روش TC که ابتدا به اسم عامیانه synanon شناخته شد اولین بار به شکل کنونی در سال ۱۹۵۸ و تا حدی برگرفته از فلسفه حاکمه بر الکلی های گمنام (Anonymous A Lcholics) به کار گرفته شد و به سرعت کارایی خود را در درمان و بازتوانی معتادان نشان داد.
اجتماع درمان مدار یا TC حدود سه دهه است که به درمان بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد می پردازد و در واقع جانشین رویکردهای طبی و روان پزشکی سنتی بوده است که به عنوان شیوه های درمان روان شناختی بیماران وابسته به مواد تثبیت شده است (لئون و روسال[۱۰۳]، ۱۹۸۹).
گزارش ها در مورد نتایج عمل TC نشان میدهد که توفیق کلی یعنی عدم ارتکاب جرم، عدم مصرف مواد، در بین کسانی که دوره TC را تکمیل نموده اند برای یک دوره پیگیری[۱۰۴] پنج تا هفت ساله بالاتر از ۷۵ درصد است و در بین کسانی که دوره درمانی را ناقص رها میکنند در حدود ۳۰ درصد میباشد، در مجموع ۵۰ درصد کسانی که برای یکسال یا بیشتر در TC حضور داشتند برای یک دوره ۳ تا ۶ ساله پاک مانده اند (۲۵ درصد برای افراد کمتر از یکسال) (لئون، ۱۹۹۰).
۲-۱۰-۳ اهداف اجتماع درمان مدار
هدف TC ایجاد تغییرات کلی در سبک زندگی معتاد است که شامل موارد زیر میباشد:
-
- پرهیز از مواد مخدر
-
- ایجاد صداقت فردی
-
- کسب مهارت های اجتماعی مفید
- حذف عقاید ضد اجتماعی و رفتارهای غیرقانونی
در TC عملاً اهداف درمانی روان شناختی و اجتماعی به صورت همزمان تعقیب می شود و به منظور دستیابی به اهداف، معتاد مجبور است که مدتی حدود (۳ ماه تا ۳ سال) در اجتماعات درمان مدار زندگی کند و با برنامه های هدفمندی که برای وی در نظر گرفته شده است، سطح عملکرد وی نه تنها به سطح عملکرد قبل از بیماری برسد (بازپروری[۱۰۵]) بلکه انواع جدیدی از رفتار که قبل از اعتیاد نیز در وی وجود نداشته است ایجاد گردد.
پرورش[۱۰۶]، البته این یک یادگیری ساده رفتار نیست و در واقع در واقع درمان یک فرایند پیچیده یادگیری است که در نهایت به کسب مهارتهای زندگی[۱۰۷] معرفی میگردد.
۲-۱۰-۴ دیدگاههای TC
TC سوء مصرف مواد را بیماری یا اختلال میداند که تمامی و یا بخشی از زمینههای عملکرد فردی (شناختی، رفتاری، هیجانی ، طبی، اجتماعی و معنوی )را در بر میگیرد.
به این جهت وابستگی فیزیولوژیک نسبت به کل شرایط مؤثر بر شخص، ثانوی تلقی میگردد. در TC مشکل یا مسئله اصلی خود شخص است نه مواد، اعتیاد یک علامت است نه ریشه اصلی اختلال و سمزدایی شیمیایی شرط وارد شدن به اجتماع درمان مدار است نه هدف آن. هدف بازتوانی ایجاد شرایط زندگی بدون مواد است. همچنین در TC افراد جدا از الگوهای مصرف مواد، از ابعاد عملکرد روانی و نقایص اجتماعی، تمایز داده میشوند.
افراد معتاد از نظر TC اغلب دارای تحمل ناکافی وضعیت در برابر ناراحتیها، اعتمادبهنفس پایین، مشکل با مراجع قدرت و مشکل در زمینه مسئولیتپذیری، تفکرات غیر واقعبینانه، عدم صداقت و خودفریبی و… هستند. با توجه به این خصوصیات در TC از افراد خواسته میشود به صورتی که میتوانند و باید باشند رفتار کنند، نه به صورتی که هستند و اعتقاد بر این است که رفتار کردن به شیوه درست باعث تغییر در شناخت و هیجانات فرد میشود. این تغییر مرحله به مرحله انجام میگیرد. هررفتاری که آموخته شود و به عمل درآید، گذر از یک مرحله به مرحله بعد راه را آسانتر میکند. عوامل که در فرایند تغییر مؤثر هستند عبارتند از :
۱٫ انگیزه مندی (فرد دارای انگیزه کافی برای بهبودی میباشد )
۲٫ خودیاری و خود یاری متقابل (هر فرد هم در فرایند تعقیب خود مشارکت داشته باشد هم عنوان الگو و سرمشق در تغییر دیگران مؤثر واقع میشود ).
۳٫ یادگیری اجتماعی (الگوهای رفتاری بیمارگونه، گرایشها و نقش های منفی، هیچکدام در تنهایی ایجاد نشده اند و به طور مجزا از اجتماع و روابط انسانی نیز قابل برگشت و تغییر نیستند).
در تمامی آموزشهای TC آنچه لازمه یک زندگی درست است (مثل صداقت و درستکاری، تأکید بر حال فرد، اخلاق کاری، مسئولیتپذیری فردی و اجتماعی، اعتمادبهنفس، آموزش یادگیری، مشارکت اجتماعی، اخلاق کاری و…)به چشم میخورد و تأکید میگردد (لئون۱۹۹۰، به نقل از ثریا اسلام دوست۱۳۸۹).
۲-۱۰-۵ ساختار TC
با توجه به اهداف TC مسلماًً رسیدن به این اهداف و گذر از فرایند پیچیده یادگیری نیاز به ساختاری دارد که نه تنها زمینه لازم برای تغییر را فراهم نماید بلکه تسهیلکننده این تغییر نیز میباشد. بدین ترتیب بیتوجهی به این ساختار یا ساده پنداشتن در آن میتواند برنامه اجتماع درمان مدار را به راحتی از مسیر اصلی خود، یعنی ایجاد تغییرات کلی در سبک زندگی معتاد، منحرف سازد.
اجتماع درمان مدار در یک ساختار سلسله مراتبی میباشد که تشکیل شده است از کارمندان نسبتاً محدود و بیماران مقیم که در سطوح مختلف قرار دارند (تازه واردها یا junior و ردههای میانی یا Intermediate وارشدها یا Senior) و جامعه و خانواده را در محل اقامت تشکیل میدهد، این ساختار باعث میشود که همانند سازی فرد با سایرین که در ردههای مختلف قرار دارند تقویت شود و یک مسئولیت دو طرفه بین آن ها برقرار گردد. در دو مورد هر بیمار نیز در جایی که سلسلهمراتب قرار میگیرد، جایگاهی که بیمار در آن قرار میگیرد با توجه به ارزیابی پرسنل درمان از وی تعیین میگردد و بستگی به میزان خودیاری (Self help) ، مسئولیتپذیری، مشارکت و …به سطوح عالی تر ارتقا پیدا میکند. هر فرد مقیم در این سلسله مراتب وظایفی بر عهده دارد که فعالیت روزانه او را تشکیل میدهد.
۲-۱۰-۵-۱ نمونه ساختار سلسله مراتبی برنامه اجتماع درمان مدار در کشورهای دیگر
جدول ۶-۱: ساختار سلسله مراتبی TC
معاون
مدیر
سیستم اداری
مشاور ارشد
سرویسهای ویژه
کارکنان
کارکنان
کارکنان
کارکنان
کارکنان
هماهنگ کننده ارتباطات
هماهنگ کننده طبقات
هماهنگ کننده تأسیسات
هماهنگ کننده آشپزخانه
هماهنگ کننده خانه
۲-۱۰-۵-۲ نمودار ساختار سلسلهمراتبی برنامه اجتماع درمان مدار در ایران
جدول۷-۱
رئیس
سرپرست تیم درمان
مدیر
سرپرست گروه انتظامات
سرپرست گروه فرهنگی
سرپرست گروه ایمنی و نگهداری
سرپرست گروه آشپزخانه
سرپرست گروه رختشوخانه
سرپرست گروه نظافت
گروه انتظامات
گروه انتظامات
گروه انتظامات
گروه انتظامات
گروه انتظامات
۲-۱۰-۶ مراحل برنامه
اجتماع درمان مدار به عنوان یک فرایند تحول در مجموعه یادگیری اجتماعی معنا پیدا میکند در مجموع هر مرحله بر مبنای مرحله پیشین استوار میشود. ساختار سلسله مراتبی در اجتماع درمان مدار به گونهای پیشبینی شده است که همراه و بر حسب هر مرحله و نیز کل مراحل حرکت از بیرون به درون راه میسر میسازد.