تاب آوری، نوعی مهارت زندگی محسوب می شود. مهارتهای زندگی، تواناییهای رفتار مثبت و انطباقی است که فرد را قادر میسازد تا با خواسته ها و چالشهای زندگی روزمره مقابله کند. آموزش مهارتهای زندگی طراحی شده است تا تمرین و تقویت مهارتهای روانی – اجتماعی را منطبق با بافت فرهنگی و رشدی فرد تسهیل کند. این مهارتها رشد فردی و اجتماعی را ارتقاء میدهد، از حقوق انسانی محافظت میکند و از مشکلات بهداشتی و اجتماعی پیگیری میکند.
در روان شناسی تحقیقات زیادی در مورد تأثیر منفی حوادث و سوانح ناگوار انجام شده، و تشخیص اختلال استرس پس از ضربه به منظور صورتبندی این اثرات سوء گذاشته میشود. اما اختلال استرس پس از ضربه تنها بخشی از واکنش افراد به مشکلات سخت زندگی را توجیه میکند، و تحقیقات جدید نشان میدهند که ممکن است این حوادث باعث تسهیل در ایجاد تغییرات مثبت در زندگی انسان شود (کریمر[۲۱۸] و همکاران،۲۰۰۱). در منابع از تغییرات مثبت تحت عنوان رشد پس از ضربه یاد میشود. یکی از موضوعات مورد توجه در این حوزه تعیین عوامل تسهیل کننده رشد پس از ضربه است(دامسک،۲۰۱۲).
تاب آوری به عنوان حفظ سلامتی و عملکرد موفقیت آمیز یا سازگاری با یک بافت و موقعیت تهدیدآمیز یا آزارنده تعریف می شود (گارمزی،۱۹۹۳؛ لوتار[۲۱۹]و همکاران،۲۰۰۰). البته تابآوری، تنها پایداری در برابر آسیبها یا شرایط تهدیدکننده نیست و حالتی انفعالی در رویارویی با شرایط خطرناک نمیباشد، بلکه شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامونی خود است. میتوان گفت تابآوری، توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی، در شرایط خطرناک است (کانر[۲۲۰]و دیویدسون[۲۲۱]، ۲۰۰۳). افزون بر این، پژوهشگران بر این باورند که تابآوری نوعی ترمیم خود با پیامدهای مثبت هیجانی، عاطفی و شناختی است (گارمزی، ۱۹۹۱؛ ماستن، ۲۰۰۱؛ راتر[۲۲۲]، ۱۹۹۹؛ لوتار و همکاران، ۲۰۰۰). کامپفر[۲۲۳] (۱۹۹۹)، باور داشت که تابآوری، بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر (در شرایط تهدیدکننده) است و از این رو سازگاری موفق در زندگی را فراهم میکند. در عین حال کامپفر(۱۹۹۹)، به این نکته نیز اشاره می نماید که سازگاری مثبت با زندگی، هم میتواند پیامد تابآوری بهشمار رود و هم به عنوان پیشآیند، سطح بالاتری از تابآوری را سبب شود. وی این مسأله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرآیندی به تابآوری میداند.
پژوهش ها به طور پایا، شماری از ویژگیهایی که مرتبط با تاب آوری هستند را گزارش کردهاند؛ نظیر مراقبت حمایتی و مثبت، روابط خانوادگی، پدر و مادری کردن شایسته، خوی بچه ها و توانایی شناختی بالا (ماستن و همکاران، ۱۹۹۹؛ ویمان[۲۲۴] و همکاران، ۱۹۹۹). ویژگیهای مرتبط با تاب آوری عبارتند از، ۱) احساس ارزشمندی، ۲) مهارت در حل مسئله، ۳) کفایت اجتماعی، ۴) خوش بینی، ۵) همدلی. علاوه بر ویژگی های فردی که در مورد تاب آوری بیان شد، ذکر این مطلب مهم به نظر میرسد که برخی از مؤلفه های محیطی در رشد و پرورش افراد تاب آور مؤثر هستند. روان شناسان فهرستی از ویژگی افراد تاب آور را معرفی کردهاند. ویژگی های افراد تاب آور عبارتند از، ۱) شوخ طبعی ۲) خوب گوش دادن ۳) همدلی و۴) انعطاف پذیری ۵) استفاده از حمایت اجتماعی ۶) روابط حمایت گر و توأم با توجه و وجود شبکه ای از افراد که از یکدیگر حمایت میکنند، ۷)معیارها و انتظارات بالا اما معقول خانواده و جامعه در مورد رفتار فرد، ۸) ایجاد فرصت مشارکت در فعالیت های اجتماعی توسط والدین برای فرزندان.
تاب آوری فقط داشتن فهرستی از ویژگی ها نیست بلکه یک فرایند است که در زندگی واقعی تاب آفرینی نامیده می شود. همه انسان ها دارای توانایی ذاتی برای تاب آوری هستند اما رفتار تاب آورانه رفتاری اکتسابی و یادگیرانه است. برخی از ویژگی ها ی تاب آوری درونی است و انسان آن را دارد یا یاد می گیرند.
تاب آوری به زبان خیلی ساده یعنی اینکه آدمیزاد در یک محیط پراز آسیب زندگی کند اما از بیشتر آن ها سربلند و سالم بیرون بیاید. اما منظور ما این نیست که تاب آوری فقط مربوط به دوره کودکی است. هر کسی در طول زندگی اش (حتی تا دوران سالمندی) میتواند تاب آوری را از تجربه هایش بیاموزد و حتی میزان تاب آوری اش بالا و پایین برود. تاب آورها اسیر گذشته خودشان نیستند. آن ها نگاه مثبتی به آینده دارند آن ها خوش بینند، برای آینده شان هدف و برنامه دارند و زندگی برایشان معنا دارا است. آن ها برای رسیدن به این آینده در بیشتر موارد هم انگیزه دارند و هم انرژی. در نتیجه این ویژگی ها سیر زندگی آدم های تاب آور صعودی است نه نزولی. آن ها اهل پسرفت نیستند و اگر باشند بعد از پسرفت های احتمالی پیشرفت های سریع تری دارند. از دیگر راه های ارتقای تاب آوری، افزایش خودکارآمدی است. به نظر بندورا (۱۹۸۶) اکتساب انتظارات کار آمدی چهار منبع اصلی دارد، که عبارتند از، ۱) دستاوردهای عملکرد ۲) تجربه های جانشین ۳) ترغیب کلامی۴) حالتهای فیزیولوژیک.
بندورا (۱۹۸۶) معتقد است که انتظارات کارآمدی در تجربیاتی که شخص در آن مهارت دارد، ریشه دارد. تجارب موفق تمایل دارند که انتظارات سطح بالا ایجاد کنند، در حالی که تجربیات شکست تمایل به تولید انتظارات سطح پایین داند. یک بار که انتظارات کارآمدی قوی و بالا ایجاد شد احتمال اندکی وجود دارد که شکست های موقتی تأثیر زیادی بر قضاوتهای فرد در مورد قابلیت های خود داشته باشد. برعکس وقتی که انتظارات کارآمدی پایین و ضعیف ایجاد شد، موفقیت هایی که به صورت گاه گاهی به وجود میآیند، در قضاوت افراد از قابلیتهای خودشان چندان مؤثر نیستند. به هر حال انتظارات سطح پایین، میتوانند به وسیله موفقیت های فراوان و مکرر تغییر یابند.
مؤثرترین و بانفوذترین منبع خودکارآمدی، دستاوردهای عملکرد است. افراد در کارها و فعالیت هایی که مشغول میشوند نتیجه اعمالشان را تفسیر میکنند و از این تفسیرها برای گسترش باور ها و عقاید درباره توانایی خودشان برای درگیر شدن در کارها و فعالیت های بعدی استفاده میکنند. معمولاً نتایجی که به عنوان نتایج موفق تفسیر میشوند، خودکارآمدی را افزایش می دهندوآن دسته که به عنوان نتایج ناموفق تفسیر میشوند آن را کاهش میدهند (پاجاریز[۲۲۵]،۲۰۰۲).
افراد علاوه بر تفسیر نتایج اعمالشان، باورهای خودکار آمدیشان را از طریق تجربه جانشینی مشاهده اجرای اعمال دیگران شکل میدهند. این منابع اطلاعات از دستاوردهای عملکردی ضعیف تر است. اما وقتی که افراد از توانایی هایشان مطمئن نیستند یا وقتی که تجربه قبلی محدودی دارند، نسبت به آن حساس تر میشوند.