متن کامل پایان نامه ارشد -فرمت ورد : منابع مقاله

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
دانلود فایل پایان نامه با فرمت word : دانلود منابع پایان نامه درباره افزایش قابلیت اطمینان و راندمان ...
ارسال شده در 21 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

SL C1 S1 D ss Vin
C2 D2
R2L R1L CL S2
شکل(۳-۵) حالت کلیدزنی شارژ شدن سلف در توپولوژی پیشنهادی
ب) دومین حالت : عبور جریان سلفی (SS: OFF, S1: ON, S2: ON )
در این حالت به محض این که جریان سلفی با مقدار معینی در مدار جاری شود، سیستم کنترلی منبع جریان غیرفعال می شود. بنابراین در این توپولوژی، منبع جریان معادل کلید SS و منبع ولتاژ ورودی(Vin) از بقیه مدار جدا می شود و دیود هرزگردD، در حالت هدایت قرار می گیرد که منجر به عبور جریان از کلیدهای S1 & S2 می شود. شکل (۳-۶) این حالت کلیدزنی را نشان داده است. افت ولتاژ کم کلیدها و دیودها منجرمی شود که دشارژ سلف در حد متوسط باشد. با توجه به این که ولتاژ سلفی زیاد نیست ومقدار آن از رابطه (۳-۴ ) محاسبه می شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

D1 L
SL C1 S1 D ss Vin
C2 D2
R2L R1L CL S2
شکل(۳-۶) حالت کلیدزنی عبور جریان سلفی در توپولوژی پیشنهادی
(۳-۴)

با ثابت شدن جریان سلفی، می توان اثر دشارژ سلفی را درمنبع توان پالسی پلاسما نادیده گرفت. بنابراین جریان در سلف به صورت انرژی ذخیره می شود. درمرحله بعدی این انرژی، به بار سیستم تزریق می شود و بار را تحریک می کند. این حالت کلیدزنی در توپولوژی پیشنهادی الزامی است زیرا که این حالت، منجر به حداقل رسیدن تلفات رسانایی منبع توان پالسی پلاسما می شود. نادیده گرفتن این حالت کلیدزنی در توپولوژی، به منظور اجتناب از تلفات رسانایی، در واقع از بین بردن قابلیت اطمینان و پایداری و ایمنی موردنیاز سیستم است. درمدت زمان کلید زنی، سلف از منبع ولتاژ ورودی توسط کلید خاموش SS جدا می شود. هم چنین در هنگام توان تحویلی بار احتمال قطع ولتاژ ورودی نیز وجود دارد. بنابراین اگر جرقه ای در طرف بار اتفاق بیافتد، اتلاف مقدار زیادی از انرژی از طریق منبع ولتاژ ورودی دور از ذهن نیست.
ج) حالت سوم : شارژ همزمان خازن ها (SS:OFF, S1: OFF, S2: OFF)
در این حالت کلید زنی، جریان سلفی از خازن ها عبور می کند که منجر به شارژ خازن ها می شود. که شکل (۳-۷) این حالت کلیدزنی را نشان داده است. وقتی که کلیدهای S1 & S2 قطع باشند جریان سلفی به خازن ها پمپاژ می شود که منجر به شارژ آنها تا یک مدت زمان معینی که توسط بار تعیین می شود، صورت می پذیرد.که مقدار آن را می توان از رابطه (۳-۵) بدست آورد:

(۳- ۵)
D1 L
SL C1 S1 D ss Vin
C2 D2
R2L R1L CL S2
شکل(۳-۷) حالت کلیدزنی شارژ همزمان خازن ها در توپولوژی پیشنهادی
در این حالت کلیدزنی، مقاومت ویژه ای از بار به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد. با توجه به این که یک توده پلاسما را می توان به صورت بار کاهنده ای در منابع توان پالسی در نظر گرفت، بنابراین آن را می توان از ترکیبی با مقاومت های RL1و RL2به همراه کلید SL که در شکل (۳-۸) نشان داده شده، مدل کرد.
D1 L
SL C1 S1 D ss Vin
C2 D2
R2L R1L CL S2
شکل(۳-۸) حالت تامین بار در توپولوژی پیشنهادی
در این حالت کلیدزنی، انرژی موردنیاز از طریق منبع جریان و ولتاژ مدل شده به بار تحویل داده می شود. مجموعه خازن و سلف، نسبت به انرژی ذخیره شده شان دشارژ می شوند. یک بار دیگر در این حالت کلیدزنی، فرایند تامین و تحریک بار به اتمام می رسد. بنابراین در حالت تامین و تغذیه بار، سلف می تواند مجددا شارژ شود.
د) حالت چهارم : شارژ جداگانه خازن ها ( (SS: OFF, S1: ON, S2: OFF
در این حالت کلیدزنی، وقتی که مجموعه کلیدهای مدار قطع و وصل شوند، شارژ خازن ها با توالی مناسبی انجام می گیرد. همان طور که در شکل (۳-۹) مشاهده می کنید، در این حالت کلید S2 قطع است در حالی که کلید S1 روشن است خازن C2 از طریق D2 به طورکامل شارژ می شود. راه حل دست یابی به شارژ و ذخیره سازی مداوم ولتاژ در خازن ها این است که یک سطح ولتاژاصلی برای بار در نظر گرفته شود. در مدل ارائه شده، خازن C2 مسئول انجام این کار می باشد و خازن های دیگر نیز در صورت وجود شوک ولتاژی مطلوب به آن اختصاص داده می شوند.
D1 L
SL C1 S1 D ss Vin
C2 D2
R2L R1L CL S2
شکل(۳-۹) حالت کلیدزنی شارژ جداگانه خازن ها در توپولوژی پیشنهادی
۳.۲.۳ تحلیل مداری توپولوژی پیشنهادی
ولتاژ اشتراکی خازن ها در حالت های کلیدزنی متفاوت است که می توان آن را از روش های زیر مقدار آن را بدست آورد :
الف) تحلیل محاسباتی حالت شارژ جداگانه خازن ها
وقتی که کلیدها ی S1و۲S به طور جداگانه قطع و وصل می شوند، شارژ اولیه خازن C2 انجام می پذیرد هم چنین ولتاژ اصلی در معادله زیر با Vf نشان داده شده است. وقتی که خازن C2 شارژ می شود، حالت چهارم کلید زنی اتفاق می افتدکه ولتاژ خازن ها از روابط (۳-۶) و(۳-۷) محاسبه می شود و وضعیت کلیدها عبارتند از : (SS:OFF,S1:ON, S2:OFF, SL:OFF)
(۳-۶)

(۳-۷)

ب) تحلیل محاسباتی حالت شارژ همزمان خازن ها
وقتی که کلیدهای S1و۲S قطع باشند، حالت سوم کلیدزنی اتفاق می افتد که ولتاژ اشتراکی خازن ها از روابط (۳-۸) و (۹-۹) بدست می آید و وضعیت کلیدزنی عبارتند از: (SS:OFF, S1:OFF, S2:OFF, SL:OFF)

(۳-۸)

(۳-۹)
ج) تحلیل محاسباتی حالت شارژ منفی خازن ها

نظر دهید »
سایت دانلود پایان نامه: بررسی تطبیقی شهادت زنان در مذاهب خمسه- فایل ۹
ارسال شده در 21 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

نمونهای از روایات اهل سنت

۱-عن عائشه أن الرسول (ص) قال : لانکاح إلا بولی و شاهدی عدل؛ نکاح واقع نمیشود، مگر با اجازه ولی و حضور دو شاهد عادل. (البیهقی، ۱۹۹۴ : ۷، ۱۲۵)
وجه دلالت : منطوق حدیث دلالت دارد بر اینکه نکاح صحیح نیست، مگر اینکه دو شاهد عادل بر آن شهادت دهند.
۲- عن ابن عباس :أن النبی قضی بیمین و شاهد ؛ ابن عباس میگـوید :پیامبر (ص) قضـاوت میکردند با قَسمِ منکر و شاهد مدعی (النیشابوری، بی تا :۹۴۱ و ۱۷۱۲).
وجه دلالت :این روایت دلالت میکند که پیامبر (ص) شهادت را از موجبات و مقومات قاضی و حکم کردن او قرار داده است (الزیلعی، ۱۳۵۷: ۴، ۷۶).
۳- عن زید بن خالد الجهنی، اَن النبی (ص) قال : ألا أخبرکم بخیر الشهداء الذی یأتی بشهادته قبل اَن یسألها؛ زید بن خالد جهنی میگوید، پیامبر (ص) فرمودند: آیا خبر ندهم شما را به بهترین شاهدها، آن کسی که خودش میآید، شهادت میدهد، قبل از اینکه از او سئوال بشود ». (همان ،۹۴۶، ح۱۷۱۹)
وجه دلالت: مقصود از بهترین شاهدها، کاملترین شاهدها در مرتبه شهادت نزد خداوند است و آن، شهادت بدون درخواست است؛ پس شاهدش بهترین شاهدهاست؛ زیرا اگر او شهادتش را اظهار نکند، حکمی از احکام دین و قاعدهای از قواعد شرع ضایع میشود و واجب است شهادت بر شاهد، تا زمانی که ادای شهادت بدون ضرر مالی و جانی و عرضی برای خودش و خانوادهاش باشد (عسقلانی، ۱۹۶۴ :۴، ۲۰۴).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اجماع

فقهای امامیه در همه ابواب فقه از طهارت تا دیات، بر بیینه اعتماد کردهاند و حجیت بیینه نزد ایشان ثابت بوده است؛ ولی نمیتوان به این اجماع به عنوان دلیل مستقل استدلال کرد؛ زیرا این اجماع، کاشف از قول معصوم نیست و مدرکی است (مکارم شیرازی، ۱۴۱۶ :۲، ۶۲).
حال برخیاز نمونههاییکه شیخالطائفه، دلیل قبول شهادت را اجماع امامیه دانستهاند، بیان میکنیم:
در کتاب الخلاف، کتاب الصیام، در مسئله ۸ میفرماید: « لایقبل فی رؤیه هلال رمضان إلا شهاده شاهدین، … دلیلنا اجماع الطائفه و الأخبار؛ رؤیت هلال رمضان ثابت نمیشود، مگر با شهادت دو شاهد و دلیل امامیه، اجماع و اخبار امامیه است » (طوسی، ۱۴۱۷ : ۱ ، ۳۴۱) .
همچنین در کتاب الخلاف، کتاب الطلاق، در مسئله ۵ می فرماید: « کل طلاق لم یحضره شاهدان مسلمان عدلان و ان تکاملت سائرالشروط فانّه لایقع، دلیلنا اجماع الفرقه و اخبارهم؛ هر طلاقی که در حضور دو شاهد عادل مسلمان واقع نشود، ولو اینکه سایر شروط آن کامل باشد، واقع نمیشود » (همان :۲، ۲۴۲).
عموم و شمول کلام شیخ، واضح است و همچنین مسائل دیگری نیز درباره شهادت در کتاب قضاء، شهادات و لعان مطرح کردهاند و در آنجا نیز دلیل امامیه را اجماع ذکر کردهاند و دیگر اکابر متقدمین و متأخرین نیز در این باره ادعای اجماع کردهاند که به دلیل طولانی شدن بحث، از بیان آنها صرفنظر میکنیم.
اهل سنت نیز درباره حجیت شهادت، ادعای اجماع کردهاند و هیچ گونه منکر و مخالفی در اینباره وجود ندارد (ابن نجیم، ۱۹۹۳: ۶۰؛ العبدری، ۱۹۸۶: ۸، ۲۳۳؛ الهیتمی، ۲۰۰۴ : ۱۰، ۲۶۷؛ الجصاص، ۱۴۰۵: ۲، ۲۳۳؛ المرداوی، بی تا، ۱۲، ۴؛ ابن قدامه، ۱۴۰۵ : ۱۰، ۱۵۶)

بنای عقلا

از دیدگاه امامیه شکی نیست که بنای عقلا در اثبات موضوعات در مقام قضاوت و غیر آن، بر قبول قول ثقه بوده است و نهی و ردعی هم از جانب شارع مقدس نشده، بلکه آن را امضا کرده است؛ البته با شرایط لازم در شاهد که به تفصیل در مباحث بعدی به آن میپردازیم (مکارم شیرازی، ۱۴۱۶: ۲، ۶۴)

شاهد

شاهد کسی است که وجود امری را به نفع یکی از متداعیین و زیان دیگری اعلام میدارد (محقق داماد، ۱۳۸۷: ۳، ۵۹). همچنین گفته شده است: « الشاهد هو من یخبر عما فی ید غیره لغیره و هو حامل الشهاده و مؤدیها؛ شاهد کسی است که خبر میدهد از چیزی که در دست شخصی است، برای شخص دیگری و در واقع او حامل شهادت و اداکننده آن است » (الکاسانی، ۱۹۸۲: ۶، ۲۲۴؛ ابن قدامه، ۱۴۰۵ : ۶، ۳۳۹؛ قیلوبی، ۱۹۹۸: ۴، ۳۹۱)

شرایط شاهد

درباره شرایط شهود، میان فقهای امامیه و اهل سنت اختلافاتی وجود دارد که ضمن بیان شرایط، این اختلافات را نیز مشخص میکنیم.

بلوغ

علمای امامیه (نجفی، ۱۳۹۶: ۱۴؛ روحانی، ۱۴۲۹، ۳۸: ۴۲۳) و همچنین علمای اهل سنت (الزیلعی،۱۳۱۳: ۴، ۲۱۰؛ المقدسی، ۱۴۱۸: ۶، ۵۵۳؛ المرداوی، بی تا، ۳۹؛ البجیرمی، ۱۹۹۶: ۴، ۳۳۴؛ الانصاری، بی تا: ۴، ۳۵۶؛ ابن حزم، بیتا: ۸، ۵۰۴؛ ابن اطفیش، ۱۹۷۲، ۱۱۲؛ العسنی الصنعانی، ۱۹۶۱:۷۰) به اتفاق، شهادت غیرممیز را مردود دانستهاند؛ ولی درباره شهادت طفل ممیز، میان علما اختلاف است و منشأ اختلاف، برداشت از آیات و روایات است که این اقوال را بررسی میکنیم.

اقوال امامیه

۱-شهادت طفل ممیز فقط در جراحات سر و صورت پذیرفته است و هرگاه گفتارشان مختلف شد، گفته اول آنان معتبر است (علم الهدی، ۱۴۱۵: ۴۳؛ ابن زهره، ۱۴۱۷: ۱۹۲).
۲- شهادت اطفال ممیز فقط در قصاص و جراحات پذیرفته است، به شرط اینکه اطفال ده ساله باشند و بعد از وقوع حادثه، تا ادای شهادت متفرق نشده باشند و اجتماعشان بر امر مباح باشند (علامه حلّی، بی تا : ۲ ، ۲۰۷ ؛ شهید ثانی، بی تا : ۳ ، ۱۲۵)
۳-شهادت اطفال ممیز فقط در قتل و جراحات سر و صورت به دو شرط پذیرفته می شود: اول، اطفال همه به یک گونه شهادت دهند؛ دوم، عدم تناقص گویی در شهادت (مروارید، ۱۴۱۰: ۱۱، ۶۲ و ۸۹).
۴- شهادت اطفال ممیز درباره قتل، پذیرفتهاست و درباره جراحات، بلااشکال نیست (خویی، بی تا: ۲، ۲۳).
۵-شهادت اطفال ممیز فقط در جراحات پذیرفته میشود، مشروط به اینکه اطفال در شهادتشان اختلاف گفتار نداشته باشند و درباره مشهود به، بر کار حرامی جمع نشده باشند (مروارید: ۱۴۱، ۱۱، ۶۲ و ۸۹).
۶- شهادت اطفال ممیز فقط درباره خود اطفال، به دو شرط پذیرفته میشود: اول: عدم پراکنده شدن آنها بعـد از حادثه، دوم: به خاطـر امر مباحی جمع شده باشنـد (همان، ۳۳ :۳۵) و یا درصـورت تناقضگویی اطفال، گفته های اولیه آنها اختیار شود (همان، ۱۱، ۶۲ و ۸۹).
۷- شهادت اطفال ممیز فقط در قتل خطایی و دیه ثابت میشود و این نظر مرحوم صاحب جواهر است. ایشان می فرمایند: « چون از یک سو روایاتی داریم دالّ بر اثبات قتل از طریق شهادت اطفال ممیز و از سوی دیگر، مسئله قتل که موجب قصاص است، از مسائل بسیار مهم و خطیر است و باید در آن به شدت احتیاط کرد و همچنین فتاوای فقها هم در این رابطه مختلف است؛ لذا بهتر است که برای جمـع بین همه آنهـا بگوییم به وسیله شهـادت اطفال ممیز فقط دیه و قتـل خطـایی اثبات میگردد » (نجفی، ۱۳۹۶: ۱۴، ۱۲۰)
۸-شهادت اطفال ممیز مطـلقاً پذیرفته نمیشود (اردبیلی،۱۴۲۰: ۱۲، ۲۹۲) محقق حلّی میفرماید : « شهادت اطفال، به هیچ عنوان و در هیچ موردی مقبول نیست، مگر اینکه بالغ شوند » (محقق حلّی، ۱۳۶۸: ۴، ۱۷۸۲)
دلیل آن دسته از فقها که شهادت طفل ممیز را مقبول میدانند، دو روایت از امام صادق(ع) است :
روایت اول: روایت محمد بن حمران از امام صادق (ع) : « سألت اباعبدالله (ع) ن شهادهالصبی، قال: فقال: لا، إلا فی القتل، یؤخذ بأول کلامه ولایؤخذ بالثانی؛ سئوال کردم از امام صادق (ع) در مورد شهادت کودک، پس ایشان فرمودند: پذیرفته نیست، مگر در قتل؛ پس گفتار اول آنها را اخذ نمایید و گفتارهای بعدی را طرح کنید» (حرّ عاملی، ۱۴۰۳، ۱۸: باب ۱۲، ح ۱)
روایت دوم: روایت جمیل از امام صادق (ع): « عن جمیل، قال: سألت اباعبدالله (ع) عن الصبی تجوز شهادته ف یالقتل؟ قال : یؤخذ باول؛ کلام اول آنها را اخذ نمایید و گفتارهای بعدی را طرح کنید » (همان : ح۴)
محقق اردبیلی دلایل ذیل را برای عدم پذیرش شهادت اطفال بیان کرده است:
دلیل اول :چون شخص غیربالغ، تکلیف ندارد و عقاب نمی شود، ایمن از دروغ نیست؛ بنابراین شهادت چنین شخصی قابل اعتماد نیست.
دلیل دوم :شاهد، مکلف است به تحمل و ادای شهادت، در حالی که طفل، تکلیفی ندارد و مکلف بودن شاهد و عدم تکلیف طفل، با هم مغایرت دارند.
دلیل سوم :در شاهد، عدالت داشتن شرط است و در طفل، این شرط وجود ندارد.
دلیل چهارم :اصلاولی، عدم اثبات حق به وسیله شهادت است و شهادت شخص بالغ جامعالشرایط، از این اصل خارج میشود؛ ولی شهادت طفل ممیز، ذیل این اصل باقی میماند؛ بنابراین در مخالفت با اصل باید به قدر متیقن اکتفا کرد.
دلیل پنجم :شهادت طفل بر خود او قابل قبول نیست، پس به طریق اولی بر دیگران نباید مقبول باشد.
دلیل ششم :خداوند در قرآن فرموده است : « واستشهدوا شهیدین من رجالکم » (بقره:۲۸۲) و کلمه رجال بر طفل صدق نمیکند (اردبیلی : ۱۴۰۹ ، ۲۹۳ )
در ادامه ایشان روایات ذکر شده پیش گفته (حسنه جمیل و روایت محمد بن حمران) را مطرح کرده و به طور مفصل آنها را پاسخ دادهاند (همان).

اقوال فقهای اهل سنت

۱-قول جمهور :شهادت اطفال و صبیان به دلایل ذیل مقبول نیست:
دلیل اول :آیه شریفه : « واستشهدوا شهیدین من رجالکم » کلمه رجال بر طفل صدق نمیکند.
دلیل دوم :روایت عایشه از پیامبر(ص) : « رفع القلم عن ثلاثه :عن الصبی حتی یحتلم، عن المجنون المغلوب علی عقله حتی یعقل و عن النائم حتی یستقیظ؛ تکلیف از سه دسته برداشته شده است: الف) کودک تا زمانی که محتلم شود؛ ب) مجنون تا زمانی که عقلش برگردد؛ ج) شخص خواب تا زمانی که بیدار شود » (النیشابوری، بی تا : ۲، ۶۷)
دلیل سوم :کودک بر اموال خودش تسلط ندارد؛ پس بر حفظ حقوق دیگران نیز به طریق اولی تسلط ندارد و همچنین اگر کودک دروغ بگوید، گناهی مرتکب نمیشود؛ زیرا تکلیفی ندارد و این اعتماد به شهادتش را از میان میبرد.

نظر دهید »
پژوهش های پیشین در مورد اوامر مولویه در فقه امامیه ...
ارسال شده در 21 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

قاعده آمره چیست؟
امر مولوی چیست؟

۶٫ فرضیه‌های تحقیق

هر پژوهشی جهت رسیدن به نتیجه، بر اساس فرضیه‌ای استوار شده است که این فرضیه نقش پاسخ موقتی و ابتدایی به فرایند پژوهش را دارا است.
با توجه به وصف کلی بودن خطابات شارع و قواعد آمره می توان این دو را با هم تطبیق کرد.
تعریف قاعده آمره: گاهی جهات و مبانی قانون به اندازه ای در نظر قانون گذار مهم است که به اشخاص اجازه نمی دهد بر خلاف آن باهم تراضی کنند.
امر مولوی: طلب کردن چیزی حقیقتا، به خاطر مصلحتی که غالبا در آن چیز وجود دارد. به طوری که در موافقت با آن امر، پاداش و در مخالفت با آن کیفر، مترتب می شود.

۷٫ روش تحقیق

در بررسی حاضر برای گردآوری داده‌ها از روش توصیفی- تحلیلی، منابع کتابخانه‌ای و بررسی اسنادی (کتب، مقالات علمی و سایت‌های اینترنتی در این زمینه) استفاده شده است. ابتدا موضوع و مسئله مطرح‌شده و پرسش‌ها و فرضیه‌های تحقیق بیان‌شده و پس از تعاریف عملیاتی مفاهیم کلیدی تحقیق، جمع‌ آوری اطلاعات و داده‌ها و تحلیل آن‌ها مدنظر قرار گرفته است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

روش تحقیق کتابخانه‌ای عبارت است از شیوه گردآوری اطلاعات لازم در خصوص ریز موضوعات تحقیق که از طریق مطالعه کتاب‌ها، مقالات و پایان‌نامه‌ها و دیگر آثار مکتوب که معمولاً در کتابخانه‌های عمومی یا تخصصی موجود است و نیز طریق اندیشه ورزی و شیوه اعمال فکر بر روی اطلاعات به دست آمده.[۵]
روش فیش‌برداری ما نیز بدین گونه بود که بتوان از منابع دست اول به صورت روشمند به تجزیه و تحلیل درست و منطقی از موضوع برسیم. همچنین باید توجه داشت که اصالت یک تحقیق کتابخانه‌ای به منابع حائز اهمیتی است که از آنان استفاده می‌شود.

۸٫ اصطلاح شناسی: (تعاریف واژه های کلیدی تحقیق)

۸-۱٫امر مولوی

در کتاب اصطلاحات الاصول در تعریف امر مولوی آمده است: «هو البعث و الطلب الحقیقی لمصلحه موجوده فی متعلقه غالباً بحیث یحکم العقل بترتب استحقاق المثوبه علی موافقته و العقوبه علی مخالفته مضافاً الی مصلحته الفعل المطلوب کغالب الاوامر فی الکتاب و السنه».[۶]
«امر مولوی، عبارت است از طلب کردن چیزی، حقیقتاً به خاطر مصلحتی که غالباً در آن چیز، وجود دارد. به طوری که در امتثال و موافقت کردن با آن امر، پاداش و در مخالفت کردن با آن کیفر، مترتب می‌شود، اغلب اوامری که در قرآن و سنت وجود دارند از این قبیل هستند، مانند امر به اقامه نماز و پرداختن زکات».

۸-۲٫ قاعده آمره[۷]

«گاهی جهات و مبانی قانون به اندازه‌ای در نظر قانون‌گذار مهم است که به اشخاص اجازه نمی‌دهد که بر خلاف آن با هم تراضی کنند، چنانچه هرگاه سخن از حقوق و تکالیف زن و شوهر یا عده وفات و طلاق می‌شود، منظور حفظ خانواده و بقای نسل است و به همین جهت توافق اشخاص برای گریز از این قواعد هیچ اثری ندارد»؛ زیرا محتوای این قوانین، نظم عمومی جامعه است و اراده افراد نمی‌تواند برخلاف نظم عمومی جامعه مؤثر باشد. همچنین قاعده آمره به دو دسته امری و منعی تقسیم می‌شود.
منعی: ماده ۹۵۹ قانون مدنی هیچ کس نمی تواند به طور کلی حق تمتع و یا حق اجرا تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند
امری: ماده ۲۱۰ قانون مدنی: متعاملین باید برای معامله اهلیت داشته باشند.

فصل دوم:

چرایی بررسی تطبیقی اوامر مولویه و قواعد آمره

۱٫ اهمیت خطاب قانونی
خطاب قانونی، از بحث‌های جوهری مهم است که آثار فقهی و اصولی بسیاری بر آن مترتب می‌شود. افزون بر این، پیام‌ها و نتایج قانونی این موضوع، چه بسا بر نگرش تدوین‌کنندگان قانون و شیوه طرح و اجرای آن تأثیر بگذارد.
حضرت امام خمینی ـ رحمه‌الله ـ معتقد است که خطاب شارع از نوع خطاب‌های قانونی است، ولی مشهور اصولیان بر این باورند که خطاب‌های کلی شارع به خطاب‌های شخصی منحل و تبدیل می‌شود.
از این رو غفلت از اهمیت بحث یا سستی در طرح مسائل مختلف آن سزاوار نیست و می‌بایست از میراث علمی بزرگی که امام خمینی برای ما به جا گذاشته، بهره کامل را برد.

۲٫ پیشینه تاریخی خطاب قانونی

به نظر می‌رسد خطاب قانونی، از نظریاتی است که پیش از امام خمینی مطرح نشده است و ایشان با ژرف نگری آن را از میان نصوص شرعی به دست آورده و با محاورات عرفی و قوانین اجتماعی مقایسه کرده است.
اگر کسی را مقدم بر ایشان فرض کنیم، بی‌شک امام خمینی نخستین پایه‌گذار خطاب قانونی است که دامنه این بحث را وسعت بخشید و آن را با این عنوان معرفی کرد و تلاش نمود در زمینه‌های فقهی و اصولی، از آن بهره جوید، زیرا باور داشت اعتقادش، بر نظریه مشهور برتری دارد. ایشان ژرف اندیشانه مباحث فقهی و اصولی را مطرح ساخت و در بحث خطابات قانونی میان باور نظری و عملی، هیچ‌گونه گسستگی ایجاد نکرد. چشم‌پوشی حضرت امام از طرح خطاب قانون، هنگام مناقشه با دیدگاه مشهور چه بسا به این دلیل است که با آنان همسویی و مماشات کرده باشد. ایشان معتقد بود دلایل دیگر در رد دیدگاه مشهور کافی هستند.

۳٫ روش تشریع احکام و تحول روابط

احکام شرع به دو گونه تشریع شده‌اند: الف. به نحو قضایای خارجی؛ ب. به نحو قضایای حقیقی.
قضیّه خارجی، به قضیّه‌ای گفته می‌شود که حکم آن برای مصادیقی که در زمان صدور حکم در خارج وجود دارد، جعل می‌شود؛ به طور مثال، وقتی شخصی می‌گوید با همه کسانی که در عرصه حقوق اسلامی تحقیق می‌کنند، ارتباط دارم، مقصود همه حقوقدانانی است که در آن زمان وجود دارند، نه همه حقوقدانانی که در گذشته، حال و آینده واژه حقوقدان مسلمان بر آنان صدق می‌کند؛ امّا قضیّه حقیقی، قضیه‌ای است که موضوع در آن‌ها عنوانی است که می‌تواند دارای مصادیق خارجی باشد. این مصادیق اعمّ از مصادیقی است که در زمان صدور قضیّه حقیقی وجود دارند و شامل مصادیقی که در آینده تحقّق می‌یابند نیز می‌شود و چه بسا، عنوان در قضیّه حقیقی، هنگام صدور قضیّه، هیچ مصداق خارجی نداشته باشد. در واقع بازگشت قضایای حقیقی به قضایای شرطیه است که اگر مصداق عنوان قضیّه در خارج تحقّق یابد، حکم آن نیز بر مصداق مترتّب می‌شود.
در شریعت اسلامی احکام شرعی اغلب به نحو قضایای حقیقی تشریع شده است. فرقی نیست که این قضایای حقیقی به صورت اخباری باشد، همانند « أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا[۸]»-«و حال آنکه خدا داد و ستد را حلال و ربا را حرام گردانیده است‏» یا به صورت قضیّه انشایی باشد، مانند «اَوْفُوا بِالْعُقُود[۹]»- «به قراردادها وفا کنید»؛ بنابراین، حلّیّت خرید و فروش، حرمت ربا و وفا به قراردادها فقط به مصادیق خرید و فروش، ربا و قراردادهای هنگام صدور این احکام اختصاص ندارد؛ بلکه تمام مصادیق خرید و فروش، ربا و قراردادهایی را که تا روز قیامت در جامعه ایجاد شود، دربر می‌گیرد؛ البتّه اگر با قواعد و اصول دیگر شریعت اسلامی منافات نداشته باشد. بیان دیگر هر یک از سه قضیّه حقیقی پیشین، بدین صورت است: «اگر در خارج، عنوان بیع‏(خرید و فروش) مصداق یافت، حلال است. اگر در خارج، عنوان ربا مصداق یافت حرام است و اگر در خارج، عقدی منعقد شد، وفا به آن، واجب است».
این روش تشریع احکام شریعت باعث می‌شود که حکم شریعت از جهت دامنه زمانی، هیچ‌گاه به عصر خاصی اختصاص نیابد و تمام مصادیق مستحدثه را شامل شود. عموماتی که در شریعت اسلامی وجود دارند، به صورتی است که تا روز قیامت هر عنوانی در خارج مصداق یابد، حکم آن را می‌توان از آن عمومات کشف و بر آن مصداق منطبق کرد.

۴٫ تقسیم‌بندی قضایا

اصولی‌ها قضایا را از جهت موضوع چنین تقسیم می‌کنند: اگر موضوع خطاب جزئی و متشخص باشد، خطاب شخصی است مانند اینکه مولا به شخصی خاص تکلیف کند و خصوص او را در نظر بگیرد و این‌طور نیست که عمومیتی داشته باشد و شامل افراد دیگر هم بشود؛ مانند بعضی از خطابات تکلیفی که مخصوص پیامبر اکرم (ص) است: آیه شریفه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّک[۱۰]»- «اى‏ پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل‌شده، ابلاغ کن‏. از انواع خطابات شخصی‌ای است که مختص به پیامبر (ص) است؛ اما این بدان معنا نیست که همه خطاب‌ها و تکالیف از این قبیل است: زیرا عموماً احکام الهی مختص افراد خاصی نیست مگر این که قرینه‌ای بر خلاف باشد. برای مثال اگر امامان به شخص خاصی مانند زراره، خطابی کنند، مخصوص زراره نیست بلکه این مربوط به وظیفه تبلیغی و ارشادی او و دیگر مکلفان است: چون احکام دینی، قوانین کلی هستند و همه مکلفان را فرا می‌گیرد.
و اگر موضوع خطاب کلی باشد، به این صورت که خطاب جمعی از افراد مکلفین یا همه مکلفین باشند و از طریق یک عنوان جامع، موضوع حکم قرار گیرد، دو حالت دارد: خطاب یا بر کلی طبیعی است یا بر افراد است. در هر دو حال، اگر خطاب به افراد موجود محدود باشد، خارجیه بوده و اگر هر فرد مقدر را شامل شود، حقیقیه است. اصولی‌های متأخر، معتقدند خطابات شرعی حقیقیه‌اند، ولی در این که خطابات شرعی طبیعیه حقیقیه‌اند یا محصوره حقیقیه، اختلاف نظر است. خطابات طبیعیه حقیقیه را خطابات قانونی و خطابات محصوره حقیقیه را خطابات انحلالی گویند[۱۱].

۵٫ نظریه خطاب قانونی و انحلال قانونی

در نظریه خطاب قانونی ذات طبیعت، موضوع خطاب بدون لحاظ وحدت و کثرت، لحاظ می‌شود و دلالت بر افراد کثیر از امر دیگری چون لفظ «کل» ثابت می‌شود[۱۲]؛ بنابراین، تکلیف منحل به افراد می‌شود، نه خطاب، زیرا موضوع در خطابات احکام، عام و کلی است، مانند «یا أَیُّهَا النَّاس‏» یا «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» و نظایر آنها که در این‌گونه عنوان‌ها خصوصیات و صفات شخصی هر فرد در نظر گرفته نمی‌شود و حقیقت تشریع، جعل احکام برای موضوعات کلی است تا هر کس از احکام مطلع گردد، به آن‌ها عمل نماید و فرقی بین حاضر و غایب، یا قادر و عاجز، یا عالم و جاهل نیست. به عبارتی دیگر تکالیف قانونی، عبارت است از این که مولا یک جمعی را در نظر می‌گیرد و برای همه آن‌ها وظیفه‌ای را تعیین می‌کند، این‌طور نیست که شخص خاصی را در نظر گرفته باشد بلکه جماعتی را در نظر گرفته است. در زمان ما و بر طبق قوانین جدید اگر بخواهیم مثال بزنیم مثل این است که مجلس قانون‌گذاری ما تصویب کند که هرکس به سن ۱۹ سالگی رسید مکلف است خودش را به نیروی انتظامی که مسئول گرفتن سرباز و تنظیم کار سربازی است، معرفی کند و وضعیت نظام وظیفه‌اش را روشن بکند.
این تکلیفی است که به همه مردم شده است، به هرکس که به سن ۱۹ سالگی رسیده، اما این‌طور نیست که تک‌تک افراد را بالخصوص توجه کرده باشد، بلکه کلیه جوان‌هایی که پسر هستند و به سن ۱۹ سالگی رسیده باشند را به طور کلی در نظر گرفته و به آن‌ها دستور می‌دهد.
این نوع تفسیر از خطاب‌های شرعی با شیوه کلی و رایج در خطاب‌های عرفی سازگار است، مثلاً سخنران هنگام ایراد سخن، پیامش را متوجه عموم حاضران می‌کند با این که می‌داند یا احتمال می‌دهد میان آن‌ها افراد ناشنوا و غافل باشند.
شارع مقدس در خطاب‌های خود شیوه‌ای جدا از عرف برنگزید، چرا که ارتباطش با مردم و دعوتش متوجه آن‌ها است و اگر راه دیگری اتخاذ می‌کرد، آن را بیان می‌نمود؛ بنابراین می‌توان گفت وجود بعضی که توان عمل به تکلیف را داشته باشند و به خطاب جامه عمل پوشند، کفایت می‌کند که خطاب شرعی متوجه عموم شود با این که می‌دانیم عده‌ای دیگر قدرت انجام دادن تکلیف را ندارند.
اشاره به این مطلب لازم است که امام خمینی هر چند ثبوت خطاب قانونی را در شریعت مورد تأکید قرار داده ولی هرگز خطاب‌های شخصی متعددی را که در شریعت ما و ادیان گذشته، به افراد خاصی نظر داشته‌اند، منکر نشده است، مانند:
«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه‏»[۱۳].
و آیه کریمه «اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏[۱۴]» - «به سوى فرعون برو که او به سرکشى برخاسته است‏» که خطاب به حضرت موسی (ع) است و نیز دیگر خطابات شخصی که ناظر به اشخاص معین است، نه عموم مکلفان، ولی خطابات شخصی اندک‌اند.
در نظریه خطابات انحلالی ، عدم انحلال خطاب، به معنای عام مجموعی بودن آن است، ولی عام مجموعی در موضوع خطاب ممکن نیست[۱۵].
نظریه خطابات انحلالی در مثال بالا این‌گونه است که افرادی را که به سن ۱۹ سالگی رسیده‌اند را به تک تکشان بگویند که برو و خودت را معرفی کن، فلذا همان شرطی را که در تکالیف شخصی هست در تکالیفی که به عموم می‌شود هم همین طور است، چون تکالیفی که به عموم گفته می‌شود به تکالیف شخصی انحلال پیدا می‌کند؛ و چون در تکالیف شخصی مسلم گرفته‌اند که مثلاً یکی از شرایط این است که باید مکلف بر امتثال و انجام آن چه را که مولا خواسته یا ترک آن چه که مولا گفته نکن قدرت داشته باشد، در تکالیف عمومی هم به لحاظ این که انحلال پیدا می‌کند به تکالیف شخصیه این جا هم قدرت شرط است.
اکنون پرسش این است که خطابات شرعی، خطاب نسبت به موضوع خطاب، قانونی است یا انحلالی؟ بسیاری از علمای اصول چون مرحوم خویی (ره) و مرحوم نائینی (ره) خطابات شرعی را انحلالی می‌دانند[۱۶]؛ اما مرحوم امام خمینی خطابات شرعی را قانونی می‌داند.
نمونه دیگری که برای تبیین بهتر این دو نظریه می‌توان ذکر کرد آیه شریفه ذیل است:
«َقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط[۱۷]»- «به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند».
بر اساس نظریه خطابات انحلالی، خطاب «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» به صورت مستقیم به هرکس می‌گوید باید به اقامه قسط اقدام کند، ولی بر پایه نظریه خطابات قانونی، این خطاب به طبیعت انسان می‌گوید قسط را برپا کنید، بدون این که به خطابات کثیره منحل شود. عموم لحاظ شده در معنای «النَّاسُ»، تنها نشانگر عام بودن تکلیف و مکلف است و دلالت بر عام بودن ندارد. این که مکلف عام لحاظ شده است، دلالتی بر عموم مکلف به (در این آیه: قیام به قسط) ندارد، بلکه این نکته وابسته به سنخ مکلف به است. ممکن است چند مکلف به یک امر تکلیف شوند تا باهم آن امر را انجام دهند. در این شرایط، مکلف به به اجزا تجزیه می‌شود و هر فرد، جزیی از تکلیف را در نظامی هماهنگ با دیگران انجام می‌دهد. این غیر از انجام امر توسط هر مکلف، مستقل از دیگری است[۱۸].
بنابراین در خطاب انحلالی، خطاب به افراد تحلیل می‌شود و هر فرد مستقل از دیگری مخاطب به خطاب شرعی است. ولی در خطاب قانونی، خطاب به افراد تحلیل نمی‌شود و واحد است.

نظر دهید »
ماهیت حقوقی شرط فاسخ در قراردادها- فایل ۱۳
ارسال شده در 21 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

طرفین عقدی را که به وجود آورده اند، انحلال قهری آن را هم در ضمن آن به صورت معلّق انشاء کرده اند. پس در صورت وقوع معلّق علیه، عقد خود بخود و قهراً منحل می گردد بدون اینکه نیاز به اعمال ارادۀ عاقدین (اقاله) یا عمل حقوقی (مثل فسخ) باشد.[۱۵۲]
مثلاً در قرارداد اجاره اراضی دولتی شرط می شود در صورتی که مستأجر عین مستأجره را به دیگری اجاره دهد یا چیزی در آن کشت نکند قرارداد اجاره منحل می گردد. دراین صورت اگر معلّق علیه شرط فاسخ محقق شود، قرارداد قهراً و خود بخود بدون نیاز به اعمال اراده طرفین یا یکی از آنها، منحل می گردد.
۶- مخالف مقتضای ذات عقد نباشد
شرط فاسخ نباید مخالف مقتضای ذات عقد باشد. در صورت مخالفت شرط فاسخ با مقتضای ذات عقد، نمی توان انحلال آن را معلّق بر یک امر احتمالی کرد؛ تا پس از وقوع معلّق علیه، خود بخود منحل گردد (بند ۱ ماده ۲۳۳ ق.م. و ماده ۱۰۶۹ ق.م.).
مثلاً، زنی که سه بار طلاق گرفته است؛ در عقد نکاح با مرد دیگر شرط کند که به محض وقوع دخول، عقد نکاح وی بطور شرط نتیجه منحلّ باشد. شرط مذکور فاسد و مفسد نکاح است؛ زیرا نکاح فقط با طلاق و یا فسخ مرتفع می شود.[۱۵۳]
۷- مدت داشته باشد و مجهول نباشد
شرط فاسخ نیاز به مدت دارد و نمی تواند مجهول باشد. مانند اینکه مؤجر، در ضمن عقد اجاره یک خانه شرط می کند، هر گاه فرزندش از مسافرت برگشت یا ازدواج کرد قرارداد اجاره منحل گردد؛ بدون این که مدتی برای بازگشت فرزند از سفر یا ازدواج او تعیین کرده باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

سئوال، آیا عقد و قراردادی که شرط فاسخ بدون ذکر مدت در ضمن آن شرط شده است صحیح است؟ یا این که شرط و عقد همانند عقد خیاری که مدت برای خیار معین نشده باشد محکوم به بطلان است؟
طبق ماده ۴۰۱ ق.م. ایران «اگر برای خیار شرط‌، مدت معین نشده باشد هم شرط خیار و هم بیع باطل است» در این صورت آیا می توان معلّق علیه با مدت نامعلوم و مجهول در شرط فاسخ را با خیار شرط بدون مدت و مجهول، متحدالملاک دانست؟
برخی از حقوقدانان، احکام «انفساخ به شرط رد ثمن» را همانند خیار شرط دانسته و هر حکمی که در مورد خیار شرط گفته شده را در شرط فاسخ نیز صادق دانسته اند.[۱۵۴]
برخی از حقوقدانان هم، بطلان عقد مشروط با شرط خیار را که مدت آن مجهول باشد چنین توجیه کرده اند که، سبب تزلزل مالکیت خریدار نسبت به مبیع و فروشنده نسبت به ثمن در مدت خیار خواهد بود و هر اندازه مدت خیار بیشتر باشد از ارزش مورد معامله کاسته می شود. در صورتی که مدت خیار شرط مجهول باشد، ارزش آن به میزان مجهولی، کاهش می یابد و این امر سبب مجهول شدن مورد عقد و شمول بند ۲ ماده ۲۳۳ ق.م. نسبت به آن و در نتیجه بطلان آن می‌شود. [۱۵۵]
بعضی از فقها، از این جهت که شرط در عوض موثر است مجهول بودن آن را موجب جهل به یکی از دو مورد عقد و در نتیجه بطلان آن دانسته اند.[۱۵۶]
به نظر یکی از حقوقدانان «مسلّم است که عقد مشروط به شرط خیار به مدت مجهول از جهت فقهی نیز مانند قانون مدنی باطل است. منتها منشأ تحلیلی این بطلان غرری بودن معامله به استناد احادیث[۱۵۷] مربوط می باشد، نه مجهول بودن مورد معامله.[۱۵۸] مسلّماً جهل به ارزش مورد معامله نمی تواند سبب بطلان عقد گردد بلکه در مواردی که این جهل به ارزش موجب توجه ضرر به یکی از طرفین شود این طرف می تواند در صورت اجتماع شرایط مربوطه به استناد خیار غبن معامله را فسخ کند.»[۱۵۹]
با ملاحظه آنچه ذکر شد، ملاک بطلان عقد مشروط به شرط خیار با مدت مجهول، در ماده ۴۰۱ ق.م.، غرری بودن عقد است و مبنای مادۀ مزبور اجتناب از غرر در معاملات است. پس، به نظر می رسد در عقد صحیحی نیز که شرط فاسخ با مدت مجهول در ضمن آن درج شده است، همین غرر وجود داشته و شرط و عقد باطل هستند. در عقد اجاره نیز، که معلّق علیه آن منوط به بازگشت فرزند مؤجر از سفر یا ازدواج در مدت غیر معلوم شده، غرر وجود دارد؛ در نتیجه هم شرط و هم عقد مزبور باطل می باشد. زیرا هنگام تشکیل عقد معلوم نیست که این عقد تا چه زمان دوام خواهد داشت و چه موقع با حصول معلّق علیه منحل خواهد شد. در مجهول بودن دوره تزلزل عقد (معلوم نبودن زمان تزلزل عقد) به عنوان یکی از موارد غرر، تفاوتی بین انحلال عقد به علت ارادی مربوط به یکی از دو طرف یا به علت قهری (خارج از ارادۀ طرفین) وجود ندارد. به عبارت دیگر تفاوتی بین مجهول بودن مدت در خیار شرط به عنوان یکی از موارد غرر، که انحلال عقد در آن به صورت ارادی می باشد با شرط فاسخ، که انحلال به صورت قهری اتفاق می افتد وجود ندارد. هم در انحلال قهری و هم در انحلال با اراده یکی از طرفین قرارداد اگر مدت تعیین نشده باشد یا مجهول باشد، بطلان معامله به جهت وجود غرر در معامله می باشد.[۱۶۰]
ممکن است گفته شود: حکم ماده ۴۰۱ ق.م. مبنی بر بطلان شرط و عقد به علت معین نبودن مدت شرط از موارد استثنایی و خاص بوده که نمی توان حکم آن را به موارد دیگر تسری داد. در اینجا به لحاظ غرری بودن عقد و بلاتکلیف بودن طرفین عقد حکم به بطلان چنین بیعی صادر شده و این حکم صرفاً ناظر به خیار شرط با مدت مجهول خواهد بود. اما این موضوع قابل بحث و بررسی می‌باشد؛ که در این مبحث نمی گنجد.
تا اینجا هر چه در رابطه با لزوم مدت در شرط فاسخ گفتیم، مربوط به مواردی است که شرط فاسخ (معلّق علیه آن)، واقعاً بدون مدت باشد. گاهی ممکن است مدت در شرط فاسخ وجود داشته باشد اما به صراحت مشخص نشده باشد؛ در این صورت باید با بهره گرفتن از قرائن و شواهد موجود، مدت معلّق علیه در شرط فاسخ را تشخیص داد. گاهی هم به جهت ماهیت عقد، عرف موجود، احسان و مصلحت، نیازی به تعیین مدت نیست.
۷-۱- وجود مدت برای شرط فاسخ به صورت ضمنی
گاهی مدت در شرط فاسخ وجود دارد اما به صراحت مشخص نیست؛ بلکه به صورت ضمنی مشخص است. در این صورت با بهره گرفتن از قرائن، اَمارات، اراده طرفین و دیگر مواردی که می توان با بهره گرفتن از آن وجود مدت در شرط فاسخ را تشخیص داد، وجود مدت را ثابت می کنیم.
مثال هایی برای وجود مدت در شرط فاسخ به صورت ضمنی، عبارتند از؛
مثلاً، در قرارداد بیع اتومبیل مقرر می گردد که خریدار بخشی از ثمن معامله را به صورت نقد و مابقی را به صورت نسیه پرداخت نماید. طرفین توافق می نمایند که مابقی ثمن طی سه فقره چک پرداخت گردد؛ و شرط می نمایند، در صورت عدم پرداخت مابقی ثمن، معامله منفسخ گردد. در این قرارداد و شرط ضمن آن، هر چند مدتی برای پرداخت ثمن مشخص نشده است، اما با توجه به اینکه مابقی ثمن معامله طی سه فقره چک پرداخت شده است، مدت زمان پرداخت مابقی ثمن معامله تا سر رسید آخرین چک می باشد. که مدت مشخص می باشد.
شخصی پسرش را جهت ادامه تحصیل به یک کشور اروپایی می فرستد و جهت اخذ مدرک دکتری می بایست سه سال در آنجا باشد، زمانی که شخص خانه خود را اجاره می دهد، حدود دو سال و شش ماه از رفتن پسرش به خارج گذشته است، اکنون به احتمال زیاد تا شش ماه دیگر از سفر باز می‌گردد، مؤجر این موضوع را با مستأجر در میان می گذارد و می گوید: ممکن است ظرف شش ماه آینده پسرم از سفر برگردد. اما ممکن است در ضمن عقد اجاره این گونه شرط شود، در صورتی که فرزند مؤجر از سفر برگردد قرارداد اجاره منحل می گردد. هر چند مدت در ضمن عقد به صراحت مشخص نشده است اما اراده طرفین قرارداد متبانیاً و به صورت ضمنی به دنبال مدت بوده است.
در قرارداد اجاره شرط می شود، در صورت عدم پرداخت هر یک از اقساط اجاره بها، قرارداد منفسخ گردد. هر چند مدت به صورت صریح برای معلّق علیه مشخص نیست، اما مشخص است که این قرارداد برای چه مدتی است. پس در این حالت هم مدت حصول معلّق علیه مشخص است.
بنابراین، در مثال های مذکور ممکن است مدت به صورت صریح مشخص نباشد، اما به صورت ضمنی مشخص است. پس، هم شرط و هم عقد صحیح است.
۷-۲- عدم نیاز به تعیین مدت در شرط فاسخ
گاهی ممکن است مدتی برای حصول معلّق علیه در شرط فاسخ در نظر گرفته نشده باشد، اما به جهت ماهیت عقد یا عرف موجود، مدت مشخص باشد. گاهی هم به جهت احسان و مصلحت در برخی از عقود، عدم تعیین مدت برای شرط فاسخ، مشکلی به وجود نمی آورد.
۷-۲-۱- عدم نیاز به مدت در شرط فاسخ به جهت احسان و مصلحت:
ممکن است قصد و ارادۀ طرفین از انشای عقد، فراتر از مسائل مادی باشد. گاهی مصلحت طرفین یا یکی از آنها و یا ثالث سبب ایجاد و پایداری عقد می شود؛ و یا اینکه احسان، سبب ایجاد و پایداری آن می شود. در این صورت، عدم ذکر مدت برای شرط فاسخ، خللی در شرط و عقد به وجود نمی‌آورد.
مثلاً، شخصی از روی احسان و مصلحت خانۀ خود را به شخصی که نیازمند است هبه می‌ کند؛ و شرط می نماید اگر متهب پیش از واهب فوت کند عقد هبه منفسخ شود. ممکن است این کار در قالب عقد دیگر (مثل، صلح) و برای مدت عمر شخص نیازمند شرط شود.
پدری ضمن عقد صلح یک خانه، اتومبیل یا کارخانه به فرزند دختر یا پسرش، شرط می کند که با فلان پسر یا دختر ازدواج نکند، فلان رشته دانشگاهی را بخواند، فعلی را انجام دهد یا ندهد و اعتیاد به مواد مخدر پیدا نکند. در صورتی که ازدواج نماید، رشته دانشگاهی را نخواند، فعلی را که نباید یا باید انجام می داده، انجام دهد و اعتیاد به مواد مخدر، عقد خود بخود منحل و بلااثر گردد.
در مثالهای مذکور، مدت مشخصی برای وقوع معلّق علیه تعیین نشده است. فوت، امری است که تعیین زمان آن ممکن نیست؛ وقوع ازدواج، اعتیاد و… هم مشخص نیست. آیا عدم تعیین مدت برای حصول معلّق علیه، شرط و عقد را باطل می کند؟
همان گونه که گفته شد، عدم تعیین مدت برای شرط، موجب غرری شدن معامله و بطلان آن خواهد شد. با توجه به مثال هایی که ذکر شد، نمی توان به دلیل عدم ذکر مدت معامله را غرری دانست؛ بلکه به نظر می رسد تعیین مدت حصول معلّق علیه در شرط فاسخ، در برخی از عقود غیر معاوضی و مبتنی بر احسان و مصلحت (مثل هبه و صلح)، ضرورت ندارد؛ و خللی به شرط و عقد وارد نمی‌سازد. زیرا انتقال خانه برای مدت عمر شخص نیازمند، یا عدم اعتیاد فرزند به مواد مخدر به جهت احسان و مصلحت می باشد.
۷-۲-۲- عدم نیاز به مدت در شرط فاسخ به جهت ماهیت عقد و عرف موجود:
ممکن است گاهی با توجه به ماهیت یک عقد یا عرف موجود، نیازی به تعیین مدت برای شرط فاسخ نباشد.
مثلاً، در عقد مزارعه ای شرط می شود که آفت زراعت، مزارعه را منحل می کند.
در قرارداد اجاره شرط می شود، در صورت عدم پرداخت هر یک از اقساط اجاره بها، قرارداد منفسخ گردد. اگر مدت اجاره در قرارداد ذکر نشده باشد، عرفاً برای مدت یک سال می باشد. پس مدت حصول معلّق علیه هم یک سال می باشد.
پدری یک دستگاه اتومبیل به فرزند اش که در دانشگاه قبول شده است هبه یا صلح می کند، و شرط می نماید که لیسانس اش را به موقع بگیرد. در صورت عدم توفیق در اخذ لیسانس عقد منفسخ گردد.
در مثال های مذکور، مدتی برای وقوع معلّق علیه تعیین نشده است؛ اما مشخص است که عقد مزارعه ماهیتاً و عرفاً برای یک دوره برداشت محصول یا برای مدت سه سال می باشد. اجاره خانه عرفاً یک ساله است و مدت اخذ لیسانس نهایتاً هشت ترم یا چهار سال می باشد.
بنابراین، ممکن است مدت حصول معلّق علیه در برخی از قراردادها مشخص نشده باشد؛ اما با توجه به ماهیت عقد و عرف موجود، مدت مشخص است. پس نمی توان به دلیل غرری شدن معامله به جهت عدم تعیین مدت، حکم به بطلان شرط و عقد داد.
۷-۳- نتیجه بررسی مدت در شرط فاسخ:
وجود مدت برای حصول معلّق علیه در شرط فاسخ، از ارکان و عناصر اصلی آن می باشد؛ و به جهت رعایت اصل لزوم و جلوگیری از «غرر» در معاملات، لازم است که مدت معلوم باشد. اگر مدت معلوم نباشد، طبق ماده ۴۰۱ ق.م. هم شرط و هم عقد باطل است. در شرط فاسخ، لازم نیست مدت به صورت صریح مشخص باشد. به نظر می رسد، همین که به صورت ضمنی یا با توجه به ماهیت عقد یا عرف موجود، مدت مشخص باشد، کافی است. در برخی از عقود غیر معاوضی هم، به جهت احسان و مصلحت، نیازی به تعیین مدت برای حصول معلّق علیه نمی باشد؛ و عدم تعیین مدت خللی به شرط و عقد وارد نمی سازد.
گفتار سوم: اقسام شرط فاسخ به اعتبار معلّق علیه آن
طرح موضوع: شرط فاسخ را به اعتبار معلّق علیه آن به، ۱- شرط فاسخ به اعتبار انجام یا عدم انجام تعهدات قراردادی ۲- شرط فاسخ به اعتبار وقوع حوادث طبیعی و فورس ماژور تقسیم می نماییم. در این گفتار هر یک از اقسام مذکور را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم.
۱- شرط فاسخ به اعتبار انجام یا عدم انجام تعهدات قراردادی
وقوع معلّق علیه در شرط فاسخ، گاهی ناشی از انجام یا عدم انجام تعهدات قراردادی می باشد که این قسم بیشترین کاربرد را دارد.
تعهد، عبارت است از هرچه که قانون یا اخلاق به انسان دستور می دهد که آن را انجام دهد. تعهد رابطه ای است حقوقی که نتیجه آن، انتقال مال (اعم از پول یا کالا) یا انجام دادن فعل یا ترک فعل یا اسقاط یک اثر حقوقی می باشد. تعهد یا ناشی از شرط ضمن عقد (تعهد شرطی) است که ممکن است به صورت شرط فعل یا شرط نتیجه باشد؛ یا ناشی از عقد و قرارداد (تعهد محض) است.[۱۶۱]
همان گونه طرفین عقد، با اراده خود می توانند عقد و قرارداد بی نامی را به وجود آورند، پس می‌توانند ضمانت اجرای ناشی از انجام یا عدم انجام تعهدات بی نام قراردادی را هم در ضمن قرارداد به صورت «تعهد مؤجل و مستمر» درج نمایند؛ تا از اجرای تعهدات قراردادی مطمئن باشند.
طرفین با توافق یکدیگر، به وسیله شرط فاسخ می توانند انحلال و انفساخ قرارداد را معلّق بر انجام یا عدم انجام تعهدات قراردادی (که محتمل الوقوع می باشد) نمایند تا در صورت انجام یا عدم انجام تعهدات، معلّق علیه واقع گردد و قرارداد خود بخود منفسخ شود. توافق مذکور در حقیقت یک ضمانت اجرا برای انجام یا عدم انجام تعهدات قراردادی می باشد.[۱۶۲]
مثلاً، در قرارداد ساخت یک آپارتمان طبق قرارداد، پیمانکار باید در تاریخ های معین مراحل مختلف ساخت را به اتمام برساند و گزارش هر مرحله را جهت دریافت مبلغی از قرارداد به کارفرما ارائه دهد. با توجه به نرخ تورم، شاخص قیمت ها و اطمینان از انجام به موقع تعهدات، طرفین با توافق یکدیگر شرط می نمایند که در صورت عدم انجام تعهدات مالی در یک یا چند مرحله در قرارداد از سوی کارفرما یا عدم انجام به موقع یک یا چند مرحله از مراحل ساخت آپارتمان، به وسیله اظهار نامه رسمی توسط ذینفع، عدم انجام تعهدات به طرف دیگر اعلام شود و در مدتی که در اظهار نامه مشخص می نماید، انجام تعهدات را از طرف دیگر درخواست می کند اگر به تعهدات عمل نشد قرارداد خودبخود منحل و منفسخ می گردد و ذینفع می تواند با بهره گرفتن از ضمانت اجراهایی که در دست دارد حقوق خود را مطالبه نماید.
بنابراین، وقوع معلّق علیه در شرط فاسخ ارتباط مستقیم با تعهدات قراردادی طرفین دارد و در صورت انجام یا عدم انجام تعهدات قراردادی، که وقوع معلّق علیه بر آن معلّق شده باشد، قرارداد قهراً منحل و منفسخ می گردد. پس با وجود چنین ابزاری در قرارداد، طرفین خود را ملزم به انجام کلیه تعهدات قراردادی می نمایند و می توانند از اجرای تعهدات قراردادی مطمئن باشند؛ زیرا ضمانت اجرای آن انحلال قهری قرارداد است. تا زمانی که طرفین به تعهدات قراردادی عمل می‌نمایند، نباید نگران انحلال و انفساخ قهری قرارداد ناشی از وقوع معلّق علیه شرط فاسخ باشند. تنها زمانی باید نگران انحلال و انفساخ قهری قرارداد باشند که بخواهند از انجام یا عدم انجام تعهدات قراردادی شانه خالی نمایند.
۱-۱- وقوع معلّق علیه ناشی از احسان و مصلحت در امور شخصی:
ممکن است گاهی وقوع معلّق علیه ناشی از احسان و مصلحت در امور شخصی باشد. مثلاً، شخصی یک خانه به عروس و پسرش (داماد) صلح می نماید. در ضمن عقد با تراضی شرط می ‌نمایند، در صورتی که ظرف دو سال، عروس و داماد نتوانستند فرزند پسری به دنیا بیاورند قرارداد صلح خانه منحل گردد.

نظر دهید »
طرح های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها در مورد :بررسی تطبیقی ...
ارسال شده در 21 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

مجازات مذکور در این ماده علاوه بر مجازاتی است که در باب حدود و قصاص و دیات برای شهادت دروغ ذکر گردیده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

این عبارت دو احتمال دارد: احتمال اول اینکه مقصود از مجازات مذکور در باب حدود و قصاص و دیات، مجازات مقرر در شرع باشد که در این صورت مشکلی نخواهد بود و احتمال دیگر این است که مقصود، مجازات مذکور در باب حدود و قصاص دیات در قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۰ باشد(چنانکه عبارت ظهور در همین معنا دارد.) که در این صورت قانون گذار دچار غفلتی آشکار گردیده است زیرا هر قدر که تفحّص نمودیم اثری از مجازات شهادت کذب در بابهای مذکور نیافتیم! و در نتیجه با توجه به اصل ۱۶۷ قانون اساسی قاضی باید به دلیل سکوت قانون به منابع یا فتاوی معتبر اسلامی مراجعه نماید.
در فقه، شهادت کذب، از گناهان کبیره است و علاوه بر مسئولیت مدنی برای آن مسئولیت کیفری نیز پیش بینی شده است که در مواردی به محکومیت قصاص نفس هم منجر خواهد شد و در تمام مصادیق شهادت کذب حداقل دو مجازات، قطعی است: اولاً شاهد تعزیر می شود و ثانیا در محدوده محل سکونت او موضوع شهادت کذب به اطلاع عموم می رسد تا در دعاوی بعدی از پذیرش شهادت او پرهیز شود.
از آنجا که ممکن است زنان، تحت تأثیر اکراه یا فریب یا اجبار توسط مردان به دروغ به اداء شهادت مبادرت ورزند، لذا عدم پذیرش شهادت زنان خصوصا در دعاوی کیفری در واقع به مصلحت آنان خواهد بود. با توجه به این نکته که بار اثبات ادعای اکراه به عهده مدعی است و این مسأله برای زنان به عنوان مدعی اکراه، مشکل اثباتی خواهد داشت. اما رجوع از شهادت در صورتی که ناشی از اشتباه شهود باشد اگرچه غالبا در فقه یا حقوق موضوعه دارای مسئولیت کیفری نیست، ولی مسئولیت مدنی آن قطعا باقی است و حتی در برخی از جرائم مانند زنا رجوع از شهادت حتی اگر ناشی از اشتباه باشد به اعتقاد بعضی از فقهاء دارای مسئولیت کیفری است و به جهت بی احتیاطی و غفلت شهود مستحق حدّ قذف هستند. صاحب جواهر این نظریه را از شیخ طوسی (در مبسوط)، قاضی ابن برّاج (در جواهر الفقه) و شهید ثانی (در مسالک) نقل نموده و سپس این نظریه را مورد اشکال قرار داده است و شهادت ناشی از اشتباه در قصاص نفس یا عضو موجب پرداخت دیه است.
اما در صورتی که شهادت به نحو صحیح و مطابق با واقع اداء شود باز هم شاهد با خطرات عدیده ای از نظر امنیتی و روانی خصوصا برانگیختن حسّ انتقام جویی محکوم علیه مواجه خواهد شد. این خطر اگرچه برای مردان نیز وجود دارد لذا در فقه وجوب اداء شهادت مقیّد به عدم خوف ضرر شده است، اما از آنجا که نوعا خوف خطر و ضرر در زنان به مراتب شدیدتر است به جهت این ضرر نوعی زنان از تکلیف اداء شهادت در بعضی از دعاوی کیفری معاف گردیده اند.
از آنچه که در مورد آثار بعد از اداء شهادت مطرح شد این نتیجه حاصل می گردد که شهادت اگر به صورت کذب اقامه شود مسئولیت کیفری و مدنی دارد و اگر به نحو اشتباه اداء گردد مسئولیت مدنی و بعضا کیفری دارد. و اگر صحیح و مطابق با واقع اداء شود برای زنان نوعا خطر آفرین است. آیا حقّی را سراغ دارید که برای استیفاء آن (اعمّ از استیفای صحیح و ناصحیح) باید چنین تاوانی پرداخت؟ آیا منتقد محترم که از شهادت تعبیر به حق نموده است هیچگاه با این سؤال مواجه نشده است که این چه حقّی است که به خاطر آن دادگاه می تواند او را احضار و جلب نماید و بعد از آن، مسئولیت های مختلف کیفری و مدنی و خطر امنیتی متوجه اوست و در مقابل هیچگونه نفعی عایدش نشده است؟!
ذکر این نکته ضروری است که در فقه آنگاه که زن به عنوان مدعی یا مدعی علیه مطرح است با توجه به امکان وجود نفع یا ضرری برای او، از نظر مقررات فقه شیعه علی القاعده تفاوتی با مردان ندارد. مثلاً در قاعده الولد للفراش فرقی بین زن و مرد نیست و یا درحالی که شهادت زن به عنوان شاهد در قسامه پذیرفته نیست
اما به عنوان مدعی در دعوای قتل می تواند اجرای قسامه نموده و ادعای خود را بر اساس تبصره ۳ ماده ۲۴۸ قانون مجازات اسلامی به تنهایی اثبات نماید و این یکی دیگر از مؤیّدات تکلیف بودن اداء شهادت است. بر فرض که شهادت، مرکب از حق و تکلیف باشد باز هم به جهت غلبه جنبه تکلیفی شهادت، عدم پذیرش شهادت زنان در برخی دعاوی، به مصلحت آنان خواهد بود.
۲-۷-۱ شهادت حق است یا تکلیف
یکی از سؤالاتی که دربارۀ شهادت به ذهن خطور می‌کند این است که آیا شهادت حق است یا تکلیف و ثمرۀ آن در این است که در صورت حق بودن شهادت، شاهد می‌تواند از ادای شهادت خودداری کند و در مقابل، دادگاه نمی‌تواند او را الزام به ادای شهادت نماید؛ زیرا افراد در اعمال حق خود مخیّر هستند اما اگر تکلیف باشد شاهد تابع نظر دادگاه خواهد بود و هرگاه دادگاه بخواهد می‌تواند برای ادای شهادت، جلب و احضار نماید و شاهد هم مکلف به ادای شهادت خواهد بود.
فقهای شیعه شهادت را تکلیف می‌دانند و ادای شهادت را واجب و اجماع علما بر این است که ادای شهادت واجب کفایی است و برخی هم آن را واجب عینی می‌دانند (خوئی ، ابوالقاسم ، تکمله المنهاج، ج ۱، ص ۱۳۹) .
فقهاء دلایلی را از کتاب و روایات برای تکلیف بودن شهادت می‌آورند. در قرآن آیات زیادی بر وجوب شهادت دلالت دارد: «وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَهَ وَمَن یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ…» بقره آیه ۲۸۳- و آیات دیگری مانند طلاق آیه ۲- نساء آیۀ ۱۳۵- بقره آیۀ ۲۸۲
روایات زیادی هم بر وجوب شهادت دلالت دارند، پیامبر (ص) فرمود: کسی که شهادت را کتمان کند و یا طوری شهادت دهد تا بوسیله آن خون مسلمانی ریخته شود و یا مال مسلمانی را به دست آورد در قیامت با روی سیاهی محشور خواهد شد و بر صورتش زخمی نمایان خواهد بود که خلایق او را با اسم و نَصَب خواهند شناخت. (وسایل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج ۱۸)
از نظر قانون، در قوانین جمهوری اسلامی ایران هرگاه صحبت از شهادت و بیّنه است بر احضار یا جلب شاهد نیز تأکید شده است به عنوان نمونه: مواد ۲۲۴ و ۲۲۵ قانون آیین دادرسی کیفری، شاهد از نظر قانونی مکلف است در دادگاه حضور یابد ولی طبق اصل ۳۸ قانون اساسی کشور، اجبار به شهادت مجاز نیست. (ادله اثبات دعاوی کیفری،۱۷۹)
«شهادت از دیدگاه فقه و حقوق موضوعه «تکلیف» است و نه «حق» و در صورت اثبات این ادعا، اشکالات مربوط به «عدم پذیرش شهادت زنان در مواردی از حقوق اسلام» از اساس مرتفع خواهد شد.» و یا «شهادت حق نیست بلکه تکلیف است و مسلم است که تحمیل نکردن تکلیف بر شخص دلالت بر تنقیص شخصیت انسانی و اهانت به کرامت او نیست.»
«اصلی ترین ویژگی تکلیف، عبارت است از «آمره بودن» قوانین مربوط به تکلیف، بدین معنی که بر خلاف حقوق که قانون گذار اراده صاحب حق را در مورد حق دخالت داده است، در تکلیف، چنین اختیاری به مکلف داده نشده، لذا نمی تواند در موضوع تکلیف توافق بر خلاف آن نماید و برای اینکه معلوم شود شهادت جزء تکلیف است و یا حقوق، از دو راه امکان پذیر است که در واقع این دو راه همان فرق های اساسی بین حق و تکلیف است. یکی از طریق «احکام» مربوط به شهادت. و دوم از راه «آثار» مربوط به شهادت.»
۱- توجه به احکام
یکی از نتایج آمره بودن تکلیف، این است که قابل نقل، اسقاط و انتقال به ارث نیست بر خلاف حقوق که لااقل یکی از قابلیت های سه گانه را داراست و در ضمن «صاحب حق در اجرای آن آزاد نیست و رعایت حقوق دیگران کم و بیش برای حق هر کس، حدودی به وجود می آورد».( کاتوزیان ، ناصر مقدمه علم حقوق، ص ۳۳۶)
به همین جهت به اعتقاد برخی از فقها مانند امام خمینی قدس سره (موسی الخمینی ، سید روح الله ، ، کتاب البیع، ج ۲، ص ۲۷)
و مرحوم آیت اللّه خویی رضی الله عنه ، در صورتی که حقی نه قابل اسقاط باشد و نه قابل نقل و انتقال، در واقع اطلاق «حق» به آن مورد صحیح نخواهد بود مانند حق ولایت و حضانت و ادای شهادت نیز مانند سایر تکالیف قابل نقل و انتقال و اسقاط نیست. یکی دیگر از نشانه های آمره بودن تکلیف، این است که «نفع مادی برای مکلف» در آن مقصود نیست (اما در حقوق مالی ممکن است لااقل آثار مالی وجود داشته باشد) در ادای شهادت نیز شاهد، حق اخذ اجرت در قبال ادای شهادت را ندارد مگر به مقدار هزینه حضور در محکمه که حق دریافت این مقدار را هم برخی از فقها از جمله شهید ثانی در مسالک مورد اشکال قرار داده اند.( نجفی، جواهر الکلام، ج ۴۰، ص ۵۴-۵۳)
۲- توجه به آثار
«احضار» و «جلب» دو اثر مهم حقوقی برای ادای شهادت بشمار می رود. زیرا این دو، از نتایج و آثار آمره بودن ادای شهادت است. مواد ۴۰۷ و ۴۰۹ قانون آیین دادرسی مدنی صراحتا احضار شهود را، در صورت صلاح دید دادگاه و درخواست یکی از طرفین دعوی و در صورت عدم حضور و بعد از احضار مجدد، جلب آنان را مقرر نموده است و نیز مواد ۱۳۹، ۲۲۴، ۱۵۱، ۲۵۷ و ۲۲۵ قانون آیین دادرسی کیفری شرایط احضار و جلب شهود را بیان نموده است. بنابراین، امتناع از ادای شهادت از نظر مقررات مدنی و کیفری جایز نیست مگر برای زوج یا زوجه متهم و اسلاف و اعقاب و برادر و خواهر او که بر اساس ماده ۲۴۵ آ.د.ک می تواند از ادای شهادت امتناع نماید که البته این حق امتناع با توجه به ذیل ماده ۲۴۷ قانون مذکور مربوط به شهود تحقیق است، نه شهود شرعی. البته این «احضار» و «جلب» در قوانین سایر کشورها هم پیش بینی شده است.»
حال که معلوم شد شهادت تکلیف است و هم چنین تمام حقوق و تکالیف را خداوند متعال مشخص می کند پس اگر حق و یا تکلیفی را به عهده گروهی واگذار کرد و یا بر عکس از ذمه گروهی برداشت به آن دلیل است که آن حق و یا تکلیف شاخصه به کمال رساندن آن افراد را در این بعد ندارد و انتظار و توقع تساوی حقوق و تکالیف تلاشی بیهوده و لغو است زیرا او خالق هر دو جنس و آگاه به حکمت ها و ظرفیت های هر دو گروه است؛ بدین جهت تقسیم تکالیف بر اساس نیازها و مصلحت جامعه انسانی است.
۲-۷-۲ رجوع از شهادت :
اهمیت شهادت در ائین دادرسی اسلامی طبعا مبحث رجوع شهادت عواقبی در پی دارد . به همین جهت این مبحث مطرح می شود .
جرح عبارت است از : ادعای فقدان یکی از شرایط که قانون برای مشاهده مقرر کرده است و از ناحیه طرفین دعوا صورت می گیرد . جرح شاهد باید قبل از ادای شهادت به عمل آید مگر این که موجبات جرح پس از شهادت معلوم شود و در هر حال داد گاه موظف است به موضوع جرح رسیدگی و اتخاذ تصمیم نماید .
بر طبق ماده ۱۳۱۹ق.م :در صورتی که شاهد از شهادت خود رجوع کند یا معلوم شود بر خلاف واقع شهادت داده است به شهادت او ترتیب اثر داده نمی شود.
رجوع از شهادت محتاج به دلیل نیست و به نظر می رسد برای رجوع از شهادت متشبه بوده و یا اظهارات او مبنی بر کذب و خلاف حقیقت بوده است و یا در اثر تطمیع خلاف واقع گشته است و امثال آن .
رجوع از شهادت موجب می شود که محکمه به دلیل شهادت تر تیب اثر ندهد . رجوع از شهادت اگر قبل از صدور حکم بسد شهادت از عداد لایل دیگری حکم قضیه را صادر می کنند ولی اگر بعد از صدور حکم قطعی باشد ، در خواست اعاده دادرسی به این جهت پذیرفته نمی شود و به نظر می رسد متضرر از حکم می تواند گواهانی که از شهادت خود رجوع کرده اند اقامه دعوی نموده اند و از باب تسبیت مطالعه زیان وارد برخود را بنماید. صاحب شرایع در این مورد می فرمایند: اروجعا عن الشهاده قبل الحکم ولم بحکم و لو رجعا بعد الحکم و الا ستیفاء و تلف المحکوم به لم ینقص الحکم و کان الضمان علی الشهود
اگر شاهد از شهادت خود رجوع کنند چنانچه قبل از صدور حکم باشد پس از رجوع از شهادت حکم صادر نمی شود و اگر بعد از صدور حکم و استیفاء حق تلف شدن محکوم به از شهادت رجوع نماید حکم قاضی نقض نمی شود ولی موجب ضمان است بر شهود…..
۲-۷-۳ شرایط تحقق جرم شهادت کذب
۱- اداء شهادت دروغ باید در دادگاه (اعم از عمومی و اختصاصی) به عمل آید. لذا شهادت در خارج از دادگاه و همچنین مراجعی که به آنها دادگاه اطلاق نمی‌گردد مشمول این جرم نیست.
۲- ادای شهادت نزد مقامات رسمی باشد از این رو چنانچه فردی که شهادت را می¬شنود صلاحیت آن را نداشته باشد نمی‌توان ادای شهادت را مشمول این ماده دانست.( ماده ۶۵۰ قانون مجازات اسلامی : هر کس در دادگاه نزد مقامات رسمی شهادت دروغ بدهد به سه ماه و یک روز تا دو سال حبس و یا به یک میلیون و پانصد هزار تا دوازده میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.)
۲-۷-۴ آثار شهادت کذب:
۱- مجازات سه ماه و یک روز تا دو سال حبس و یا یک میلیون و پانصد هزار تا دوازده میلیون ریال جزای نقدی (ماده ۱۹۹ ق.م.جدید ۱).
۲- شهادت دروغ موجب بطلان حکم است و هر حکمی که بر این اساس صادر شود بلااثر است و باید شهودی که شهادت کذب داده‌اند غرامت را بپردازند.
۳- مطابق قواعد کلی مسؤولیت مدنی، هرگاه کسی سبب ورود خسارت گردد، باید جبران نماید در شهادت کذب نیز شهود باید خسارت زیاندیده را جبران نمایند.
۴- در امور کیفری یکی از جهات درخواست تجدید نظر ، دروغ بودن شهادت شهود است.
۵- چنانچه شاهد پس از ادای سوگند شهادت دروغ بدهد با احراز این موضوع برای دادگاه، مجازات سوگند و شهادت دروغ قابل جمع است. همچنین اگر شهادت دروغ در مورد حدود، قصاص یا دیات باشد، قاعده جمع مجازات‌ها اعمال می‌گردد.
۶- اگر دو نفر شهادت دهند به آنچه که موجب قتل است مثل ارتداد یا چهار نفر شهادت دهند به آنچه که موجب سنگسار است مثل زنا و بعد از اجراء حد یا قصاص ثابت شود که شهادت دروغ داده‌اند قاضی و مامور از طرف او که حد یا قصاص را اجرا کرده است ضامن نیستند بلکه قصاص بر شهود کذب است با رد دیه به آنها به خاطر اینکه شهود کذب سبب تلف شده‌اند.
۲-۸ شهادت بر شهادت
مـنـظـور از (شـهادت بر شهادت) آن است که دو نفر عادلى که خود شاهد قضیه اى نبوده انـد، واقـعـیـت را از دو نـفـر عـادلى کـه شـاهـد قضیه بوده اند بشنوند و بیایند در محکمه گـواهـى دهـنـد، یـا دو شـاهـد بـر شـهادت یک نفر گواهى دهند و شاهد دیگر خود در محکمه حـاضـر شـود و یـا دو شـاهـد بـر شـهـادت یک نفر و دو شاهد دیگر بر شهادت نفر دیگر شهادت دهند.
افـرادى که خود شاهد قضیه بوده اند، شاهد اصلى و کسانى که بر شهادت آنها شهادت مـى دهـنـد، شـاهـد فـرعـى و کـسـانـى که بر شهادت شاهد فرعى شهادت مى دهند، فرعىِ فرعى نامیده مى شوند. احکام اینگونه شهادت به قرار زیر است :
الف ـ شهادت شاهد فرعى در امور زیر پذیرفته مى شود:
۱ ـ حقّ الناس ، خواه کیفرى باشد مثل قصاص ، یا غیر کیفرى مانند طلاق .
۲ ـ اموال ، مانند دَیْن ، قرض ، غصب و معاوضات .
۳ ـ آنچه که اغلب مردان نمى توانند از آن اطلاع یابند، مانند عیب هاى داخلى زنان ، ولادت و غیر اینها.
ب ـ شهادت شاهد فرعى در امور زیر پذیرفته نمى شود:
۱ـ تعزیرات ، بنابر احتیاط واجب .

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 346
  • 347
  • 348
  • ...
  • 349
  • ...
  • 350
  • 351
  • 352
  • ...
  • 353
  • ...
  • 354
  • 355
  • 356
  • ...
  • 483

متن کامل پایان نامه ارشد -فرمت ورد : منابع مقاله

 رابطه عاشقانه موفق
 مهارت شنیدن در رابطه
 آموزش هوش مصنوعی Gemini
 برندسازی دستگاه جوجه‌کشی
 تأثیر طلاق بر روابط
 شناخت سگ پودل
 جذب کراش
 آموزش Reallusion Animator
 رهایی از احساسات سرکوب‌شده
 گروه‌بندی نژادهای سگ
 بارداری سگ
 فروش فایل آموزشی گرافیک
 درآمد از تصاویر هوش مصنوعی
 نوشتن آنلاین درآمدزا
 مدیریت پروژه فریلنسری
 تولیدمثل موفق سگ‌ها
 دلایل عدم ازدواج مردان
 ماندن پس از خیانت
 گوگل آنالیتیکس فروشگاه
 کنار آمدن با عدم عذرخواهی
 مشاوره مدیریت کسب‌وکار
 کسب درآمد مشاوره استارتاپ
 درآمد از ساخت گیف دیجیتال
 افزایش سرعت بارگذاری سایت
 شناسایی مخاطب هدف
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

  • نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره ...
  • پژوهش های پیشین درباره :شبیه‌سازی کمی و کیفی جریان ...
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره تحلیلی بردکترین روسیه واتحادیه ...
  • فایل های دانشگاهی- ۲-۱۵- مدل های ارائه شده برای اندازه گیری و گزارش دهی سرمایه فکری – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – ۲-۶-۱-۱ دلایل محبوبیت بازاریابی ویروسی – 10
  • فایل های پایان نامه درباره : مقایسه کارایی ...
  • دانلود مطالب پژوهشی با موضوع الگوی رشد و آنتوژنی ...
  • بررسی رابطه بین جامعه پذیری سازمانی و تعهد ...
  • نقد انسان شناسی نوعمل گرایی(ریچارد رورتی)براساس دیدگاه محمد حسین ...
  • دانلود فایل های پایان نامه با موضوع بررسی تأثیر آموزش ...
  • بررسی تاثیر مازاد جریان نقد آزاد، حاکمیت شرکتی، اندازه شرکت ...
  • خرید متن کامل پایان نامه ارشد | ۳-۸-روش تجزیه وتحلیل داده ها – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • پایان نامه با فرمت word : دانلود منابع پایان نامه در رابطه با بررسی ...
  • مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – جـزری، مبـارک بـن محـمد: «النهایه فی غریب الحدیث والاثر»، بیروت، دارالفکر، بی‌نا، ۱۳۹۰ .ق. – 3
  • دانلود پایان نامه و مقاله | ۲-۳-۳- مولفه های تاثیر گذار بر اعتماد الکترونیک – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • طرح های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها با موضوع تحلیل ارتباط عملکرد بازار ...
  • دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با بررسی ساختارهای ...
  • مقاله های علمی- دانشگاهی | قسمت 2 – 7
  • دانلود منابع پایان نامه ها – ۳-۴-۲- جایگاه جهل و شبهه در جرایم مستوجب قصاص و دیات – 10
  • فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | ۲-۵-۳-۳)برآورد خطر عدم کشف ناشی از بررسی تحلیلی مقدماتی : ((APR – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • تحقیق-پروژه و پایان نامه – – پایان نامه های کارشناسی ارشد
  • مقالات و پایان نامه ها | قسمت 34 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان