در محیط خانه هم باید نقش مادر بررسی شود و هم نقش پدر ؛ زیرا اختلاف در رفتار والدین عموماً به عنوان متغییری که روی رشد کودکان اثر میگذارد مطرح شده است. Accles et al (1998 ، به نقل از؛ پنتریچ و شانک، ۲۰۰۲؛ ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۶) شش باور والدین که میتوانند اثرات بالقوه روی باورهای انگیزشی کودکان داشته باشد را فهرست کردهاند، این باورها عبارتند از:
-
- عملکرد کودک در مدرسه را به چه چیز هایی اسناد میدهد.
-
- تکالیف مدرسه را چقدر دشوار می دانند.
-
- چه انتظارات و اطمینانی درباره تواناییهای کودک خود دارند.
-
- چه معیارهایی برای موفقیت دارند.
- چه باورهایی درباره موانع موفقیت و راهبردهای غلبه بر این موانع دارند.
۲-۱-۶-۲-۳-۲- وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده
رابطه بین وضعیت اجتماعی – اقتصادی خانواده و انگیزش تحصیلی دانش آموزان به روشنی معلوم شده است. دانش آموزانی که با وضعیت اجتماعی – اقتصادی پایین تر تعلق دارند، معمولاً انگیزش و موفقیت تحصیلی کمتری را نشان میدهند و برای شکست در مدرسه و ترک تحصیل در معرض خطربیشتری هستند. خانواده های در سطح پایین در مقایسه با خانواده های در سطح بالای اجتماعی – اقتصادی منابع کمتری برای کمک به یادگیری فرزندان شان در خارج از مدرسه دارند (پنتریچ و شانک، ۲۰۰۲؛ ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۶).
دانش آموزانی که دارای وضعیت اجتماعی – اقتصادی پایین تری هستند، ممکن است مزایای مدرسه رفتن را به طور کامل درک نکنند و در نتیجه دارای انگیزش تحصیلی پایینی باشند. آن ها ممکن است درک نکنند که اگر خوب درس بخوانند، شانس خود را برای ورود به دانشگاه، یافتن شغل خوب و دست یابی به ثبات مالی افزایش میدهند. علاوه بر این ممکن است آن ها نخواهند یا نتوانند از مزایای کوتاه مدت کار کردن در زمان حال، به خاطر مزایای بلند مدت حاصل از رفتن به مدرسه که در آینده عاید آن ها خواهد شد چشم پوشی کنند. همچنین ممکن است آن ها الگوهای مثبت معدودی داشته باشند که موفق شده و این خصوصیات را نشان میدهند؛ در عوض ممکن است آن ها الگوهایی داشته باشند که مدرسه را رها کرده و یا بیکارند و یا شغل هایی با درآمد کم دارند ( یوسفی، ۱۳۹۱ ).
۲-۱-۶-۲-۳-۳- سبکهای تربیتی والدین
تحقیقات نشان دادهاند که سبک تربیتی والدین روی انگیزش تحصیلی فرزندان تأثیر میگذارد. بهطورکلی اگر والدین به کودکان اجازه دهند که در تصمیمگیری نقش داشته باشند، انتظارات خود را به صورت پیشنهاد و نه به شکل دستور ارائه دهند، احساسات و نیازهای فرزندان را تصدیق کنند و امکان انتخاب را برای آن ها فراهم آورند، انگیزش فرزندان افزایش مییابد (پنتریچ و شانک، ۲۰۰۲؛ ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۶)..
علاوه بر این اگر مادران اسنادهای سازمان یافته ای را در مورد عملکرد فرزندان خودکار ببرند، به تواناییهای آنان اطمینان داشته باشند و برای تکالیف مدرسه ارزش قائل شوند، فرزندان نیز به داشتن باورهای انگیزشی مثبت در مورد اسنادها، کارآمدی و ارزشمندی گرایش پیدا میکنند. اخیراًً محققان به بررسی نقش باورهای مادران درباره کارآمدی خویش در زمینه پرورش فرزند پرداختهاند. می توان انتظار داشت مادرانی که در زمینه به کارگیری روش های مؤثر فرزندپروری، احساس خودکارآمدی بیشتری میکنند، فرصتهای یادگیری بیشتری را برای خود فراهم میکنند و تلاش بیشتری را برای افزایش انگیزش و بهبود یادگیری آنان به خرج میدهند. در این وضعیت حاصل کار فرزندان، منعکس کننده باورهای مادران است (یوسفی، ۱۳۹۱).
۲-۱-۶-۲- ۳- عوامل اجتماعی
اثرات شرایط و عوامل فرهنگی و اجتماعی در انگیزش تحصیلی دانش آموزان درخور توجه است. محیط اجتماع عمومی یا به عبارت دیگر ارزشهای اخلاقی و اجتماعی موجود در جامعه یکی از عوامل اصلی تشکیل شخصیت است. همچنان که مورفی میگوید «شخصیت تنها یک امر زیستی یا اجتماعی نیست، بلکه یک امر زیستی اجتماعی است». پس برای شناخت هر فرد باید عوامل گوناگون زندگی و اجتماع او را موردبررسی قرارداد، زیرا شخصیت در محیط رشد و تکامل پیدا میکند و شکل میگیرد (شعاری نژاد،۱۳۴۹، به نقل از ثنایی و همکاران، ۱۳۷۵).
۲-۱-۶-۲-۳-۱- اثر همسالان بر انگیزش تحصیلی
شبکه همسالان میتواند انگیزش تحصیلی اعضای خود را به طرق متعدد به شدت تحت تأثیر قرار دهد. شبکه همسالان کمک میکند تا امکان تعامل با یکدیگر، امکان مشاهده تعاملات دیگران و امکان دستیابی به فعالیتهای گوناگون برای دانش آموزان فراهم شود. باگذشت زمان، اعضای شبکه بیشتر به یکدیگر شبیه میشوند. محققان دریافتند که بحث میان دوستان، انتخاب فعالیت توسط آنان را تحت تأثیر قرار میدهد و معمولاً دوستان، انتخابهای مشابهی دارند (پنتریچ و شانک، ۲۰۰۲؛ ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۶).بسیاری از والدین معمولاً کاهش انگیزه یا عملکرد تحصیلی نوجوانشان را به دوستان ناباب نسبت میدهند. این تبیین اجتماعی شدن است، مبنی بر اینکه همسالان اثر منفی روی دانش آموزان دارند و آن ها را بهاینترتیب اجتماعی میکند که باورهای انگیزشی کمتر سازش یافتهای را بپذیرند و کمتر به امور تحصیل بپردازند. در مقابل تبیین انتخابی بودن به این معنا است که دانش آموزان خود دوستان و گروه همسالانشان را انتخاب میکنند و این انتخاب اغلب بر اساس شباهت در ارزشها، نگرشها یا باورها صورت میگیرد و در نتیجه افراد شبیه به هم در یک گروه قرار میگیرند. در این گروهها ارزشها و باورهایی تقویت میشود که میتواند به انگیزش بالاتر یا پایینتر و یا اشتغال بیشتر یا کمتر به امور تحصیل منجر شود (Pintrich, 2000 به نقل از؛ پنتریچ و شانک، ۲۰۰۲؛ ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۶).