متن کامل پایان نامه ارشد -فرمت ورد : منابع مقاله

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
منابع کارشناسی ارشد با موضوع نقش و جایگاه خاندان ذوالقدر درتحولات ...
ارسال شده در 21 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

تا زمان شاه عباس
۵-۱- به قدرت رسیدن شاه طهماسب اول
کپک سلطان استاجلو و دیو سلطان روملو دو امیر سالخورده و ریش سفید در دربار شاه اسماعیل به اتفاق میر قاضی قزوینی طهماسب میرزا را جانشین شاه اسماعیل کردند[۱۷۵].
همان طور که در قبل ذکر شد ذوالقدر ها تا زمان شاه عباس حاکمیت منطقه فارس را در دست داشتند. محمد و علی از نوادگان علاءالدوله ذوالقدر که پدرشان شاهرخ در دیار بکر به قتل رسیده بود نزد اسماعیل به سر می­بردند. با انتخاب علی بیگ شهسوار اوغلی به سمت امیر ذوالقدر بسیاری از افراد ذوالقدر به خدمت اسماعیل در آمدند. در دوران طولانی شاه طهماسب صفوی بین سالهای ۹۳۰تا ۹۸۴ه.ق خاندان ذوالقدر حاکمیت بلا منازع خود را بر ایالت فارس حفظ کرده و طی این مدت هفت نفر از ایشان به ترتیب مرا سلطان، حمزه بیگ جامشلوی ذوالقدر، شجاع الدین غازی خان، ابراهیم بیگ توآچی باشی ملقب به ابراهیم خان، علی سلطان تاتی اغلو، محمد خان بیگ ذوالقدر و ولی سلطان قلخانچی ذوالقدر بر فارس حکومت راندند. در زمان شاه طهماسب ذوالقدرها جز مطیع ترین ایلات بودند و پر جمعیت ترین تیره ی این قبیله در حوالی فارس سکونت داشتند[۱۷۶]. با مرگ علی سلطان چیچکلو مقامش به برادر زاده اش مراد سلطان داده شد ولی بعد ازاین انتخاب صرف نظرگردیده والیگری شیراز به حمزه سلطان ذوالقدر واگذارگردید[۱۷۷].
در زمان طهماسب امرا بر حسب ایل و قبیله ای که بر آن منتسب بودند مشخص می­گردید. ایلات ترکمن که مقدم بر دیگران بودند عبارت بودند از: شاملو، استاجلو، روملو، ذوالقدر، افشار ، قاجار ، تکلو و حسنلو[۱۷۸].
هنگامی که طهماسب اول، در ده سالگی به سلطنت رسید تحکم قدرت عناصر قزالباش در دولت صفوی آن جریان عمومی جدایی نهاد مذهبی از نهد سیاسی و تابع سازی عناصر ترک را بر تاجیک در امور دیوانی متوقف کرد و ما به مدت ده سال ۹۴۰- ۹۳۰ ه.ق شاهد سیادت و برتری عناصر قزلباش هستیم[۱۷۹] و این مسائل باعث جنگ های داخلی در کشور شد که صدمات زیادی به کشور وارد گردید. شاه طهماسب که درحدود ده سال این اوضاع را تحمل کرده بود تصمیم گرفت شخصا قدرت را در دست گیرد. در واقع با کشتن حسین خان شاملو استقلال خود را آغاز کرد[۱۸۰]. ما در این دوران شاهد قتل عام تکله لوها هستیم که با کل اویماقات شاملو و استاجلو وذوالقدر وافشار در مقام عناد و انتقاد در آمده بودند. شاه طماسب پس ازپشت سر گذراندن نخستین سالهای پا آشوب با دقت و بد گمانی مراقب میزان قدرت سران قزلباش و بطورکلی هر گونه قدرتی بود. او از آن پس کوشید با تقسیم قدرت یک مقام بین دو شخصیت حتی مقام وزارت و صدارت ریاست امور مذهبی که فاقد نیروی نظامی بود پایگاه قدرت خود را استوار گرداند و آن را ازهر گونه قدرتی در امان نگه دارد[۱۸۱].
به سبب خردسالی شاه طهماسب سپاه عاطل و شیرازه مملکت باطل گردید. چون این خبر به ماوراءالنهر رسید پادشاهان ترکستان برای تسخیر خراسان سپاه فراهم کردند. عبیدالله خان اوزبک بیشتر شهرهای خراسان را متصرف کرد و امرای قزلباش چندین نوبت با یکدیگر جنگ کردند. جسارت اکثر قزلباشان از جمله امرای استاجلو سرداران تکلو از حد گذشت. شاه طهماسب از این دو طایفه بسیاررنجیده شد[۱۸۲].

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۵-۲- مراد سلطان ذوالقدر
با مرگ علی سلطان چیچیکلو در سال۹۳۱ ه.ق. مقامش به برادر زاده اش مراد سلطان داده شد. بعدا از این انتخاب صرف نظر گردید والی گری شیراز به حمزه سلطان از اوبه ی جاسوسلو ذوالقدر واگذار گردید[۱۸۳] و مراد سلطان نتوانست بیشتر از چندین ماه حکمران فارس گردد.
۵-۳- حمزه بیگ ذوالقدر
مولف فارس نامه درباره حکمرانی حمزه بیگ چنین بیان میکند: «حمزه بیگ با فر اسکندری وارد گشته با انصافی تمام و عدالتی مالا کلام و سیاستی به اندازه مردم را شاد و خرابیها را آباد کرد و وزارت فارس را به میرزا قوام الدین حسین پسر میرزا شرف الدین محمد حسنی حسینی شیرازی وزیر سابق فارس ارزانی داشت[۱۸۴]». همچنین جنابندی در مورد حمزه بیگ می گوید: «علی سلطان والی شیراز به دارالبوار قرار گرفت و اقطاع وی به حمزه سلطان جامسلوی ذوالقدر تقویض یافت.»[۱۸۵] این حاکم که نامش در برخی از منابع خامسلو[۱۸۶] و در بعضی جامشلو[۱۸۷] آمد است به همراه شاه طهماسب در جنک علیه ازبکان شرکت داشته است. این جنگ که به نبرد جام معروف است، حمزه السلطان ذوالقدر حاکم شیراز به همراه گروهی از سرداران قزلباش بنا بر امر شاه در جناح چپ لشکر قرار گرفتند[۱۸۸] . جناح چپ سپاه ایران در برابر حمله های سنگین جناح راست ازبکان به فرماندهی عبید خان تاب نیاورد و تار و مار گردید. حمزه سلطان ذوالقدر فرمانده جناح فرار کرد و احمد سلطان حاکم کرمان تا کرمان رفت و از احوال خبر نداشت و محمد سلطان ذوالقدر تا ری آمد و چوهه سلطان که امیر الامرای لشکر بود تا ده فرسنگ گریخت[۱۸۹]. ولی سرانجام سپاه صفوی به پیروزی می­رسند. حسینی فسایی میگوید: “درسال۹۳۱ه.ق حکومت و ایالت مملکت فارس به نواب شجاع الدین غازی خان ذوالقدر تواچی برادر خلیل خان شفقت گردید و حمزه سلطان ذوالقدر با سپاه فارس احضار شده وارد قزوین شد و به اردوی شاه پیوست[۱۹۰].”
۵-۴- غازی خان ذوالقدر
غازی‌بیگ ذوالقدر از امرای قزلباش طایفه ذوالقدر بود. وی از ماموران و جاسوسان شاه اسماعیل دوم در فارس بود و وظیفه داشت تا محمدمیرزا (بعدا شاه محمد خدابنده) را تحت کنترل و مراقبت داشته باشد. پس از قتل شاه اسماعیل دوم و خوشحالی شاه محمد خدابنده از این رخداد، وی توسط شاه محمد خدابنده بخشیده شد و منصب ایشیک آقاسی باشی گرفت ولی پس از چند روز به دستور مهدعلیا خیرالنساء بیگم (مادر شاه عباس یکم و زن شاه محمد خدابنده)، او را به قلعه استخر فرستادند و در آنجا کشتند[۱۹۱].
شاه طهماسب از قزوین به خراسان لشکر کشید و جماعتی پیش از سپاه به خراسان فرستاد جماعت اوزبک را وادار به عذر خواهی و تسلیم کند و چوهه سلطان و محمد خان ذوالقدر اوغلی را به دامغان فرستاد که زیش بهادر که از جانب عبیدالله خان اوزبک والی آن جا شده بود کشته و شهر را تصرف کنند[۱۹۲].
برخی منابع شمار سپاه را ۲۵۰هزار نفر نوشته اند که میمنه سپاه را جوهه سلطان تکلو و حسین خان شاملو و احمد سلطان استاجلو ترتیب داد و مسیر لشکر را به حمزه سلطان ذوالقدر سردارسپاه مملکت فارس و محمد خان ذوالقدر سپرد که مجمد خان ذوالقدر به مدد ایرانیان رسید و سپاه تورانیان را به عقب کشانید. طی چندین سال جنگ طوایف ذوالقدر کمکهای بزرگی به خاندان صفوی کردند و سر انجام در سال ۹۴۳ه.ق غازی خان ذوالقدر حاکم فارس با سپاه ذوالقدر از شیراز و به کمک شاهقلی خان افشار به خراسان لشکر کشیدند و دست تمام ازبکان را از حکومت کوتاه کردند[۱۹۳].
در دوره حکومت وی شاه طهماسب در سال۹۳۷ برای نخستین بار به ایالت فارس سر کشی می کند که این همراه با کشمکش و درگیری سران قزلباش بود. میرزا حسن حسینی فسایی در این مورد می نویسد از ییلاق گندمان فارس نهضت فرمود و میان امرای طوایف استجلو و تکه لو ذوالقدر وافشار وسایر قبایل مخالفت شده کار آنها به مجادله کشیده و جمعی مقتول و مجروح شدند و پادشاه دین پناه به مصلحت وقت عمل فرموده بعضی را مورد سخط داشته به سیاست رسانید وجماعتی را عنایت فرمود[۱۹۴]. با این اوصاف باز امرای ذوالقدر به حمایت های خود از ذوالقدر ادامه دادند و در موقع نیاز به یاری او بر می خواستند. نمونه بارز آن شرکت سپاهیان ذوالقدر به فرماندهی غازی خان در گرد همایی نیرو های شاه طهماسب در سال ۹۴۳ه.ق. در شهر ری بوده است. فسایی در این مورد می گوید: «پادشاه ستار سپاه در اوایل ماه ربیع الثانی همین سال ۹۴۳ه.ق نزول اجلال در ری فرمود. سپاه منصور را از اطراف بلاد خواسته حسب فرموده غازی خان ذوالقدر حاکم مملکت فارس باسپاه ذوالقدر از شیراز در نواحی مجتمع شده در سرمای زمستان در نواحی مروشاهیجان اردوی کیوان شکوه رسید[۱۹۵].» حادثه دیگری که شاه طهماسب توانست به کمک ذوالقدرها و شخص غازی خان ذوالقدر آن را به نفع خود تمام کند شورش حسن سلطان ریشهری است. بعد از غازی خان ذوالقدر ابراهیم خان ذوالقدر در سال ۹۴۷ ه.ق به حکومت ایالت فارس رسید که به دلیل اهمیت او در این دوره در ادامه به صورت مفصل مورد بررسی قرار خواهیم داد.
۵-۵- سرکوب حسن ریشهری
در اوایل سال ۹۴۷ه.ق حسن ریشهری که او و برادرش شاه علی بیگ و پدرش میرابواسحق به مرتبه بلند و منصب ارجمند ایالت نواحی دشتی و دشتستان رسیده بودند، مولف احسن التواریخ درباره آنها چنین بیان میکند:
« کفران نعمت کرده سر از چنبر اطاعت و فرمانبری پیچیده قلعه ریشهر را که در ساحل دریای فارس خندقی عمیق برگرد آن کنده آب دریا را در آن انداخته به ذخیره بسیار و اسباب جنگ مشحون ساخته رخت ادبار را به آن حصار کشیده و رعایای دشتی و دشتستان را به مصادرات بیحساب رنجه داشته جماعتی از اعراب را جمع آورده به استحکام قلعه و فراوانی غله مغرور گشته[۱۹۶]». با این شرایط موجود شاه طهماسب دستور داد که حکام فارس اهواز و کرمان به سوی انجا رفته وآنها را از این نیت بازدارند. حکام به محض شنیدن فرمان شاه طهماسب اقدام به تهیه اسباب یورش فراهم کردند. سپاه غازی خان ذوالقدر والی مملکت فارس و شاهرخ خان افشار از کهکیلویه و سایر امرای مامور با بیست هزار نفر سوار متوجه قلعه ریشهر و استیصال حسن سلطان شدند. پس از ورود قلعه را محاسره کردند که زمان محاصره به چندین ماه کشید و امرا دانستند که فتح و حسار قلعه به این آسانی انجام نمی­ شود[۱۹۷].
میر سید شریف شیرازی، بزرگ سادات تدبیری اندیشید و به رسم نصیحت و رسالت وارد قلعه شد. حسن سلطان سر از چنبر اطاعت پادشاه در آورد از قلعه درآمد و در خدمت غازی خان ذوالقدر و دیگر امرا درآمد و به شیراز رفتند بعد از چند روز توقف غازی خان و حسن سلطان روانه آذربایجان شدند. در نزدیکی تبریز غازی خان مریض شد و قبل از ورود به تبریز فوت کرد. شاه طهماسب سلطان حسن را به قتل رسانید[۱۹۸].
۵-۶- ابراهیم سلطان ذوالقدر
مردمان دشتستان از آزار او آسوده شدند ولی با مرگ غازی خان شاه طهماسب بسیار متاثر شد و درسال۹۴۷ه.ق ابراهیم سلطان فرزند کچل بیگ از اوبه حاجیلو به سمت والی شیراز تعیین گردید و به او لقب جلیل خانی داد[۱۹۹].
در همین سال شاه طهماسب از خواهر خود تاجلو بیگم رنجیده او را از حرمسرا بیرون کرد و مقرر شد که به شیراز روانه کنند. وی را به کجاوه شتر سوار کردند و به شیراز رسانیدند که اندکی بعد وفات یافت و در بقعه بی بی دختران واقع در محل میدان شاه شیراز مدفون کردند[۲۰۰].
در سال ۹۴۹ه.ق امیر علاءالدوله عباسی حاکم دزفول سر از کمند اطاعت کشید و بنای آزار همسایگان را گذاشت. شاه طهماسب، ابراهیم خان ذوالقدر والی شیراز را با سپاه فارس به سوی او روانه کرد. علاءالدوله عباسی به بغداد فرار کرد. ابراهیم خان، اعراب آن نواحی را گوش مالی حسابی داد[۲۰۱].
از وقایع دیگر در این سال وفات امیر غیاث الدین منصور بن مرحوم امیرصدرالدین محمد شیرازی بود و در بقعه متبرکه والد ماجدش در گنبد مدرسه منصوریه مدفون گشت که تاکنون مزار این پدر و پسر زیارتگاه مسلمانان شیراز است[۲۰۲].
۵-۷- شورش شاه سلیمان عثمانی و القاص میرزا
در سال۹۵۴ه.ق شاه سلیمان عثمانی به ایران هجوم آورد. امرای مملکت فارس مانند الله قلی سلطان حاکم داراب با پانصد نفرسوار، سلطان شاملو حاکم ایج و نیریز و فسا با پانصد نفر سوار، ابراهیم خان حاکم کازرون با سیصدنفرسوار، محمود خان والی بهبهان و کهکیلویه با هزاروپانصد نفر و جماعتی از امرا و دیگر شهرها که مجموع حدود به پنجاه هزار نفر می­رسیدند در پنج فرسخی شهر تبریز توقف کردند و هر روز از کنار اردوی رومی جماعتی را کشته و اسیر می­کردند[۲۰۳]. این عمل سرآمد قحط و غلای سپاه روم گردید. ابراهیم خان حاکم شیراز با سواران فارس در منزل اهر به اردوی اعلای شاهی پیوستند. شاه طهماسب با سپاه وارد ولایت روم شد[۲۰۴].
قیصر روم که این خبر راشنید، القاص میرزا، برادر شاه طهماسب که با هم اختلاف داشتند با شش هزار نفر سوار راهی دیار بکر به سمت عراق عجم روانه ساخت. القاص میرزا به همدان رسید[۲۰۵]. پس وارد شهر قم شد. عده ای برای تاخت و تاج روانه ری کرد. ری را غارت کرده روانه قم شدند. مدتی در آنجا ماندند[۲۰۶]. کاشان را تسخیر کردند که خبر رسید سپاه پادشاهی نزدیک است. روانه اصفهان شدند. بعد از ورود شهر را محاصره کردند که خبر رسید ابراهیم خان ذوالقدر و سپاه فارس به نزدیکی او رسیدند. القاص میرزا به عزم تسخیر شیراز از اصفهان گذشت و روانه انجا شد[۲۰۷]. قلعه ایزدخواست را تصرف کرد و مردم آنجا را قطل و عام کرد[۲۰۸] و بعد نزدیک سد امیر کرنال که رسید متوجه شد که پل را کشیده اند مجبور شد از صحرای بیضا و مرودشت گذشته و از روستای ابنو به روستای علی از توابع اردکان رود[۲۰۹]. به خیال تصرف قلعه سفید شولستان روانه گردید. وقتی به قلعه سفید رسید متوجه شد که جنید بیگ برادر ابراهیم خان ذوالقدر حاکم کازرون با خانه کوچ ذوالقدران در انجا هستند[۲۱۰]. القاص میرزا پنج رود در زیر قلعه توقف کرد که قایدان شولستان و ممسنی برای جنید بیگ پیغام دادند که باید جنگ کنند جنید بیگ در جواب گفت که امروز تامل کرده و فردا با جماعتی به زیر قلعه آمده و آنها راشکست می­دهیم. قایدان کم صبری کردند و به انها هجوم اوردند. القاص میرزا و سپاهیان روم آنها راشکست سختی داده و آنها را قتل و عام کرد سپس راهی بهبهان شد. چون مردم بهبهان خبر قتل عام قایدان شولستان و ممسنی راشنیده بودند مردم آنجا شهر را خالی کردند و در ماهور کوهستان متفرق شدند[۲۱۱] و چون القاص میرزا وارد بهبهان شد و کسی را ندید تمام خانه و بازار را آتش زد. القاص میرزا با کمترین زحمت به دزفول رسید و پس از تسخیر آن به بغداد رفت[۲۱۲].
شاه طهماسب به کردستان رفتند و تعدادی از افراد خود را به نزد قیصر روم فرستاد و به او گفتند که القاص میرزا سر بر مخالفت گذاشته و باید از حکومت و ممالک محروسه دور نگه داشته شود. القاص میرزا که از این خبر آگاه شد از بغداد به سمت اردوی شاهی، سمت کردستان رفت و در قلعه مریوان که حاکم آن سرخاب بود[۲۱۳] پناه برد و به واسطه سرخاب و برادر شاه طهماسب بهرام میرزا او را نکشتند اما به قلعه قهقهه زندانی کردند که پس از شش ماه زندانی دو نفر از محافظین قلعه که القص میرزا پدر و برادر آنها را کشته بود، او را کشتند[۲۱۴].
شاه طهماسب در سال ۹۵۸ه.ق وزارت مملکت فارس به میرزا تاج الدین جعفر پسر میرزا قوام الدین حسین حسنی حسینی شارازی وزیر سابق فارس اعطا کرد[۲۱۵].
و در اتفاقات همین سال شاهد ورود پرتغالی ها به جزیره هرمز فارس هستیم که از شاه طهماسب برای تجارت و معامله با دولت ایران اجازه خواستند و شاه طهماسب موافقت کرد[۲۱۶].
در این دوران دولت پرتغال در اقیانوس هند و بحر عمان و خلیج فارس بی رقیب به شمار میرفت و به وسیله ی کشتی های جنگی خود بر کلیه ی مراکز بازرگانی این منطقه تسلط داشت و از تجارت خود سود سرشاری می برد. استرداد جزایر خلیج فارس و بنادر جنوبی ایران زمانی امکان پذیر بود که دولت ایران باخود به تهیه ی کشتی های جنگی و تاسیس نیروی دریایی اقدام کند و یا اینکه یکی از دول معظم آن در این امر یاری نماید و چون هیچ یک از این دو امر در دوران پادشاهی شاه طهماسب مقدور نبود پرتغالی ها توانستند متجاوز از یک قرن در متصرفات خود بدون منازع، فرمانروای مطلق باشد. در این مدت فقط گاهگاهی عثمانیها این آرامش را بهم میزدند. مناسبات ایران وپرتغال در دوران سلطنت شاه طهماسب اول به ظاهر دوستانه بوده است. در دوران سلطنت طولانی شاه طهماسب اول هیچگونه اقدامی از جانب دولت ایران برای استرداد جزایر هرمز وقشم و کوتاه کردن دست پرتغالی ها از خلیج فارس به عمل نیامد زیرا شاه طهماسب از یک طرف گرفتار حملات ازبکها و ازطرف دیگر درگیر با ترکان عثمانی بود و فرصت آنکه توجهی به جنوب کند نمی یافت[۲۱۷].
ابراهیم خان ذوالقدر مدتها در این سمت باقی ماند تا اینکه درسال۹۶۲ه.ق بی دلیل چشمهای میر شهریار جهرمی که از اعیان جهرم بود کور کرد[۲۱۸] و شاه طهماسب از این کار او بسیار ناراحت گشت، او را از مقام خود عزل کرد. به خاطر خدمات و کمک های که او و خاندان ذوالقدر به او کرده بودند او را نکشت و مورد عنایت شاهانه قرارش داد. او را والی استرآباد گرداند.[۲۱۹] دو سال بعد در سال ۹۶۵ه.ق در جنگ با ابای ترکمان و علی سلطان اوزبک به قتل رسید[۲۲۰].
۵-۸- نگاهی مختصر به برخی از حکام ذوالقدر
ترکمان اوخلو از ابراهیم برادری به اسم جنید بیگ و فرزندانی به نامهای زینل بیگ ویعقوب بیگ می شناسیم. دیگر از امرای ذوالقدر محمود بیگ از اوبه ی غورغا است که سمت مهر داری داشته است که در سال۹۳۹ه.ق به هنگام تیر اندازی به زمین افتاده و وفات یافته است. از میان ذوالقدر ها امیری به اسم یول الدی اقا از اوبه ی حاجلر دده، اسماعیل میرزا که طهماسب قبل از سفر عراقین با سمت ایلچی به استامبول فرستاده بود. اورکمز سلطان ذوالقدر درسال۹۳۷ه.ق به اتهام تبانی با الامه سلطان به قتل رسید قبا بیگ و محمد خان ذوالقدر اوغلی که در سفر عراقین به عثمانی پناهند گردید نام برده می­ شود. از دیگر امرای منسوب به این قبیله شاهقلی خلیفه از اوبه ی غورغالو بود. شاهقلی خلیفه جانشین محمود سلطان سال۹۳۹ه.ق در سمت مهر داری انجام وظیفه می­نمود. او این مقام را تا سال مرگش ۹۶۵ه.ق که به هنگام جنگ با ابای ترکمان اتفاق افتاد حفظ کرد. ترجمه ی کتاب صفوه الصفا به ترکی نیز به وسیله ی این شخص صورت گرفته است. پس از عزل ابراهیم سلطان از حکومت فارس علی سلطان تات اوغلی به جانشینی او منصوب شد و علی سلطان روانه فارس شد[۲۲۱].
تبت آغا که با سمت ایلچی به استانبول رفته بود در سال ۹۶۴ه.ق به ایران بر گشت. در شورش القاص میرزا با دویست نفر از غازیان برای دفع شورش به سمت او روانه شد[۲۲۲].شادی بیگ در سال ۹۵۷ه.ق در جنگ با کردها به قتل رسید. یول قلی که ابتدا سمت ایشک آقاسی مرحومه شاهزاده سلطانم داشت و سپس از ارکان مهم دولت گردید ایالت دیلمان را تیول ایشان قرار دادند، در سال ۹۷۵ه.ق او را به قتل رسانیدند[۲۲۳] و حمزه بیگ سنجر اوغلی که در سال ۹۷۷ ه . ق در جنگ با ازبکان به قتل رسید نیز از ذوالقدر ها بودند.
اسکندر بیگ در کتاب عالم آرای عباسی ضمن اشاره به منطقه ی بیضا که در اختیار خاندان ذوالقدر به عنوان حکام فارس درآمد، اذعان می­دارد که «در ۹۵۵ه.ق القاص‌میرزا، برادر شورشی شاه‌طهماسب صفوی مدتی کوتاه در این ناحیه اقامت گزید، اما سپاهیان ابراهیم‌خان ذوالقدر او را عقب راندند[۲۲۴].»
۵-۹- علی سلطان ذوالقدر
همانطور که ذکر شد ابراهیم خان از حکومت عزل شد و علی سلطان به جای وی منصوب شد. جنابندی اشاره ای در مورد وی دارد: در یورت قشلاق شاهقلی سلطان استاجلو والی مشهد مقدس به عزم بساط فایز گردیده به حکومت چخور سعد[۲۲۵] سرفراز گردید. والکای وی به سلطان علی تاتی اوغلی ذوالقدر مرحمت فرمودند[۲۲۶]. شاه طهماسب در سال ۹۶۶ هجری به علی سلطان ذوالقدر والی مملکت فارس فرمان داد با سپاه ذوالقدر فارس از راه کرمان به سیستان رفته و در خدمت شاهزاده حسین میرزا حاکم سیستان نواحی قندهار را تسخیر کنند[۲۲۷] وعلی سلطان ذوالقدر فرمان شاه را اطاعت کرد و هنگامی که قلعه قند هار را محاصره کردند، گلوله تفنگی به علی سلطان اصابت کرد و از بین رفت[۲۲۸].
۵-۱۰- ولی سلطان ذوالقدر
ولی سلطان پسر ارشد او پای مردانگی را فشرد و قلعه قندهار را گشود و سپاه پدر را برداشته به مشهد بازگشت شاه طهماسب قندهار را به سلطان حسین واگذار کرد ولایت سیستان را به بدیع الزمان برادر کوچک سلطان حسین بخشید[۲۲۹].
کلانتری مملکت فارس در سال ۹۷۰ه.ق به میر شاه حیدر پسر نقاوه ی سادات میر اسماعیل حسنی حسینی شیرازی کلانتر سابق فارس برقرار گردید[۲۳۰].
دوران حکومت شاه ولی سلطان بر فارس به مدت هفت سال ادامه داشت. وی روابط بسیار خوب وصمیمانه ای با امرای لارستان داشته است و همچنین با امرای سایر مناطق و دولت مرکزی مکاتباتی را انجام داده است که نشانگر ارتباط گسترده والی فارس میباشد[۲۳۱]. شاه ولی سلطان تاتی اوغلو نیز مانند اسلاف خود علیرغم خدمات شایسته ای که به صفویان در سال ۹۷۳هجری به علت آنکه مواجب و مراسم سپاه مامور فارس را به قاعده نرسانیده بود[۲۳۲] از حکومت معزول و ولایت فارس را به محمد خان بیگ ذوالقدر ارزانی داشتند[۲۳۳].
در سال ۹۴۷ه.ق تیری به خواجه میرزا بیگ وزیر شاه ولی بیگ ذوالقدر حاکم فارس زدند و او کشته شد و مشخص شد که فرموده آقایان ذوالقدر هست که با حاکم شیراز نزاع دارند. پس خانه او را مهر زدند و اموالش را ظبط کردند. برادر او محمد مقیم را احضار به قزوین کردند که از ترس به عتبات عالیات فرار کرد[۲۳۴].
۵-۱۱- محمد خان ذوالقدر
شاه طهماسب، شاه ولی سلطان را از حکومت فارس عزل کرد و مبلغی وجه نقد به علت آنکه مواجب و مرسوم سپاه مامور فارس را به قاعده نرسانید بود از او گرفتند و به افراد سپاه رسانیدند و حکومت مملکت فارس را به محمد خان بیگ ذوالقدر واگذار کردند.[۲۳۵] وزارت مملکت فارس در سال ۹۷۵ه.ق به میرزا قوام الدین حسین ولد میرزا تاج الدین جعفر حسنی حسینی شیرازی وزیر سابق فارس رسید[۲۳۶].
نکته قابل توجه در مورد محمد بیگ ذوالقدر اشاره ای است که جنابدی دارد: «به خیانت وی و دیگر سران قزلباش در جنگی همراه با شاه طهماسب که معهذا اکثر اعیان چون حسین خان شاملو و غازی خان تکلو و محمد خان ذوالقدر و غیر هم بنابر یکدیگر و اضلال الامه و مواعید کاذبه ی وی که در آن وقت به استمالت نامه های مشتمل بر عواطف و احسان سلطان روم موفق به توقیع اعطای الکای آذربایجان نزد ایشان ارسال گردانیده بود در آن بی عاقبتان از آن جهت دل دگرگون داشته و در مقام نفاق طریق معادات می پیمودند[۲۳۷] ».
در ادامه جنابدی می افزاید: «در این اثنا محمد خان ذوالقدر و حسین خان ولد برون سلطان تکلو با هزار سوار بنابر مواعد کاذبه الامه و استمالت نامچه داری روم تاج از سر برداشته ادبار آسا از این دولت روز افزون تخلف نموده به دشمن پیوستند[۲۳۸] و محمد خان ذوالقدر اوغلی که تاج بریده ملازمت رومیه اختیار نموده بود شاید دلیل عزل او از فرمانروایی فارس همین موضوع باشد. به هر حال در سال ۹۷۸ه.ق تمامی ایالت فارس به ولی سلطان قلخانچی ذوالقدر عنایت گردید[۲۳۹]».
۵-۱۲- ولی سلطان ذوالقدر
همانگونه که ذکر شد ولی سلطان جانشین محمد خان گردید و در سال ۹۷۸ه.ق ایالت تمامت مملکت فارس به ولی سلطان قلخانچی ذوالقدر عنایت گردید[۲۴۰] و تا سال ۹۸۵ه.ق. یعنی یکسال پس از مرگ شاه طهماسب صفوی بر این مقام بود. آنچه در دوران حکومت او بر فارس قابل توجه است این که طی این دوران شاهزاده سلطان محمد میرزا سلطان فرزند شاه طهماسب صفوی و فرزندش سلطان حمزه میرزا در شیراز اقامت کرده و ولی سلطان ذوالقدر عملا للگی و اتبکی شاهزاده سلطان محمد میرزا وحمزه میرزا را باهم داشته است. دوره هفت ساله والی گری ولی سلطان ذوالقدر بدون هیچ حادثه ی مهمی در فارس پشت سر گذاشته شد و در واقع او آخرین امیر این ایالت در دوره ی طولانی حکومت شاه طهماسب صفوی محسوب می شد. با مرگ شاه طهماسب صفوی در سال ۹۸۴ه.ق. رقابت و کشمکش قدرت در مرکز بر سر جانشینی وارد مرحله ی جدید شد که تبعات وآثار آن به خاندان ذوالقدر و ایالت فارس نیز میرسد[۲۴۱].

نظر دهید »
تحقیقات انجام شده در مورد ارزیابی و رتبه ...
ارسال شده در 21 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

راهنمایی

ابتدایی

جمع

۵۲۳۲

۹۷۰۱۱

۱۱۸۹۳

۱۱۹۸۵

۱۴۴۴۲۵

۱۱۷۱۴

۲۲۲۵۰۵

۱۴۰۲۶۱

۱۴۱۲۶۶

۷۸۶۲۹۲

مرد و زن

مأخذ: مرکز آمار ایران(۱۳۹۰)
۳ – ۹ - ویژگی­های اقتصادی شهر کرمانشاه
ویژگی­های اقتصادی هر منطقه حاصل برخورد معیشتی محیط­های اجتماعی و طبیعی با یکدیگر است. توان‌های محیط طبیعی به تناسب تنوع خود، محیط­های اقتصادی متفاوتی را به وجود می­آورند. این محیط­ها و توان‌های متفاوت اقتصادی نیوری خلاقیت و ابتکار انسان را متحول ساخته و باعث تبدیل شدن توان­های بالقوه منطقه به توان­های بالفعل می­ شود(مختاری، ۱۳۸۲: ۸۱). اساس اقتصاد کرمانشاه بر کشاورزی، دامداری و صنایع استوار است. کرمانشاه از دیرباز به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص و نیاز اهالی به لوازم و مواد اولیه زیستن مرکز صنایع دستی بوده است. و در بین مردم بومی، افرادی مستعد و ماهر در هر رشته پرورش یافته­اند. به دلیل رونق اقتصادی در بخش­های کشاورزی، صنایع، دامداری و صنایع‌دستی و نیز به جهت موقعیت ارتباطی کرمانشاه در کشور، این شهرستان مرکز ثقل مبادلات داخلی به ویژه با استان­های هم جوار محسوب می­ شود. به همین دلیل در زمینه صادرات کالاهایی همچون غلات، قالی، گلیم، پوست، پشم، روغن حیوانی، گیوه و بعضی کالاهای صنعتی مانند سیمان و نفت تصفیه شده نقش مهمی را ایفا می­ کند(نگاهی کوتاه به شهرستان کرمانشاه، ۱۳۸۷: ۲).
۳ – ۹ – ۱ - زراعت و باغداری
کشاورزی و دامداری کرمانشاه، با توجه به شرایط مناسب طبیعی(تنوع در طبیعت و در پی آن تنوع آب‌وهوایی) و به علت داشتن خاک مرغوب، دشت­های حاصلخیز، رودخانه­ها و سراب­های پرآب و دائمی یکی از قطب­های کشاورزی ایران است. محصولات کشاورزی کرمانشاه عبارتند از: گندم، جو، بنشن، تره­بار، گیاهان علوفه­ای، بادام، گردو، هلو، زردآلو، انگو و دانه­ های روغنی(شهام، ۱۳۸۴: ۱۴۱). میزان اراضی کشاورزی شهرستان ۲۷۳ هکتار است. از این میزان ۵۸ هزار هکتار آن آبی و بقیه دیمی است. اراضی کشاورزی شهرستان کرمانشاه از نظر درجه­بندی به درجه یک و دو محسوب می‌شوند که شامل دشت­های موصوف علاوه بر رودخانه­ها به وسیله سراب نیلوفر، یاوری، سرابله، خضر زنده، کاشنبه، سبز علی، خضرالیاس، و چندین چشمه پرآب و قنات مشروب می­شوند. سطح زیر کشت باغات این شهرستان ۵۶ هزار هکتار است که از درختان انگور، سیب، انار و انجیر تشکیل شده است(صفرآبادی، ۱۳۸۸: ۱۱۵).
۳ – ۱۰ - زیرساخت­ها
۳ – ۱۰ – ۱ - راه­ و دسترسی­ها
یکی از مهم‌ترین خدمات و امکانات مورد نیاز هر منطقه برای توسعه در بخش گردشگری و اکوتوریسم داشتن امکانات مناسب دسترسی می‌باشد. از آنجا که در بحث اکوتوریسم هدف ما به طور عمده معطوف به جاذبه­های طبیعی است بنابراین چگونگی دسترسی به جاذبه­های طبیعی از لحاظ بعد مکانی و زمانی بسیار حائز اهمیت است. شبکه راه ­ها به عنوان شریان حیات اقتصادی از عوامل مهم زیر بنایی توسعه اقصادی – اجتماعی به شمار می‌رود چرا که با گسترده شدن راه ­ها فواصل شهرها و مناطق مختلف راحت­تر شده و با بالا رفتن کیفیت راه ­ها سرعت رفت و آمد افزایش یافته و هزینه­ های آن ارزانتر خواهد شد. شبکه ارتباطی استان کرمانشاه با توجه به نقش خدماتی به دلیل قرارگیری در مرکز فعالیت­های استان ایلام، کردستان، لرستان و همدان و نیز محور ارتباطی تهران – بغداد و هم چنین امتداد محور آذربایجان – خوزستان از اهمیت ویژه­ای برخوردار می‌باشد(صفرآبادی، ۱۳۸۸: ۱۱۷).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳ – ۱۰ – ۱ – ۱ - راه­های ارتباطی شهر کرمانشاه
مسیرهای دسترسی یه این منطقه عبارتند از: راه اصلی کرمانشاه به همدان به سوی شرق به طول ۱۸۹ کیلومتر، راه اصلی کرمانشاه به اسلام آبادغرب به سوی جنوب‌غرب به طول ۶۵ کیلومتر(نگاهی کوتاه به شهر کرمانشاه، ۱۳۸۷: ۳).
راه ارتباطی کرمانشاه – همدان – تهران: این راه یکی از شریان­های اصلی استان کرمانشاه است زیر کرمانشاه را به مرکز و پایتخت کشور وصل می­ کند و امروزه شاهد تبدیل شدن این راه به بزرگراه هستیم. و در واقع بزگراه کربلا جهت زیارت قبر امام حسین(ع) از این مسیر می­گذرد و این امر از جهات مختلف برای منطقه و کل استان کرمانشاه حائز اهمیت است.
راه ارتباطی کرمانشاه – سنندج: طول این راه ۱۳۵ کیلومتر و شهرهای کرمانشاه، کامیاران، سنندج را به هم وصل می­ کند و یکی از راه­های پرتراکم استان است. زیرا راه ارتباطی غرب و شمال غرب کشور با جنوب کشور است.
راه ارتباطی کرمانشاه – ایلام: این راه از شهر اسلام آباد غرب گذشته و بعد از آن به استان ایلام شهرهای مجاور آن وصل می­ شود.
راه ارتباطی کرمانشاه – خرم آباد: این راه از شهر هرسین عبور کرده و با استان لرستان می­پیوندد.
۳ – ۱۱ - نگاهی به جاذبه­های اکوتوریستی شهر کرمانشاه
برای جلب و جذب گردشگران به کشورها و مناطق با انگیزه­ های مختلف، وجود جاذبه­ها الزامی است. بدون جاذبه، به سرمایه ­گذاری در این صنعت نمی­ توان چندان امیدوار بود. از این رو جاذبه عنصر اولیه و رکن اصلی صنعت گردشگری است (موحد، ۱۳۸۶: ۷۳). شهر کرمانشاه به لحاظ جاذبه­های گردشگری و خصوصا طبیعت‌گردی یا اکوتوریسم در زمره شهرهای جاذب گردشگری می­باشد. کرمانشاه، از طبیعتی بکر و دست نخورده بهره‌مند است و از این رو می ­تواند بستر مناسبی برای سودآوری در بخش اکوتوریسم را فراهم نماید. برخورداری از گونه­ های متنوع زیستی و اقلیمی با زیستگاه­های منحصر به فرد کوهستانی، جنگلی، رودخانه­ها و سراب­ها، دشت­های هموار در کنار گونه­ های جانوری و گیاهی توان بالایی را در زمینه طبیعت‌گردی به شهر کرمانشاه ارزانی داشته است و در صورت مدیریت صحیح می‌توان از جاذبه­های گردشگری در سطح شهر در جهت جذب گردشگران کمک فراوانی جست. در ادامه نگاهی مختصر به مهمترین جاذبه­های اکوتوریستی در شهر کرمانشاه خواهیم داشت.
۳– ۱۲ – جاذبه‌های اکوتوریستی شهر کرمانشاه
۳ – ۱۲ – ۱ - کوه­ها
استان کرمانشاه منطقه­ای است نیمه کوهستانی که بخشی از سلسله جبال عظیم زاگرس قسمت عمده این استان را پوشانیده است. تنها در بخش­هایی از دامنه­های کم شیب این کوهستان یا دره­های عریض، زمین‌های کم ارتفاع و جلگه­های آبرفتی مشاهده می­ شود. به طور کلی ناهمواری­های استان کرمانشاه از لحاظ ساختاری و شکل ظاهری زمین به سه گروه کوه، دشت و تپه ماهور تقسیم می­ شود. کوه­های استان جز رشته کوه طولانی زاگرس­اند و برخلاف کوه­های کردستان که دارای شکل معینی نیستند، کوه­های استان کرمانشاه موازی یکدیگر و تقریباً در جهت شمال­غربی به جنوب‌شرقی قرار گرفته­اند. برخی از این کوه‌ها نسبت به خطوط مرزی به طور مایل قرار گرفته و در نتیجه دره‌های آنها تا خاک عراق امتداد داشته است. در زیر به مهمترین کو­های شهر کرمانشاه پرداخته می­ شود.
۳– ۱۲ – ۱ – ۱ - پرآو
رشته کوه پرآو در حقیقت امتداد ارتفاعات الوند است که با جهت شمال­غربی به طرف کوه‌های طاق بستان پیش می­رود و پس از طاق بستان به طرف کردستان متمایل می­گردد. این ارتفاعات سنگی و غیر مشجر بوده و دارای معابر محدود است. کوه بیستون بلندترین کوه این رشته کوه می­باشد. طول رشته کوه پراو از شمال غربی تا جنوب­شرقی ۶۲ کیلومتر و عرض آن از شمال به جنوب در پهن‌ترین نقاط به ۲۶ کیلومتر می­رسد (میراث فرهنگی و گردشگری استان کرمانشاه، ۱۳۸۱: ۶). امروزه اغلب کانونهای تفرجگاهی در مناطق کوهستانی مستقر شده‌اند زیرا اکوسیستم­های کوهستانی تفاوت­های اکولوژیکی را در جهت عمودی و در سطح محلی به وضوح نشان می­ دهند. کوهستان­ها به دلیل جزیره­ای بودن و دشواری دسترسی، از نظر ذخایر ژنتیکی بسیار غنی هستند و به جزیره تنوع زیستی معروف شده‌اند. این کوه به دلیل دشواری دسترسی و هم چنین وجود دره­ها می ­تواند برای گردشگران خصوصا آنهایی که به ورزش­های هیجانی و ریسک­پذیر علاقه دارند مورد توجه قرار گیرد.
۳– ۱۲ – ۱ – ۲ - بیستون
کوه‌ بیستون در شمال و شرق شهر کرمانشاه قرار دارد و پس از طاق‌بستان به سوی کردستان امتداد می‌یابد. این کوه در ادوار مختلف به اسامی بغستان ، بگستان و بیستون نامیده شده و امروزه نیز به بیستون معروف است. بیستون در کنار شاهراه جاده باستانی ابریشم و در محل تلاقی راه های مغرب ایران قرار گرفته است. این ارتفاعات سنگی و غیرمشجر بوده و دارای معابر محدود است که امتداد آن‌ها تا رود سیمره ادامه دارد. این رشته ارتفاعات از کوه‌های متعددی تشکیل یافته و بلندترین قله آن کوه شیخ علی‌خان به ارتفاع ۳۳۵۷ متر است. ژرف‌ترین غار خاورمیانه به عمق ۵۷۲ متر به نام غار بیستون یا پراو، در دامنه جنوبی این کوه واقع شده است. بهترین مسیر صعود به قله کوه شیخ‌ علی‌خان، از تنگ کنشت به روستای مانگ‌هلات و از آنجا ابتدا به سوی شرق و سپس به سوی جنوب تا قله، طی می‌شود. کتیبه‌ای از زمان هخامنشیان در کوهپایه بیستون و حجاری‌های داخل آن از زمان ساسانیان در طاق‌بستان باقی مانده است. این کوه از قابلیت ­های اکوتوریسمی و ژئوتوریسمی بالایی برخوردار است. از جمله جاذبه­های آن می­توان به گردشگری ورزشی شامل کوهنوردی، صخره‌نوردی، کایت‌سواری، وجود اشکال کارستی مانند دولین، اووالائ لاپیه در ارتفاعات منطقه برای مطالعات علمی و گردشگری ماجراجویانه و اعتدال آب و هوایی اشاره نمود (انتظاری و آقایی پور، ۱۳۹۳: ۸۰). .
۳– ۱۲ – ۱ – ۳ - سفید کوه
این رشته کوه در۱۰ کیلومتری جنوب شهر کرمانشاه قرار گرفته و به طرف لرستان امتداد دارد. بلندترین قله این کوه ۲۸۰۵ متر ارتفاع دارد و اکثر اوقات پوشیده از برف است. خط‌الرأس کوه سفید مرز طبیعی بین منطقه درود فرامان و سر فیروز آباد ماهیدشت است. این کوه همانند کوه‌های دالاهو، پراو و شاهو جزء زاگرس مرتفع می­باشد. ریزابه­های دامنه شمالی این کوه به رودخانه قره‌سو و ریزابه‌های دامنه جنوبی آن به رودخانه مرگ می‌ریزد.
۳– ۱۲ – ۲ - دشت­ها
بیشتر مناطق استان کرمانشاه کوهستانی است و همین کوهستانی بودن موجب شده که شکست‌ها و چاله‌های ساختمانی اولیه غالباً دشت‌های این ناحیه را به وجود آورد. در فواصل کوه‌ها که گاهی پهناور و گاهی کم عرض و باریک می‌باشند. دشت‌های متعددی شکل گرفته که از مواد آبرفتی انباشته شده است. دشت‌های اصلی واقع در شهر کرمانشاه عبارتند از :
۱) دشت واقع بین صحنه وکرمانشاه (بیستون)

نظر دهید »
دانلود پایان نامه درباره بررسی روایات کیکاووس در متون اساطیری، حماسی، ...
ارسال شده در 21 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

کشتن اوشنر دانا
اوشنر وزیر خردمند کاووس بود. وی دین‌دار، پارسا و خردمند بود و همه‌ی زبان‌ها و لهجه‌های ایران زمین را می‌شناخت و در مباحثه بر همگان پیروز می‌گشت. امّا به فرمان کاووس کشته شد. هفتم دینکرد ۳۶-۳۷
در دینکرد آمده که به گناه به آسمان رفتن نریوسنگ می‌خواست کاووس را بکشد امّا فروهر کیخسرو نگذاشت زیرا که سیاوش از او زاده نشده بود و اگر این کار را می‌کرد انتقام از توران غیر ممکن می‌گشت. (نهم دینکرد ۲۲ ۷ تا ۱۲)
کشتن گاو هدیوش
کتاب هفتم دینکرد ۲ ۶۲ تا ۶۶ امّا در دینکرد تورانیان به دل کاووس می‌اندازند که این گاو را بکشد.
به آسمان رفتن کاووس و جدا شدن فر از او در دینکرد نهم ۲۲ ۵-۶ آمده
۲-۲-۲-۲ بندهشن:
«خانه کاووس را گوید که یکی زرّین بود که بدو بر می‌نشست؛ دوتا از آبگینه بود که او را اسبستان بود، دوتا پولادین بود که او را رمه بدان بود. از آن به هر مزه‌ای چشمه‌ی آب بی‌مرگ تازد که پیری را چیره گردد، زیرا هنگامی که پیرمد بدین در اندر شود، برنای پانزده ساله بدان در بیرون آید و مرگ را نیز از میان بَرَد.» (بهار ۱۳۸۰: ۱۳۷)
«در شاهی کاووس در همان هزاره دیوان ستیزه‌گر شدند و اوشنر به کشتن آمد و اندیشه‌ی (کاووس) را گم‌راه کردند تا به کارزار آسمان شد و سرنگون فرو افتاد، فرّه از او گرفته شد، پس، به اسب و مرد جهان لگدکوب کردند (تا) او را به بوم ‌هاماوران، به فریب، با پیدایان کیان در بند کردند. یکی که (او را) زین - گاو خوانند، که زهر به چشم داشت، از تازیان به شاهی ایرانشهر آمد. به هر که به بدچشمی نگریست، کشته شد. ایرانیان افراسیاب را به خواهش خواستند تا (باز) گشت و آن زین - گاو را کشت و (خود) شاهی ایرانشهر کرد. بس مردم را از ایرا‌‌نشهر برد و به ترکستان نشاست. ایرانشهر را ویران کرد و بیاشفت، تا رستم از سیستان (سپاه) آراست و‌ هاماورانیان را گرفت، کاووس و دیگر ایرانیان را از بند گشود. با افراسیاب به اوله رودبار، که سپاهان خوانند، کارزاری نو کرد. از آن جای (وی را) شکست داد. بس کارزار دیگر با (وی) کرد تا (وی را) بسپوخت، به ترکستان افکند، ایرانشهر از نو آبادان کرد.
دیگر افراسیاب کوشید، کی‌سیاوش به کارزار آمد. به بهانه‌ی سودابه – که زن کاووس سودابه بود- سیاوش به ایرانشهر باز نشد. بدین روی که افراسیاب زینهار (آوردن سیاوش) به وی را پذیرفته بود، (سیاوش) به کاووس نیامد، بلکه خود به ترکستان شد. دخت افراسیاب را به زنی گرفت. کیخسرو از او زاده شد. سیاوش را آن جای کشتند.» (بهار ۱۳۸۰: ۱۳۹-۴۰)
«از قباد کی اپیوه زاده شد. (از کی‌اپیوه) کی‌ارش و کی‌بیارش و کی‌پشین و کی‌کاوس زاده شدند. از کی کاووس سیاوخش زاده شد و از سیاوخش کیخسرو زاده شد.» (بهار ۱۳۸۰: ۱-۱۵۰)
«کیکاووس تا رفتن به آسمان هفتاد و پنج سال، و پس از آن هفتاد و پنج سال، روی هم یک‌صدوپنجاه سال. » (بهار ۱۳۸۰: ۱۵۵)
۲-۲-۲-۳ گزیده‌های زادسپرم:
در گزیده‌های زادسپرم نیز آمده که اورمزد گاوی بزرگ آفرید که مرز میان ایران و توران را مشخص می‌کرد و کاووس جهت دست‌اندازی به توران یکی از پهلوانانش به نام سریت srit را مامور کشتن این گاو کرد و سریت با خواست خود تن به کشته شدن به سزای این عمل داد.
«آن‌گونه که پیداست که در آن هنگام که توران را علیه ایران در زمین «نوازک» پیکار بود، اورمزد برای پیکار نکردن، گاوی بزرگ آفرید که سامان (= مرز) ایران در برابر توران بر پشت، بالای سم او پیدا بود و در بیشه نگه داشته شده بود. هنگامی که پیکار بود، به وسیله‌ی آن گاو سامان (= مرز) شناخته می‌شد. تا هنگامی که کاووس را به پرکامگی (= مغرورانه) بهری از سرزمین توران را از ایران کردن آرزو بود و دید که تا آن گاو هست <این کار> دشوار است زیرا با قدرتی که او را بود، آن‌گاه نخواست که با آن گاو مرز باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

هفت برادر بودند و آن هفتمین «سریت» - یعنی هفتم- خوانده می‌شد. به تن بزرگ و با زور بسیار و کاووس را از راه‌های گوناگون فریادرس و در <شمار> خاصان بود. کاووس <او> را پیش خواست و فرمود که: «برو! آن گاو را در بیشه بکش!» سریت رفت، چون او را خواست کشتن، گاو به زبان مردم با او مجادله کرد که: «مرا مکش، چه اگر مرا بکشی، آن کس که فروهرش در هوم دور دارنه‌ی مرگ است – که نام او زردشت سپیتمان است- در زمین پیدا شود، بد کردن تو را در جهان بگوید و به روان تو دشواری آن‌گونه باشد که در دین پیداست که: چگونه باشد <کیفر> آن ودگ که بدی او را گویند، پس مرگ هم‌سان آن باشد.» و کسی که او (= گاو) را مرگ برآمیزد (= بکشد) بدی او نیز <به سبب> مرگ <گاو> است.
سریت چون آن سخن را شنید، بازگشت و دوباره به سوی کاووس رفت و او را از چگونگی آگاه کرد. این را نیز گفت که: «گاو به شگفتی گفت که: هر که در زمین جنگ‌کامه‌تر است، اکنون کشتن گاو را فرمان دهد». کاووس را که میل بر جنگ <بود>؛ گفت که: «برو و او را بکش!» سریت گفت که: «به کشتن <گاو> توانا نیستم، چه از ناله او مرا بخشایش در دل است». کاووس گفت که: «به همان بیشه‌رو! که در آن پری سالاران بسیار مسکن دارند، بخشش را از دل تو ببرند». سریت به بیشه رفت. پریان بسیار را دید که دهان گشاده داشتند و ایشان برخروشیدند که: «بکش! مبخشای!» بخشش از دل او برفت، به بیشه باز رفت و با مشت سه جای پشت گاو را بشکست. گاو زاری و بانگ شگفت برداشت. سریت، پس از کشتن گاو، از آن ناله که شنید، آن‌گاه او را ناشادی گران بود. به سوی کاووس باز رفت و او را از آن‌چه روی داد آگاه کرد. و خواست که کشتن او را فرمان دهد، چه، او را زندگی بایسته نبود. کاووس گفت که من تو را بنکشم، چه از تو گریز ندارم. سریت گفت که: «اگر تو مرا بنکشی، آن‌گاه من تو را بکشم». کاووس گفت که: «تو مرا بمکش چه، دهبد جهانم». سریت ناخرسندی همی‌کرد تا کاووس به او فرمود که: «به همان بیشه رو که پری ای سگ پیکر در آن‌جاست و تو را بکشد». سریت بدان بیشه رفت آن پری سگ پیکر را دید. پس پری را زد. پری دوتا شد و آنان را همی‌زد تا هزار شدند. ایشان سریت را برجای کشتند و دریدند.» (گزیده‌های زادسپرم، ۱۳۸۵: ۵۳-۵۴)
۲-۲-۲-۴ روایات پهلوی
در روایات پهلوی هم آمده است که کاووس نیز چون جمشید جاودان آفریده شده بود امّا به خاطر ارتکاب گناه میرا شد.
۲-۲-۲-۵ مینوی خرد
در پرسش هشتم مینوی خرد نیز ضمن شرح دست اندازی اهریمن در اراده‌ی اهورامزدا آمده است که اورمزد جم و فریدون و کیوس را جاودان آفریده بود ولی اهریمن آن‌ها را بفریفت و به همین جهت جاودانگی از ایشان سلب شد.
«چه پیداست که اورمزد جمشید و فریدون و کاووس را بی‌مرگ آفرید و اهرمن چنان (آنان) را تغییر داد که معروف است.» (مینوی خرد، ۱۳۸۰: ۳۲)
هم‌چنین در پرسش پنجاه‌وهفتم مینوی خرد به کم‌خردی کاووس در کنار جم، فریدون. گشتاسب اشاره شده است و این دلیل بر منحرف شدن شدن ایشان از راه راست دانسته شده است.
«و جم و فریدون و کاووس و سروران دیگری که از ایزدان نیرو و قدرت یافتند –همان‌گونه که گشتاسب و سروران دیگر که از دین بهره‌وری داشتند- و نیامدنشان به بهشت و نیز این که نسبت به خدای خویش ناسپاس شدند، به این سبب بود که خرد به آنان کم رسیده بود.» (همان ۶۶)
البتّه در پرسش بیست‌وهفتم مینوی خرد از کاووس فایده‌ای هم نقل شده و آن زاده شده سیاوش از اوست.
«از کاووس این سود بود که سیاوش از تن او زاده شد و بسیار اعمال دیگر از وی سر زد.» (همان۴۶)
۲-۲-۲-۶ زند وهومن یسن
در زند وهومن یسن به سه کارزار بزرگ میان امشاسپندان و دیوان اشاره شده که نخستین آن در زمان کاووس اتفاق می‌افتد:
جای به هم نبردی جنگ بزرگ بوده باشد، ای زردشت سپیتمان! یکی در پادشاهی کاووس، هنگامی که به همراه دیوان با امشاسپندان نبرد بود و دوم هنگامی که تو ای زردشت سپیتمان دین پذیرفتی و تو هم‌پرسی ]کردی[ گشتاسپ شاه و ارجاسب خشم زاده در کارزار دین، در سپید بیشه با هم جنگیدند – کسی بود که در پارس گفت - وسوم هنگامی که هزاره‌ی تو به پایان رسد، ای زردشت سپیتمان!» (زند وهون یسن، ۱۳۸۵: ۱۲)
۲-۲-۲-۷ شهرستان‌های ایران
در شهرستان‌های ایران قسمت سرزمین خراسان آغازیدن بنای سمرقند به کاووس و به پایان رساندن آن به سیاوس نسبت داده شده است:
«در سرزمین خراسان شارستان سمرقند را کاووس پسر قباد بن افکند و سیاوش پسر کاووس به فرجام رساند.» (جاماسب آسانا، ۱۳۷۱: ۱۸)
فصل سوم
کاووس در منابع پس از اسلام
۲-۳-۱ کاووس در منابع پیش از شاهنامه
۲-۳-۱-۱ اخبارالطوال
کیکاووس پسر کیقباد
گویند به روزگار ابرهه پسر ملطاط، پادشاه ایران کیکاووس پسر کیقباد بود. او بر نیرومندان سخت‌گیر و بر ناتوانان مهربان بود و مردی پسندیده و منثور بود تا آن‌که از او کاری که مایه‌ی گم‌راهی بود سر زد و تصمیم گرفت به آسمان صعود و پرواز کند و او همان کسی‌ست که برای خود صندوق و عقاب‌ها را فراهم کرد. کیکاووس بر تنها پسر خود سیاوش خشم گرفت و خواست او را بکشد. سیاوش از او گریخت و به شاه ترکان پیوست و چون شاه ترکان او را آزمود عقل و فرهنگ و شرف و شجاعت او را دید کارهای خود را به او واگذاشت و سیاوش در درگاه او منزلت و به شاه تقرب یافت. چون افراد خاندان پادشاه ترکان چنین دیدند بر او رشک بردند و ترسیدند کار از دست ایشان بیرون کشد و نزد شاه حیله‌سازی‌ها کردند تا آن‌که او را کشت. او دختر خود را به همسری سیاوش در آورده و <دخترش> از او باردار بود. پادشاه ترک خواست شکم دختر خود را بدرد و جنین را هم از میان ببرد. برایان که وزیر او بود سوگندش داد که دختر و فرزندش را نکشد که مرتکب جرمی نشده‌اند. شاه به او گفت: دختر را پیش خود نگه دار و چون فرزندش را زایید فرزند را بکش. دختر در خانه‌ی وزیر بود و پسربچه‌ای زایید که همان کیخسرو است که پس از کاووس پادشاه شد. وزیر پسرک را از شهر بیرون برد و برای او در کردهای کوه‌نشین دایه گرفت و کیخسرو نزد آنان رشد کرد. وزیر به پادشاه ترکان گفت: دختری زایید که او را کشتم و شاه از او پذیرفت.
مردم فارس هنگامی که کیکاووس ستمگری و سرکشی و جسارت نسبت به خدا را آشکار ساخت او را ناستوده دانستند و درباره‌ی خلع او از پادشاهی رایزنی کردند و این خبر آشکار شد و به مادر کیخسرو رسید و در آن هنگام کیخسرو هفده ساله بود. مادرش فرستاده‌ای نزد مردم فارس فرستاد و خبر کشته شدن سیاوش و داستان کیخسرو را به اطلاع ایشان رساند. ایرانیان مردی از بزرگان و گزیدگان خود به نام زو را برگزیدند و او را نزد ابریان وزیر (پیران ویسه؟!) فرستادند تا پسر را بیاورد و او نزد وی رفت و او را آگاه ساخت که ایرانیان چه تصمیمی دارند. ابریان کیخسرو را به زو سپرد و او کیخسرو را بر اسب پدرش سیاوش که سوار بر آن از عراق آمده بود سوار کرد و همراه او حرکت کرد. روزها خود را پنهان می‌ساخت و شب‌ها حرکت می‌کرد تا کنار جیحون که همان رودخانه‌ی بلخ و به سوی خوارزم است رسید که با اسب خود شناکنان از آن گذشت و پسر را با خود آورد و او را به پای تخت رساند و کیکاووس را خلع کردند و آن پسر را کیخسرو نامیدند و بر تخت نشاندند و فرمان‌بردارش شدند و او دستور داد پدربزرگش را زندانی کردند و تا هنگام مرگ در زندان بود. (دینوری، ۱۳۶۴: ۳۷-۳۸)
۲-۳-۱-۲ تاریخ بخارا
و اهل بخارا را بر کشتن سیاوش سرودهای عجیب است و مطربان آن سرودها را کین سیاوش گویند. (نرشخی، ۱۳۶۳: ۲۴)
احمدبن محمّدبن نصر گوید که ابوالحسن نیشابوری در خزائن‌العلوم آورده است که سبب بنای قهندز بخارا یعنی حصارک ارگ بخارا آن بود که سیاوش‌بن کیکاووس از پدر خویش بگریخت و از جیحون بگذشت و نزدیک افراسیاب آمد. افراسیاب او را بنواخت و دختر خویش را به زنی به وی داد و بعضی گفته‌اند که جمله ملک خویش را به وی داد. سیاوش خواست که از وی اثری ماند در این ولایت از بهر آن‌که این ولایت او را عاریتی بود. پس وی این حصار بخارا بنا کرد و بیش‌تر آن‌جا می‌بود و میان وی و افراسیاب بدگویی کردند و افراسیاب او را بکشت و هم در این حصار بدان موضع که از در شرقی اندر آیی اندرون در کاه‌فروشان و آن را دروازه‌ی غوریان خوانند و او را آن‌جا دفن کردند و مغان بخارا بدین سبب آن‌جا را عزیز دارند و هر سالی هر مردی آن‌جا یکی خروس برد و بکشد پیش از بر آمدن آفتاب روز نوروز و مردمان بخارا را در کشتن سیاوش نوحه‌هاست، چنان‌که در همه‌ی ولایات معروف است و مطربان آن را سرود ساخته‌اند و می‌گویند و قوالان آن را گریستن مغان خوانند و این سخن زیادت از سه هزار سال است. پس این حصار را بدین روایت وی بنا کرده‌اند. (همان، ۳۲) خوارزمی‌ها سیاوش را از اجداد خود می‌دانسته‌اند. (همان)
۲-۳-۱-۳ تاریخ طبری
از پس کیقباد کیکاووس به پادشاهی رسید وی پسر کیبیه پسر کیقباد بود.
گویند روزی که کیکاووس به پادشاهی رسید گفت: خدا این زمین و مخلوق آن را به ما داد که در کار اطاعت وی بکوشیم. وی گروهی از بزرگان اطراف قلمرو خویش را بکشت و کشور و رعیت را از دست‌اندازی دشمنان اطراف مصون داشت. اقامت کیکاووس به بلخ بود و پسری آورد که به جمال و کمال و خلقت نکو و به دوران خود همانند نداشت و نام وی را سیاوخش کرد و به رستم دلیر پسر دستان پسر برامان سپهبد سیستان و توابع سپرد تا به تربیت وی قیام کند و رستم سیاوخش را به سیستان برد و تربیت کرد و هم‌چنان در کنار رستم بود و تا طفل بود پرستار و دایه برای وی فراهم آورد و چون بزرگ شد معلمان برای تعلیم وی برگزید و چون قدرت سواری یافت وی را سواری آموخت تا در فنون آداب کامل شد و در سوارکاری سر شد و مردی کامل بود که وی را پیش پدر آورد و کیکاووس پسر را امتحان کرد و او را شایسته و ماهر یافت و بسیار خرسند شد. چنان‌که گویند کیکاووس دختر افراسیاب پادشاه ترکان را به زنی گرفته بود و به قولی زن وی دختر شاه یمن بود و سودابه نام داشت و جادوگر بود و در سیاوخش دل بست و او را به خویشتن خواند که نپذیرفت و قصه‌ی او و سیاوخش دراز است و سرانجام چنان بود که سودابه چون امتناع سیاوخش را از بدکاری بدید پدر را با وی بد دل کرد و سیاوخش از رستم خواست تا از کیکاووس بخواهد که او را به جنگ فراسیاب فرستد که شاه ترکان وقتی دختر به زنی کیکاووس داده بود به شرایط خویش عمل نکرده بود و منظور سیاوخش این بود که از پدر دور شود و از کید سودابه در امان ماند. و رستم چنین کرد و از کیکاووس اجازه گرفت و سپاه فراوان همراه سیاوخش کرد که برای جنگ فراسیاب سوی دیار ترکان رفت و چون بدان‌جا رسید میان وی و فراسیاب صلح شد و سیاوخش قصه‌ی صلح را با پدر نوشت.

نظر دهید »
راهنمای نگارش پایان نامه در مورد ارائه روشی ...
ارسال شده در 21 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع
  • اتصال میانگین

از آن­جا که هر دو روش خوشه‌بندی اتصال منفرد و اتصال کامل به شدت به نویز حساس می‌باشد، این روش که محاسبات بیشتری دارد، پیشنهاد شد. در این الگوریتم، فاصله­ی ‌بین دو خوشه به صورت میانگین فاصله ‌بین همه ‌جفت‌هایـــی است که یکی از آن­ها در خوشــه­ی ‌نخست و دیگری در خوشه­ی ‌دوم باشد (شکل ۲-۳، قسمت ب). به بیان دیگر:

که  و  دو خوشه هستند،  و  تعداد اشیای متعلق به دو خوشه‌­ی  و  هستند و  فاصله­ی ‌بین دو عضو  و  است. خوشه‌هایی که اتصال میانگین تولید می‌کند، فشرده‌تر از خوشه‌هایی است که در اتصال منفرد تولید می‌شوند.

  • اتصال کامل

به این روش خوشه‌بندی، تکنیک دورترین همسایه[۳۰] نیز گفته می‌شود. در این الگوریتم ، فاصله­ی‌ بین دو خوشه به صورت بیشینه­ی فاصله ‌بین همه‌ جفت‌هایی است که یکی از آن­ها در خوشـه­ی ‌نخـست و دیگری در خوشه­ی‌ دوم باشد (شکل ۲-۳، قسمت ج).
به بیان دیگر:

که  و  دو خوشه هستند و  فاصله­ی ‌بین دو عضو  و  است.
این الگوریتم بیشتر مایل است که کلاسترهائی متراکم تولید کند، در حالی که کلاسترهای خروجی الگوریتم اتصال منفرد پراکنده و کشیده می باشد. نکته دیگر این که، تنها الگوریتم اتصال منفرد است که می تواند کلاسترهای هم مرکز استخراج کند، اما از نقطه نظر عملی، الگوریتم­های اتصال کامل محبوبیت بیشتری دارند .
۲-۲-۷- خوشه‌بندی افرازبندی یا پارتیشنی
آن­چه که از یک الگوریتم خوشه­بندی پارتیشنی به­دست می ­آید[۲۲]،[۲۳]، یک پارتیشن واحد از داده به ­جای یک ساختار کلاستری (چیزی شبیه دندوگرامی که در تکنیک­های سلسله مراتبی حاصل می شد) می­باشد. متدهای پارتیشنی از این مزیت برخوردارند که می­توانند با مجموعه­ وسیعی از داده ­ها کار کنند و می­دانیم که ساختن یک دندوگرام از نظر محاسباتی مقرون به صرفه نخواهد بود. اما مشکلی که الگوریتم­های پارتیشنی را دنبال می­ کند، این است که تعداد کلاسترهای خروجی چگونه انتخاب شود. روند تولید کلاسترها در تکنیک­های پارتیشنی بر این اساس است که یک تابع سنجش[۳۱] از قبل تعریف شده را بهینه کند. که این تابع ممکن است محلی باشد (بر روی زیرمجموعه ای از نمونه ها تعریف می­ شود) و یا سراسری (بر روی تمام نمونه ها) [۲۴]. محاسبه­ی مقدار بهینه واضح است که پر هزینه می­باشد. بنابراین، در عمل معمولاً این الگوریتم­ها را چندین بار با حالات شروع مختلف بر روی نمونه­ها اجرا می­ کنند و بهترین ترکیب به­دست آمده برای خروجی کلاسترینگ استفاده می­گردد .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

معیار خطای مربعی[۳۲]، یکی از پرکاربردترین و مستقیم­ترین توابع سنجش در تکنیک­های خوشه­بندی افرازبندی می­باشد که بر روی خوشـه­های متراکـم و ایزولــه بسیار خوب جواب می­دهد. خطای مربعی روی یک عملیات خوشه­بندی چون  از یک مجموعه نمونه­هایی چون  (شامل  خوشه) به­ صورت زیر تعریف می­ شود :
(۲-۴)
در عبارت فوق  امین نمونه متعلق به  امین خوشه را با  نشان داده است و  مقدار عنصر مرکزی[۳۳] از  امین خوشه می­باشد. الگوریتم k-means، جز این دسته­بندی قرار داردکه در ادامه به­تفصیل شرح داده خواهد شد.
۲-۲-۷-۱-الگوریتم k-means
  این روش علی‌رغم سادگی به عنوان یک روش پایه برای بسیاری از روش‌های خوشه‌بندی (مانند خوشه‌بندی فازی) محسوب می‌شود[۲۵]،[۲۶]. این روش، روشی انحصاری و مسطح است. برای این الگوریتم شکل­های مختلفی بیان شده است ولی همه آنها دارای روالی تکراری هستند که برای تعدادی ثابت از خوشه‌ها سعی در تخمین موارد زیر دارند:

  • به دست آوردن نقاطی به عنوان مراکز خوشه‌ها: این نقاط در واقع همان میانگین نقاط متعلق به هر خوشه هستند.
  • نسبت دادن هر نمونه داده به یک خوشه: آن داده باید کمترین فاصله تا مرکز آن خوشه را دارا باشد.

در نوع ساده‌ای از این روش، ابتدا به تعداد خوشه‌‌های مورد نیاز، نقاطی به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. سپس داده‌ها با توجه با میزان نزدیکی (شباهت) به یکی از این خوشه‌ها نسبت داده‌ می‌شوند و بدین ترتیب، خوشه‌های جدیدی حاصل می‌شود. با تکرار همین روال می‌توان در هر تکرار با میانگین‌گیری از داده‌ها، مراکز جدیدی برای آن­ها محاسبه کرد و مجدادأ داده‌ها را به خوشه‌های جدید نسبت داد. این روند تا زمانی ادامه پیدا می‌کند که دیگر تغییری در داده‌ها حاصل نشود. به بیان دقیق­تر:
قدم اول: در ابتدا K نقطه­ به صورت تصادفی به عنوان مراکز خوشه ها انتخاب می شوند. این مراکز بایستی با دقت زیاد انتخاب شوند، زیرا مراکز مختلف، نتایج مختلف را به وجود می­آورند. بنابراین، بهترین انتخاب، قرار دادن مراکز در فاصله هر چه بیشتر از یکدیگر می باشد.
قدم دوم: هر نمونه داده به خوشه‌ای که مرکز آن خوشه کمترین فاصله تا آن داده را داراست، نسبت داده‌ می شود.
قدم سوم: پس از تعلق تمام داده ­ها به یکی از خوشه ­ها، برای هر خوشه یک نقطه­ی جدید به عنوان مرکز آن تعریف می شود که این نقطه میانگین نقاط متعلق به هر خوشه است. مراحل دو و سه تا زمانی که هیچ تغییری در مراکز خوشه ها ایجاد نشود، تکرار می­گردد.
علی‌رغم این­که خاتمه‌پذیری الگوریتم بالا تضمین شده است ولی جواب نهایی آن واحد نبوده و همواره جوابی بهینه نمی‌باشد. به طور کلی روش ساده بالا دارای مشکلات زیر است:

  •  جواب نهایی به انتخاب خوشه‌های اولیه وابستگی دارد.
  •  روالی مشخص برای محاسبه­ی اولیه­ مراکز خوشه‌ها وجود ندارد.
  • اگر در تکراری از الگوریتم تعداد داده‌های متعلق به خوشه‌ای صفر شد راهی برای تغییر و بهبود ادامه­ روش وجود ندارد.
  • در این روش فرض شده است که تعداد خوشه‌ها از ابتدا مشخص است اما معمولاً در کاربردهای زیادی تعداد خوشه‌ها مشخص نمی‌باشد.
  • علت محبوبیت این الگوریتم در این است که به­سادگی قابل پیاده­سازی است. اما مشکل بزرگی که این روش را تهدید می­ کند این است که احتمال توقف در کمینه محلی وجود دارد.

انواع مختلفی از الگوریتم k-means در تحقیقات متعدد ذکر شده است[۲۷]، [۲۸]. بعضی از آنها تلاش کرده ­اند که یک تقسیم ­بندی اولیه خوب، انتخاب کنند تا الگوریتم بتواند به سوی پیدا کردن مقدار کمینه سراسری متمایل شود[۲۹].
مراحل پیاده سازی الگوریتم k-means به تفصیل عبارت است از:
گام اول:ایجاد مراکز اولیه­ خوشه ­ها  ،  با انتخاب تصادفی  نقطه از بین کلیه نقاط داده.
گام دوم: محاسبه­ی ماتریس عضویت  با بهره گرفتن از رابطه­ زیر:
(۲-۵)
گام سوم: محاسبه­ی تابع عضویت (عدم تشابه) با بهره گرفتن از معادله­ زیر:
(۲-۶)
توقف تکرار در صورتی که تغییرات آن نسبت به تکرار قبل، کمتر از حد آستانه تعریف شده باشد.
گام چهارم: محاسبه­ی مراکز جدید خوشه ­ها با بهره گرفتن از معادله­ ۲- ۷٫

نظر دهید »
دانلود پایان نامه در رابطه با بررسی و شناخت مهمترین ...
ارسال شده در 21 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

مشک رفت از خانه اما بوی او در خانه ماند
آن نیامد عاقبت در دست و این ویرانه ماند
خود نماند و داغ حسرت بر دل پروانه ماند
عاشق افتاده دل در گوشه ی میخانه ماند
اهلی سر گشته باری از غمش دیوانه ماند

وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات / بحر رمل مثمن مقصور
موضوع کلی:عشق ورزیدن و سختی های راه عشق /
غزل مردّف با ردیف فعلی.
۱-دیوانه شدن دل، تشخیص./ تشلبیه زلف به مشک ، وجه شبه خوشبویی وسیاه بودن ، تشبیه مضمر است./
۲-گنج مراد، تشبیه بلیغ اضافی./ویرانه وگنج، تناسب دارد وبنا به اعتقاد قدما، گنج در ویرانه ها است.
۳-سرکشیدن شمع، تشخیص وکنایه از شعله ور شدن است./برق فنا، تشبیه بلیغ اضافی./داغ، ایهام است ۱-نشان ۲-سوزوگرما/ پروانه نماد عاشق وشمع نماد معشوق است .
۴-ساغر عشرت، تشبیه بلیغ اضافی./ساغر عشرت شکستن، کنایه از به هم خوردن عیش ونوش./افتاده دل، کنایه از شیدا وبی دل./
۵-شوخ پریوش، کنایه از معشوق زیبا روی./سرگشته، کنایه از عاشق./ ش، در غمش، مضاف الیه است./دیوانه قافیه است در مصراع اول وآخر تکرار شده است، تکرار قافیه در بیت دیده می شود./
غزل ۴۷۲

مشنو که بی تو ناله ی زارم هوس نماند
کس یک نظر ندید تورا کز تو چون گذشت
تا بر سمند ناز به خوبی بر آمدی
آتش زدم به سینه که مرغ دل مرا
اهلی هوس به بوس و کنار تو داشت لیک

پر شد جهان ز ناله مجال نفس نماند
او را ز حسرت تو نظر باز پس نماند
دامن گرفتن تو مرا دسترس نماند
زین بیش تر تحمل قید قفس نماند
جائی رسید عشق که هیچش هوس نماند

وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن / بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
موضوع کلی: بیان احوال شخصی وعواطف مربوط به زندگی
غزل مردّف با ردیف فعلی.
۱-زار صفت برای ناله. م در آن مضاف الیه می باشد./ پر شد جهان، اغراق است./ مجال، فرصت./

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲- نظر، چشم ومجازاً به معنی دیدن است./ چون، چگونه ./
۳-سمند، اسب زرد رنگ، سمندناز، تشبیه بلیغ اضافی./ برآمدن، فعل پیشوندی./
۴-آتش، مجاز از غم واندوه./ مرغ دل، تشبیه بلیغ اضافی/ مرغ و قفس ، تناسب./
۵-رسید به معنی رساند، کاربرد فعل مضارع در معنی فعل ماضی، ویژگی سبکی است./
غزل ۴۷۳

فلک به دور تو طفلی که در وجود آورد
کسی که قبله گهش آن دو طاق ابرو شد
دلم که کرد ز سودای عقل جمله زیان
تو شاه حسنی و مهمان عاشق درویش

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 437
  • 438
  • 439
  • ...
  • 440
  • ...
  • 441
  • 442
  • 443
  • ...
  • 444
  • ...
  • 445
  • 446
  • 447
  • ...
  • 482

متن کامل پایان نامه ارشد -فرمت ورد : منابع مقاله

جستجو

  • راهنمای نگارش پایان نامه با موضوع تعیین و رتبه بندی ...
  • دانلود پایان نامه های آماده | ۲-۳-۶- عوامل آسیب رسان به رضایت زناشویی – 9
  • دانلود پایان نامه های آماده | تعریف مقابله – 8
  • مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – گفتار ششم: جرمهای رایانه ای کدامند؟ – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • پژوهش های انجام شده در مورد نقد و بررسی دیدگاه‌ ...
  • دانلود فایل های دانشگاهی | عوامل مؤثر بر جرات ورزی: – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • بررسی پایان نامه های انجام شده درباره بررسی مزیت ...
  • دانلود پایان نامه و مقاله – ۴- یافته ­های تحقیق – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • راهنمای نگارش پایان نامه با موضوع بررسی موانع استقرار دولت الکترونیک ...
  • مطالب درباره بررسی اتهام خشونت طلبی به ...
  • منابع دانشگاهی و تحقیقاتی برای نگارش مقاله : بررسی روش ...
  • دانلود مطالب در مورد اعراب و بلاغت حکمت‌های ۱۵۱ تا ...
  • دانلود پایان نامه های آماده | بند نخست- ظهور قاعده «نفی عسر و حرج» در اصلاحیه ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی در سال ۱۳۶۱ – 1
  • مقالات و پایان نامه ها | ۱- ۳- ضرورت و اهمیت انجام تحقیق – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره پایان نامه ...
  • دانلود منابع پژوهشی : دانلود پژوهش های پیشین درباره توسعه مدل وفاداری برند با ...
  • فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – ج- نظریه برتری مطلق و پیشرفت فن آوری: – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • دانلود پایان نامه و مقاله | ۱-۷) روش های آماری برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • " پایان نامه آماده کارشناسی ارشد | ۲-۱-۳-۱: نظریه اسناد عمومی – 2 "
  • دانلود منابع پژوهشی : طرح های پژوهشی انجام شده با موضوع بررسی مقایسه‌ی دغدغه‌های شغلی ...
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد جایگاه زن در قوانین؛ بررسی ...
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره : بررسی مهمترین موانع اداری- ...

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان