله مدار، هیجان مدار یا اجتنابی تمرکز کنند. برای مثال نوجوانی ممکن است با جمع آوری اطلاعات زیادی در مورد موقعیت ها، بر موقعیتهای استرس زا غلبه کند، برای مثال او با دیگران صحبت میکند تا پیشنهادهایی را به دست آورد و راه های مختلفی را برای حل کردن مشکل طراحی میکند. نوجوان دیگر ممکن است با صحبت با دوستان و خانواده خویش حمایت عاطفی آن ها را برای مقابله به دست آورد. اکثر نوجوانان از راهبردهای متنوعی استفاده میکنند (آباتا[۶۳]، ۱۹۹۱ ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۴).