در مورد اولی اقدامات ساده تری صورت میگیرد حتی با وجود اینکه مربوط به یک پرونده ی بینالمللی هم باشد و به تبع آن یک رأی بینالمللی تلقی می شود. اما در مورد دومی که یک رأی داوری بینالمللی صادره از یک کشور خارجی است رویه اجرا کمی پیچیده می شود. اجرای آرای داوری خارجی محتاج شناسایی است که مقدمه ی دستور اجرا (اجراییه) است.

در حقوق ایران تا پیش از پیوستن به کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸ در زمینه ی شناسایی آرای داوری خارجی قانون یا آیین نامه ی خاصی وجود نداشت. از لحاظ حقوقی منظور از شناسایی رأی داوری خارجی آن است که دادگاه مرجوع الیه که از او درخواست اجرای رأی شده است قبل از صدور اجراییه، رأی خارجی را همانند و هم طراز رأی داخلی بداند و احراز کند. این رأی یک رأی قطعی و لازم الاجرا است و استحقاق اجرا را دارد. به همین دلیل شناسایی و اجرا را دو عمل قضایی متوالی اما متفاوت می دانند. پس از این تأیید و شناسایی است که رأی قابلیت اجرا را پیدا میکند؛ و در این حالت دادگاه برای اجرای رأی داوری خارجی هم مانند یک رأی داخلی باید احراز کند. این رأی خالی از خلل بوده و آمادگی اجرا را دارد؛ حتی اگر پس از این شناسایی، درخواست اجراییه برای آن صادر نشود.

شناسایی و اجرا دو مفهوم متفاوت از یکدیگر هستند. منظور از شناسایی رأی، این که به رایی صادره از کشور غیر محل اجرا (رایی که در کشور خارجی محسوب می شود) ارزشی برابر با حکم صادره از دادگاه های محل درخواست اجرا داده شود. اما منظور از اجرای رأی، بیشتر یک مفهوم عملی است. بدین صورت که متعهد نمودن محکوم علیه رأی داوری به اجرای مفاد آن است. (Van Den, 1981, 244) به دیگر بیان مهمترین هدف از شناسایی رأی این که محکوم علیه رأی داوری از تحصیل حکم معارض دیگر نسبت به همان دعوا به هر نحوی منع گردد. (نصیری، ۱۳۵۰-۱۳۵۱، ۱۶)
بنابرین در حقیقت شناسایی، عامل بازدارنده یا تلاشی است تا از طرح مجدد تصمیم اتخاذ شده در رأی داوری در یک رسیدگی جدید (رسیدگی دیگری) جلوگیری شود. در مقابل، اجرا اقدامی است که محکوم علیه از رأی را، ملزم به اجرای رایی میکند که خود حاضر به اجرای اختیاری آن نیست. (Redfern & Hunter,1991,449)
برخی نیز شناسایی را یک وسیله ی دفاعی دانسته اند؛مواقعی که موضوعی در دادرسی داوری از دادگاه درخواست شود و عنوان شود که این یک دعوای جدید برای رسیدگی است به صورتی که دادگاه دوباره محتوای داوری را بررسی ماهیتی کند در این حالت بحث شناسایی رأی داوری مطرح می شود. (امیرمعزی، ۱۳۸۸، ۵۵۰) در این شرایط محکوم له رأی داوری به طرف مقابل اعتراض خواهد کرد چرا که محتوای این اختلاف میان همان اصحاب دعوا در مرجع مرضی الطرفین رسیدگی و تصمیم گیری شده است.پس با مراجعه به دادگاه مربوطه برای امر اثبات رأی داوری،اجرا و اعتبار آن رأی را تقاضا میکند؛ در این صورت رأی داوری به حیات این دادرسی جدید در دادگاه خاتمه میدهد.
چراکه رأی داوری از اعتبار امر مختوم برخوردار است. رسیدگی همان موضوع ها میان همان اصحاب دعوا و با سبب یکسان پذیرفته نیست.به بیان عینی، شناسایی اثر ساده ی اعتبار مختوم بها[۲] برای رأی داوری است که احتیاج به طی آیین رسیدگی مربوط به تحصیل دستور اجرا را دارد. این روند برای طی کردن دستور اجرا حتی درموارد مربوط به شناسایی صرف مانع مهمی برسر راه گردش آزاد آرای داوری در دنیای تجارت ایجاد میکند. (Giardina, 1998, 13-14)
به اعتقاد برخی مفسرین حقوقی نیز این تفکیک شناسایی از اجرا بر خلاف جنبه ی نظری از لحاظ عملی دارای فایده و اثری نیست. چراکه غایت اصلی از رأی داوری اجرای مفاد آن و رسیدن به محکوم به است به همین دلیل هم اکثریت زیادی از درخواست ها ناظر به اجرای رأی داوری است. اجرای رأی مستلزم شناسایی است و چنانچه رایی شناسایی نشود به اجرا هم نمیرسد. می توان گفت اجرا مرحله ای بالاتر از شناسایی است. هر دادگاهی وقتی درخواست اجرا را می پذیرد که اعتبار و الزامی شدن آن را پیشتر، پذیرفته باشد.
از جهت دیگر بیشتر آرای داوری خارجی تحت قانون کنوانسیون ها و مقررات بینالمللی صادر شده اند و در این اسناد به نوعی نظام واحدی را برای هر دو درخواست شناسایی و اجرا مقرر کردهاند.
در واقع تفکیک شناسایی از اجرا تفاوتی است که نسبت به احکام دادگاههای خارجی اعمال می شده و به وحدت ملاک نسبت به آرای داوری هم اعمال میگردد. در متون این قوانین در زمینه داوری و متون سنتی از شناسایی و اجرای رأی با هم یاد میکنند. در این متون از لحاظ کلامی و لفظی بین شناسایی و اجرا تمیز قائل میشوند اما نظام واحدی را برای هر دو مقرر می دارند. (جنیدی، ۱۳۸۷، ۹۱-۹۰)
در اکثر تصمیمات دادگاه ها درخواست شناسایی رأی داوری بر اساس کنوانسیون نیویورک گزارش نشده است. اصطلاح شناسایی در کنوانسیون نیویورک بیشتر حالت یک شرط مرسوم وکلیشه ای clause de style) ) را دارد چنان که در کنوانسیون ژنو ۱۹۲۷ نیز این اصطلاح به کار برده شده و صرفا به شکل گفتار سنتی و بدون اینکه در عمل هرگز اعمال شده باشد. (Van Den & Albert, 1981, 244)
لازم به ذکر است، همان شرایطی که برای اجرای رأی در مواد چهار تا شش کنوانسیون نیویورک وضع شده است نسبت به شناسایی رأی نیز قابل اعمال است. (Van Den & Albert, 1981, 244) اما در شرایطی تفکیک شناسایی از اجرای رأی داوری خارجی در کنوانسیون ها و اسناد بینالمللی فایدهی عملی می داشت که احراز امر مختوم در کشور های متعاهد به طور قهری و خود به خود پذیرفته می شد و هدف از آیین رسیدگی مطروحه در دادگاه ها تحصیل اجرای اجباری آرا داوری و حل اختلاف مربوط به اجرای آن بود. در این میان تنها کنوانسیون واشنگتن به تفکیک عملی شناسایی از اجرای آرا داوری پرداخته است و با این وصف جالب است بدانیم بسیاری از مفسرین همین ویژگی را یکی از نقاط ضعف این کنوانسیون می دانند. (Toope, 1990, 102)
گاهی نیز احتمال آن می رود که موضوعات مطرح شده در دعوای اخیر گسترده تر از موضوعاتی باشد که در رأی داوری به آن رسیدگی شده است. در این صورت نیز به آن دسته از موضوع های مشترک که قبلا مطرح شده است به اعتبار امر مختوم و قاعده ی امر قضاوت شده نگاه می شود و طرح مجدد آن ممنوع میباشد. اما نسبت به آن دسته از موضوعات که رسیدگی نشده است و در واقع در رأی داوری تصمیمی نسبت به آن موضوع وجود ندارد دادگاه صلاحیت رسیدگی دارد.